اثبات وحیانی بودن قرآن مجید

0 197

برخی احتمال داده‏اند که الفاظ و تنظیم عبارات قرآن وحیانی نباشد،بلکه معانی ‏آن
بر قلب پیامبر(ص) القاء شده و آن حضرت خود آن را در قالب الفاظ در آورده است
آیه، شخصیت درونی ‏پیامبر(ص) است که شخصیت‏ حقیقی او را تشکیل می‏دهد، دریافت وحی نیز
عین الفاظ و عبارات به گونه غیر محسوس،قابل دریافت و بازگو کردن باشد.
دارد که الفاظ و عبارات قرآن و ساختار آن، از آن خدا است و با دست وحی انجام گرفته
قرائت از نظر لغت ‏بازگو کردن عبارت و الفاظی است که دیگری تنظیم ‏کرده باشد،و اگر
الفاظ و عبارات از خود او باشد،واژه قرائت ‏به کار نمی‏رود
قرائت نیز حکایت نثری است که الفاظ و عبارات آن قبلا تنظیم شده است و تکلم،انشاء
معنا است ‏با الفاظ و عباراتی که خود تنظیم می‏کند
با این توضیح روشن شد که قرآن نمی‏تواند الفاظ و عباراتش از پیامبر(ص)
آیاتی ‏که تلاوت قرآن را به پیامبر(ص) نسبت می‏دهند فراوان استچکیده ماشینی

برخی احتمال داده‏اند که الفاظ و تنظیم عبارات قرآن وحیانی نباشد،بلکه معانی ‏آن
بر قلب پیامبر(ص) القاء شده و آن حضرت خود آن را در قالب الفاظ در آورده است
آیه، شخصیت درونی ‏پیامبر(ص) است که شخصیت‏ حقیقی او را تشکیل می‏دهد، دریافت وحی نیز
عین الفاظ و عبارات به گونه غیر محسوس،قابل دریافت و بازگو کردن باشد.
دارد که الفاظ و عبارات قرآن و ساختار آن، از آن خدا است و با دست وحی انجام گرفته
قرائت از نظر لغت ‏بازگو کردن عبارت و الفاظی است که دیگری تنظیم ‏کرده باشد،و اگر
الفاظ و عبارات از خود او باشد،واژه قرائت ‏به کار نمی‏رود
قرائت نیز حکایت نثری است که الفاظ و عبارات آن قبلا تنظیم شده است و تکلم،انشاء
معنا است ‏با الفاظ و عباراتی که خود تنظیم می‏کند
با این توضیح روشن شد که قرآن نمی‏تواند الفاظ و عباراتش از پیامبر(ص)
آیاتی ‏که تلاوت قرآن را به پیامبر(ص) نسبت می‏دهند فراوان است

چکیده ماشینی

تاریخ انتشار : 1385/10/19

بازدید : 5733

منبع: پایگاه حوزه
سوال

آیا ممکن است ثابت کنید که قرآن، کلام خداست نه رسول خدا(ص)؟

پاسخ

برخی احتمال داده‏اند که الفاظ و تنظیم عبارات قرآن وحیانی نباشد،بلکه معانی ‏آن




بر قلب پیامبر(ص) القاء شده و آن حضرت خود آن را در قالب الفاظ در آورده است


[1]

این احتمال از آن جا نشات گرفته که در تعبیر آیه «


فَإِنَّهُ نَزَّلَهُ عَلی قَلْبِک


‏»



[2]


و نیز در آیه


«نَزَلَ




بِهِ الرُّوحُ الأَمِینُ،عَلی قَلْبِک »


[3]

آمده که قرآن بر




قلب پیامبر(ص) که جایگاه ادراک‏ درونی است فرود آمده است




ولی این احتمال جایی ندارد و فاقد سند و اعتبار است. علاوه صراحت آیات قرآن ‏آن را




نفی می‏کند و تلقی مسلمانان از روز نخست تا کنون خلاف آن را می‏رساند و با مسأله




اعجاز و تحدی که بیش‏تر در جنبه لفظ و تنظیم عبارات متمرکز است ‏منافات دارد،زیرا




گستره تعجیز شامل پیامبر(ص) نیز می‏گردد

.

چنین برداشتی از دو آیه‏ فوق کاملا سطحی می‏نماید،زیرا مقصود از قلب در این دو




آیه، شخصیت درونی ‏پیامبر(ص) است که شخصیت‏ حقیقی او را تشکیل می‏دهد، دریافت وحی نیز




می‏بایست ‏از همان راه صورت می‏گرفت،چون پیام وحیانی به گونه معمولی انجام نمی‏گیرد




تا بتوان با حس ظاهری آن را دریافت،بلکه دستگاه و گیرنده مناسب خود را برای‏ دریافت




نیاز دارد،که همان جنبه روحانی و ملکوتی پیامبران است که به سر حد کمال رسیده و




شایستگی دریافت و بازگو کردن چنین پیامی را دارند

.

اگر خواسته باشیم مثال تقریبی برای آن ارائه دهیم،می‏توان نحوه دریافت




امواج ‏رادیویی را شاهد بیاوریم،دستگاه مخصوصی نیاز است تا پیام رادیویی را




دریافت ‏دارد،و عین الفاظ و عبارات دریافتی را گزارش دهد.پیام رادیویی را با همان




الفاظ و عبارات با حس معمولی نمی‏توان دریافت نمود،ولی با دستگاه مخصوص و متناسب با




آن قابل دریافت و بازگو کردن می‏باشد.هرگز تصور نمی‏رود که دستگاه ‏گیرنده تنها




مفاهیم را دریافت می‏دارد،آن گاه خود در قالب الفاظ(ساخته خود) در می‏آورد






.

این یک مثال تقریبی است، و هرگز نخواسته‏ایم شباهتی میان آن و نحوه دریافت‏ وحی را




ثابت کنیم جز آن که می‏توان تصور نمود دریافت ‏به گونه‏ای است که قابل‏ حس نباشد،ولی




عین الفاظ و عبارات به گونه غیر محسوس،قابل دریافت و بازگو کردن باشد. قرآن تصریح




دارد که الفاظ و عبارات قرآن و ساختار آن، از آن خدا است و با دست وحی انجام گرفته




است، زیرا واژه‏های قرائت،تلاوت و ترتیل را به کار برده،که از نظر وضع لغت عرب تنها




بازگو کردن سروده دیگران را می‏رساند،که الفاظ و معانی هر دو از آن دیگری باشد، و




بازگو کننده آن را صرفا تلاوت می‏کند و از خود چیزی مایه نمی‏گذارد

.

قرائت از نظر لغت ‏بازگو کردن عبارت و الفاظی است که دیگری تنظیم ‏کرده باشد،و اگر




الفاظ و عبارات از خود او باشد،واژه قرائت ‏به کار نمی‏رود

.

همین گونه است تلاوت،لذا فقها گفته‏اند: قرائت،عبارت است از حکایت لفظ،در مقابل




تکلم که عبارت است از حکایت معنا

.

همان گونه که در باره شعر،اگر خود بسراید انشاء گویند،و اگر شعری که سابق ‏گفته یا




از دیگری باشد،انشاد گویند.انشاد،حکایت ‏شعری است که قبلا سروده ‏شده،و انشاء سرودن




بالبداهه است

.

قرائت نیز حکایت نثری است که الفاظ و عبارات آن قبلا تنظیم شده است و تکلم،انشاء




معنا است ‏با الفاظ و عباراتی که خود تنظیم می‏کند

.

با این توضیح روشن شد که قرآن نمی‏تواند الفاظ و عباراتش از پیامبر(ص)




باشد،زیرا پیامبر(ص) آن را قرائت‏ یا تلاوت می‏فرمود،و هرگز در جایی نیامده که پیامبر(ص) به




آن تکلم‏ می‏نمود

.

در قرآن کریم آمده:«


فَإِذَا قَرَأْت الْقُرْءَانَ فَاستَعِذْ بِاللَّهِ مِنَ الشیْطنِ الرَّجِیمِ »



[4]


.





«




وَ إِذَا قَرَأْت الْقُرْءَانَ جَعَلْنَا بَیْنَک وَ بَینَ الَّذِینَ لا یُؤْمِنُونَ بِالاَخِرَةِ حِجَاباً مَّستُوراً »









[5]





«




وَ قُرْءَاناً فَرَقْنَهُ لِتَقْرَأَهُ عَلی النَّاسِ عَلی مُکْثٍ وَ نَزَّلْنَهُ تَنزِیلاً »


[6]

.« سنُقْرِئُک فَلا تَنسی »



[7]








« هُوَ الَّذِی بَعَث فی الأُمِّیِّینَ رَسولاً مِّنهُمْ یَتْلُوا عَلَیهِمْ ءَایَتِهِ »









[8]


.





«










وَ أَنْ أَتْلُوَا الْقُرْءَانَ


 


»



[9]





« وَ اتْلُ مَا أُوحِیَ إِلَیْک مِن کتَابِ رَبِّک»

[10]

 

 آیاتی ‏که تلاوت قرآن را به پیامبر(ص) نسبت می‏دهند فراوان است

.

علاوه،از قرآن صریحا با عنوان‏(کلام الله) یاد شده


:« وَ إِنْ أَحَدٌ مِّنَ الْمُشرِکِینَ استَجَارَک فَأَجِرْهُ حَتی یَسمَعَ کلَمَ اللَّهِ ثُمَّ أَبْلِغْهُ مَأْمَنَهُ‏


»

[11]





یُرِیدُونَ أَن یُبَدِّلُوا کلَمَ اللَّهِ

[12]

.


و در احادیث تفسیر به رأی ‏آمده:(


ما آمن بی من فسر برایه










کلامی

[13]



) در حدیث دیگر آمده:«



و هو کلام الله،وتاویله لا یشبه کلام










البشر


»

[14]




.

لذا جای تردید نیست که قرآن در دو جهت لفظ و معنا ساختار وحیانی دارد،و صرفا کلام




خدا است. و هرگز در توان پیامبر(ص) نیست که چنین سخن معجزه آسایی که‏بیش‏تر در جهت لفظ و




نظم عبارت متمرکز است از خود بسازد. گستره آیات ‏تحدی و تعجیز،شامل پیامبر(ص) نیز




می‏شود،چنان چه اشارت رفت

.

جهت مطالعه بیشتر به موار ذیل مراجعه فرمائید:

رواق اندیشه ،قرآن حقیقی ماورائی یا الفاظ بشری و علوم قرآنی بحث های مقدماتی در باره وحی و فصلنامه معرفت شماره 5 نگاهی به پدیده وحی.



[1]






– سوره مؤمنون آیه 14.

[2]






– سوره بقره، آیه 97.

 ر.ک: فلسفه علم کلام،نوشته‏«هری‏اوسترین و لفسق‏»ترجمه احمد آرام. وی این




احتمال را به معمر بن عبادسلمی (متوفای 228) که از سران معتزله است،نسبت داده و به




کتاب‏«مقالات الاسلامیین‏»ابو الحسن اشعری‏استناد کرده است،که با رجوع به اصل




مستند،روشن گردید برداشت هری‏اوسترین اشتباه بوده است.ولی‏همین امر سبب شده تا




افرادی مانند«مقصود فراستخواه‏»آن را دست آویز قرار داده و به عنوان




شبهه،امروزه‏مطرح سازند.رجوع شود به کتاب وی‏«زبان قرآن‏»ص 305.

[3]






–  سوره شعراء آیات 194-193




[4]






– سوره  نحل، آیه 98



.

[5]






– سوره  اسراء، آیه  45



.




[6]

سوره اسراء، آیه 106


 

[7]






– سوره  اعلی، آیه  6



.

[8]






– سوره جمعه، آیه 2



.

[9]






– سوره  نمل، آیه:92



.

[10]






– سوره کهف، آیه:27



.

[11]






– سوره




 

توبه، آیه 6



[12]






 -سوره فتح، آیه:15



.

[13]






– امالی صدوق،ط نجف،ص 6،مجلس 2



.

[14]






– توحید صدوق،ط بیروت،ص 264،باب 36



.

شاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
نظر بدهید

توجه داشته باشید که آدرس ایمیل نمایش داده نمی شود.

توجه داشته باشید پس از تایید نمایش داده می شود