انواع هیجانات در انسان (بخش اول)

0 75

انواع هیجانات در انسان (بخش اول)

در وجود انسان، هیجانات گوناگونی وجود دارد که روان شناسان، آن را به دسته مختلف تقسیم می کنند. یکی از این دسته بندی ها، هیجانات مثبت و هیجانات منفی است. با ما همراه باشید تا در این مورد بیشتر بدانید.

انواع هیجانات در انسان (بخش اول)
انواع هیجانات در انسان (بخش اول)

عشق در لغت به معنی گذشت از حد دوستی و کور شدن چشم از دریافت عیوب معشوق است.
 

انواع هیجان

تلاش برای ارایه یک تعریف روشن از هیجان، زیاد موفقیت آمیز نبوده است. متأسفانه، تدوین و ارایه یک فهرست از هیجان هایی که همه بتوانند بر روی آن توافق داشته باشند، نیز موفقیتی در پی نداشته است. شاید مشکل در این است که جداسازی تجارب هیجانی از تجارب غیر هیجانی، امکان پذیر نیست. این استدلال، که همه تجارب به نوعی، هیجانی هستند، امکان پذیر است. برای مثال، خوردن، لذت را در بر دارد؛ خرید، اغلب، خشم را در بر دارد و حتی تماشای تلویزیون می تواند یک تجربه دردناک باشد.
 

سه بعد هیجانی در نگاه وونت

وونت (۱۸۹۷)، یکی از اولین تلاش ها برای طبقه بندی هیجان ها را انجام داد. به نظر وونت، هر تجربه هیجانی، از سه بعد تشکیل می شود:
 
خوشایندی و ناخوشایندی، آرمیدگی و تنش، و آرامش و برانگیختگی. او برای تعیین تجربه هیجانی از روش درون نگری استفاده کرد. در سال های اخیر، برای مطالعه هیجان ها از جلوه های چهره استفاده می کنند. در این مطالعات، سعی شده است که هیجان های جهانی برای انسان را شناسایی کنند. آکمن و فریسن توانستند شش هیجان جهانی را تعیین کنند: (۱) ترس، (۲) غم، (۳) خشم، (۴) شادی، (۵) نفرت، و (۶) تعجب.
 

طبقه بندی هیجانات در نگاه واتسون

واتسون، رفتارگرای معروف، معتقد بود که در کودکان فقط سه هیجان اساسی ترس، خشم و عشق وجود دارد. لازاروس (۱۹۹۱)، بین هیجان های ناهمخوان با هدف که مانع دستیابی به اهداف شخصی می شوند و هیجان های همخوان با هدف که دستیابی به اهداف شخصی را تسهیل می کنند، تمایز قایل شده است.
 
به طور کلی، هیجان های ناهمخوان با هدف، منفی هستند، در حالی که هیجان های همخوان با هدف، عموما مثبت هستند. این شیوه طبقه بندی هیجان ها با رویکردهای جدید انگیزش، همخوان است که در آنها هدف در مرکز توجه قرار دارد. از دیدگاه انگیزشی، در درون این چارچوب، هیجان هایی که به رفتارهای هدفمند مربوط می شوند، جالب ترین آنها هستند. نظریه پردازان هیجان، عموما هیجانها را از این نظر بررسی می کنند که ببینند چگونه به انطباق شان کمک می کنند.
 
دو دسته از هیجان ها عبارتند از: هیجان های همخوان با هدف (مثبت) و هیجان های ناهمخوان با هدف ( منفی).
 

هیجان های مثبت

۱٫شادی
 شادی، نمونه ای از هیجان مثبت است. براساس اصول لذت گرایی، احساس ها را می توان به صورت پیوستاری نمایش داد که عاطفه مثبت در یک انتها و عاطفه منفی در انتهای دیگر آن قرار دارد. شادی، بالاترین سطح عاطفه مثبت است.

رویدادهای شادی آور، پیامدهای خوشایند را شامل می شوند؛ مانند موفقیت در یک کار، مورد محبت قرار گرفتن، دریافت خبری خوشحال کننده، با تجربه کردن احساس های لذتبخش. علت های شادی؛ یعنی، پیامدهای خوشایند مرتبط با موفقیت شخصی و ارتباط میان فردی، اصولا ضد علت های غم هستند، یعنی پیامدهای ناخوشایند مرتبط با شکست شخصی، جدایی و یا باخت.
 
تأثیر شادی بر ما نیز بر خلاف تاثیر غم است. کشف مسیرهای پاداش در مغز نشان می دهد که ساختاری در مغز احساسات مثبتی را تولید می کند که فرد با انواع مختلفی از رفتارها تجربه می کند. پژوهش ها نشان می دهد که این مسیرهای پاداش با آزاد شدن دوپامین و نوراپی نفرین فعال می شوند. از دیدگاه شناختی، شادی پیشرفت قابل قبول به سمت عملی کردن هدف، تعریف می شود. بندورا نشان می دهد که وقتی فرد مهارت های مورد نیاز برای کنار آمدن با موقعیت معینی را در خود گسترش می دهد، احساس خودکارآمدی و رضامندی می کند.
 

۲٫خوش بینی و امید
خوش بینی، انتظاری تعمیم یافته برای رخ دادن پیامدهای خوب به هنگام برخورد با مشکلات در حیطه های مهم زندگی است. خوش بینی، نشان دهنده نگرش مثبت با پیش آمدگی است، زیرا چیزهای خوب رخ خواهند داد. امید، به رفتار هدفمند مربوط می شود. معنی امید آن است که فرد با استفاده از مهارت ها با توانایی خود، یا شاید با پافشاری، می تواند مسیر خود را در رسیدن به هدف پیدا کند.
 
۳٫علاقه
علاقه، شایع ترین هیجان در عملکرد روزمره است. علاقه میل به کاوش، تحقیق، جستجو، درستکاری و کسب اطلاعات از دنیای اطرافمان را ایجاد میکند. علاقه، زیربنای میل به خلاق بودن، یادگیری و پرورش قابلیت ها و مهارت هاست. علاقه فرد به یک فعالیت، تعیین می کند که چه مقدار توجه به آن فعالیت معطوف شود و اطلاعات مربوط را چگونه پردازش کند، درک نماید و به یاد آورد. علاقه، یادگیری را افزایش می دهد.
 
۴٫عشق
 عشق، شیفته ترین هیجان است. عشق در لغت به معنی گذشت از حد دوستی و کور شدن چشم از دریافت عیوب معشوق است. وقتی فرد عاشق می شود، حالتی روان شناختی به نام شنگولی را تجربه می کند. عشق به دوپامین و نوراپی نفرین که هر دو در حالت شنگولی دخالت دارند، ربط داده شده است. عشق، همچنین با فنیل تیلانین، که باعث می شود در مواجهه با غریبه ها لبخندی احمقانه بر لبان فرد نقش ببندد، رابطه دارد. وقتی با فرد جذابی روبه رو می شوید، سوت کارخانه تولید فنیل تیلانین زده می شود (والش، ۱۹۹۱). اوکسی توسین نیز به عشق ربط داده شده است. این ماده شیمیایی که مغز آن را تولید می کند، نرون ها را حساس می کند و باعث تحریک عضلات می شود. این ماده رفتار در آغوش گرفتن را بر می انگیزد و ارگاسم را افزایش می دهد.

ادامه دارد…

نویسنده: رمضان حسن زاده و سیدمرتضی ساداتی کیا
 
منبع: کتاب «هوش هیجانی» (مدیریت احساس، عاطفه و هیجان)
شاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
نظر بدهید

توجه داشته باشید که آدرس ایمیل نمایش داده نمی شود.

توجه داشته باشید پس از تایید نمایش داده می شود