اثبات وحیانی بودن قرآن مجید
برخی احتمال دادهاند که الفاظ و تنظیم عبارات قرآن وحیانی نباشد،بلکه معانی آن
بر قلب پیامبر(ص) القاء شده و آن حضرت خود آن را در قالب الفاظ در آورده است
آیه، شخصیت درونی پیامبر(ص) است که شخصیت حقیقی او را تشکیل میدهد، دریافت وحی نیز
عین الفاظ و عبارات به گونه غیر محسوس،قابل دریافت و بازگو کردن باشد.
دارد که الفاظ و عبارات قرآن و ساختار آن، از آن خدا است و با دست وحی انجام گرفته
قرائت از نظر لغت بازگو کردن عبارت و الفاظی است که دیگری تنظیم کرده باشد،و اگر
الفاظ و عبارات از خود او باشد،واژه قرائت به کار نمیرود
قرائت نیز حکایت نثری است که الفاظ و عبارات آن قبلا تنظیم شده است و تکلم،انشاء
معنا است با الفاظ و عباراتی که خود تنظیم میکند
با این توضیح روشن شد که قرآن نمیتواند الفاظ و عباراتش از پیامبر(ص)
آیاتی که تلاوت قرآن را به پیامبر(ص) نسبت میدهند فراوان استچکیده ماشینی
بر قلب پیامبر(ص) القاء شده و آن حضرت خود آن را در قالب الفاظ در آورده است
آیه، شخصیت درونی پیامبر(ص) است که شخصیت حقیقی او را تشکیل میدهد، دریافت وحی نیز
عین الفاظ و عبارات به گونه غیر محسوس،قابل دریافت و بازگو کردن باشد.
دارد که الفاظ و عبارات قرآن و ساختار آن، از آن خدا است و با دست وحی انجام گرفته
قرائت از نظر لغت بازگو کردن عبارت و الفاظی است که دیگری تنظیم کرده باشد،و اگر
الفاظ و عبارات از خود او باشد،واژه قرائت به کار نمیرود
قرائت نیز حکایت نثری است که الفاظ و عبارات آن قبلا تنظیم شده است و تکلم،انشاء
معنا است با الفاظ و عباراتی که خود تنظیم میکند
با این توضیح روشن شد که قرآن نمیتواند الفاظ و عباراتش از پیامبر(ص)
آیاتی که تلاوت قرآن را به پیامبر(ص) نسبت میدهند فراوان است
چکیده ماشینی
تاریخ انتشار : 1385/10/19
بازدید : 5733
آیا ممکن است ثابت کنید که قرآن، کلام خداست نه رسول خدا(ص)؟
برخی احتمال دادهاند که الفاظ و تنظیم عبارات قرآن وحیانی نباشد،بلکه معانی آن
بر قلب پیامبر(ص) القاء شده و آن حضرت خود آن را در قالب الفاظ در آورده است
[1]
این احتمال از آن جا نشات گرفته که در تعبیر آیه «
فَإِنَّهُ نَزَّلَهُ عَلی قَلْبِک
»
[2]
و نیز در آیه
«نَزَلَ
بِهِ الرُّوحُ الأَمِینُ،عَلی قَلْبِک »
[3]
آمده که قرآن بر
قلب پیامبر(ص) که جایگاه ادراک درونی است فرود آمده است
ولی این احتمال جایی ندارد و فاقد سند و اعتبار است. علاوه صراحت آیات قرآن آن را
نفی میکند و تلقی مسلمانان از روز نخست تا کنون خلاف آن را میرساند و با مسأله
اعجاز و تحدی که بیشتر در جنبه لفظ و تنظیم عبارات متمرکز است منافات دارد،زیرا
گستره تعجیز شامل پیامبر(ص) نیز میگردد
.
چنین برداشتی از دو آیه فوق کاملا سطحی مینماید،زیرا مقصود از قلب در این دو
آیه، شخصیت درونی پیامبر(ص) است که شخصیت حقیقی او را تشکیل میدهد، دریافت وحی نیز
میبایست از همان راه صورت میگرفت،چون پیام وحیانی به گونه معمولی انجام نمیگیرد
تا بتوان با حس ظاهری آن را دریافت،بلکه دستگاه و گیرنده مناسب خود را برای دریافت
نیاز دارد،که همان جنبه روحانی و ملکوتی پیامبران است که به سر حد کمال رسیده و
شایستگی دریافت و بازگو کردن چنین پیامی را دارند
.
اگر خواسته باشیم مثال تقریبی برای آن ارائه دهیم،میتوان نحوه دریافت
امواج رادیویی را شاهد بیاوریم،دستگاه مخصوصی نیاز است تا پیام رادیویی را
دریافت دارد،و عین الفاظ و عبارات دریافتی را گزارش دهد.پیام رادیویی را با همان
الفاظ و عبارات با حس معمولی نمیتوان دریافت نمود،ولی با دستگاه مخصوص و متناسب با
آن قابل دریافت و بازگو کردن میباشد.هرگز تصور نمیرود که دستگاه گیرنده تنها
مفاهیم را دریافت میدارد،آن گاه خود در قالب الفاظ(ساخته خود) در میآورد
.
این یک مثال تقریبی است، و هرگز نخواستهایم شباهتی میان آن و نحوه دریافت وحی را
ثابت کنیم جز آن که میتوان تصور نمود دریافت به گونهای است که قابل حس نباشد،ولی
عین الفاظ و عبارات به گونه غیر محسوس،قابل دریافت و بازگو کردن باشد. قرآن تصریح
دارد که الفاظ و عبارات قرآن و ساختار آن، از آن خدا است و با دست وحی انجام گرفته
است، زیرا واژههای قرائت،تلاوت و ترتیل را به کار برده،که از نظر وضع لغت عرب تنها
بازگو کردن سروده دیگران را میرساند،که الفاظ و معانی هر دو از آن دیگری باشد، و
بازگو کننده آن را صرفا تلاوت میکند و از خود چیزی مایه نمیگذارد
.
قرائت از نظر لغت بازگو کردن عبارت و الفاظی است که دیگری تنظیم کرده باشد،و اگر
الفاظ و عبارات از خود او باشد،واژه قرائت به کار نمیرود
.
همین گونه است تلاوت،لذا فقها گفتهاند: قرائت،عبارت است از حکایت لفظ،در مقابل
تکلم که عبارت است از حکایت معنا
.
همان گونه که در باره شعر،اگر خود بسراید انشاء گویند،و اگر شعری که سابق گفته یا
از دیگری باشد،انشاد گویند.انشاد،حکایت شعری است که قبلا سروده شده،و انشاء سرودن
بالبداهه است
.
قرائت نیز حکایت نثری است که الفاظ و عبارات آن قبلا تنظیم شده است و تکلم،انشاء
معنا است با الفاظ و عباراتی که خود تنظیم میکند
.
با این توضیح روشن شد که قرآن نمیتواند الفاظ و عباراتش از پیامبر(ص)
باشد،زیرا پیامبر(ص) آن را قرائت یا تلاوت میفرمود،و هرگز در جایی نیامده که پیامبر(ص) به
آن تکلم مینمود
.
در قرآن کریم آمده:«
فَإِذَا قَرَأْت الْقُرْءَانَ فَاستَعِذْ بِاللَّهِ مِنَ الشیْطنِ الرَّجِیمِ »
[4]
.
«
وَ إِذَا قَرَأْت الْقُرْءَانَ جَعَلْنَا بَیْنَک وَ بَینَ الَّذِینَ لا یُؤْمِنُونَ بِالاَخِرَةِ حِجَاباً مَّستُوراً »
[5]
«
وَ قُرْءَاناً فَرَقْنَهُ لِتَقْرَأَهُ عَلی النَّاسِ عَلی مُکْثٍ وَ نَزَّلْنَهُ تَنزِیلاً »
[6]
.« سنُقْرِئُک فَلا تَنسی »
[7]
« هُوَ الَّذِی بَعَث فی الأُمِّیِّینَ رَسولاً مِّنهُمْ یَتْلُوا عَلَیهِمْ ءَایَتِهِ »
[8]
.
«
وَ أَنْ أَتْلُوَا الْقُرْءَانَ
»
[9]
« وَ اتْلُ مَا أُوحِیَ إِلَیْک مِن کتَابِ رَبِّک»
[10]
آیاتی که تلاوت قرآن را به پیامبر(ص) نسبت میدهند فراوان است
.
علاوه،از قرآن صریحا با عنوان(کلام الله) یاد شده
:« وَ إِنْ أَحَدٌ مِّنَ الْمُشرِکِینَ استَجَارَک فَأَجِرْهُ حَتی یَسمَعَ کلَمَ اللَّهِ ثُمَّ أَبْلِغْهُ مَأْمَنَهُ
»
[11]
یُرِیدُونَ أَن یُبَدِّلُوا کلَمَ اللَّهِ
[12]
.
و در احادیث تفسیر به رأی آمده:(
ما آمن بی من فسر برایه
کلامی
[13]
) در حدیث دیگر آمده:«
و هو کلام الله،وتاویله لا یشبه کلام
البشر
»
[14]
.
لذا جای تردید نیست که قرآن در دو جهت لفظ و معنا ساختار وحیانی دارد،و صرفا کلام
خدا است. و هرگز در توان پیامبر(ص) نیست که چنین سخن معجزه آسایی کهبیشتر در جهت لفظ و
نظم عبارت متمرکز است از خود بسازد. گستره آیات تحدی و تعجیز،شامل پیامبر(ص) نیز
میشود،چنان چه اشارت رفت
.
جهت مطالعه بیشتر به موار ذیل مراجعه فرمائید:
رواق اندیشه ،قرآن حقیقی ماورائی یا الفاظ بشری و علوم قرآنی بحث های مقدماتی در باره وحی و فصلنامه معرفت شماره 5 نگاهی به پدیده وحی.
[1]
– سوره مؤمنون آیه 14.
[2]
– سوره بقره، آیه 97.
ر.ک: فلسفه علم کلام،نوشته«هریاوسترین و لفسق»ترجمه احمد آرام. وی این
احتمال را به معمر بن عبادسلمی (متوفای 228) که از سران معتزله است،نسبت داده و به
کتاب«مقالات الاسلامیین»ابو الحسن اشعریاستناد کرده است،که با رجوع به اصل
مستند،روشن گردید برداشت هریاوسترین اشتباه بوده است.ولیهمین امر سبب شده تا
افرادی مانند«مقصود فراستخواه»آن را دست آویز قرار داده و به عنوان
شبهه،امروزهمطرح سازند.رجوع شود به کتاب وی«زبان قرآن»ص 305.
[3]
– سوره شعراء آیات 194-193
[4]
– سوره نحل، آیه 98
.
[5]
– سوره اسراء، آیه 45
.
–
[6]
سوره اسراء، آیه 106
[7]
– سوره اعلی، آیه 6
.
[8]
– سوره جمعه، آیه 2
.
[9]
– سوره نمل، آیه:92
.
[10]
– سوره کهف، آیه:27
.
[11]
– سوره
توبه، آیه 6
[12]
-سوره فتح، آیه:15
.
[13]
– امالی صدوق،ط نجف،ص 6،مجلس 2
.
[14]
– توحید صدوق،ط بیروت،ص 264،باب 36
.