مراد از مستقر و مستودع در آیه 98 سوره انعام

0 114

تاریخ انتشار : 1398/8/30

بازدید : 694

سوال

منظور از دو گروه پایدار و ناپایدار در این آیه چیست؟

 و هُوَ الَّذِي أَنْشَأَكُمْ مِنْ نَفْسٍ واحِدَةٍ فَمُسْتَقَرٌّ وَ مُسْتَوْدَعٌ قَدْ فَصَّلْنَا الْآياتِ لِقَوْمٍ يَفْقَهُونَ (98)

پاسخ

 او كسى است كه شما را از يك نفس آفريد، در حالى كه بعضى از انسانها پايدارند (از نظر ايمان يا خلقت كامل) و بعضى ناپايدار، ما آيات خود را براى كسانى كه مى‏‌فهمند بيان نموديم.

چون تفسیر این ایه خواسته شده است تفسیر این آیه را از تفسیر نمونه آورده می شود:

در اين آيات نيز دلائل توحيد و خداشناسى تعقيب شده است، زيرا قرآن براى اين هدف گاهى انسان را در آفاق و جهان‌هاى دور دست سير مى‏‌دهد، و گاهى او را به سير در درون وجود خويش دعوت مى‏‌نمايد و آيات و نشانه‏‌هاى پروردگار را در جسم و جان خودش براى او شرح مى‏‌دهد، تا خدا را در همه جا و در همه چيز ببيند.

نخست مى‏‌گويد:” او كسى است كه شما را از يك انسان آفريد” ( هُوَ الَّذِي أَنْشَأَكُمْ مِنْ نَفْسٍ واحِدَةٍ))

يعنى شما با اين همه چهره‏‌هاى گوناگون، ذوقها و افكار متفاوت، و تنوع وسيع در تمام جنبه‏‌هاى وجودى، همه از يك فرد آفريده شده‏‌ايد، و اين نهايت عظمت خالق و آفريدگار را مى‏‌رساند كه چگونه از يك مبدء اين‌همه چهره‏‌هاى متفاوت آفريده است؟.

قابل توجه اينكه در اين جمله از خلقت انسان تعبير به” انشاء” شده است، و اين كلمه چنان كه از متون لغت استفاده مى‏شود به معنى ايجاد و ابداع آميخته با تربيت و پرورش است، يعنى نه تنها خداوند شما را بدون هيچ سابقه آفريد، بلكه تربيت و پرورش شما را نيز بر عهده گرفت، و مسلم است كه اگر آفريننده، چيزى را بيافريند، سپس او را رها سازد زياد قدرت‏‌نمايى نكرده، اما اگر همواره او را تحت حمايت خويش قرار دهد و لحظه‏‌اى از پرورش و تربيت او غافل نگردد، عظمت و رحمت خود را كاملا نشان داده است.

ضمنا نبايد از جمله فوق اين توهم پيدا شود كه” حوا” مادر نخستين ما از آدم آفريده شده است (آن چنان كه در تورات در فصل دوم از سفر تكوين آمده است)                      

بلكه چون آدم و حوا طبق روايات اسلامى هر دو از يك خاك آفريده شده‏اند و هر دو يك جنس و يك نوع مى‏باشند كلمه نفس واحده به آنها گفته شده است (در آغاز سوره نساء نيز در اين باره بحث كرديم).

سپس مى‏‌فرمايد:” جمعى از افراد بشر مستقر هستند و جمعى مستودع” (فَمُسْتَقَرٌّ وَ مُسْتَوْدَعٌ) مستقر در اصل از ماده” قر” (بر وزن حر) به معنى سرما است و از آنجا كه سرماى شديد هوا انسان و موجودات ديگر را خانه‏‌نشين مى‏‌كند، اين كلمه به معنى سكون و توقف و قرار گرفتن آمده است، و مستقر به معنى ثابت و پايدار مى‏‌آيد.

مستودع از ماده” ودع” (بر وزن منع) به معنى ترك كردن است و از آنجا كه امور ناپايدار محل خود را به زودى ترك مى‏‌گويد، اين كلمه به معنى ناپايدار نيز به كار مى‏رود، و وديعه را از اين نظر وديعه مى‏‌گويند كه بايد محل خود را ترك گويد و به دست صاحب اصلى باز گردد.

از مجموع آنچه گفته شد چنين نتيجه مى‏گيريم كه آيه فوق مى‏‌گويد بعضى از انسانها پايدارند و بعضى ناپايدار، در اينكه منظور از اين دو تعبير در اينجا چيست در ميان مفسران گفتگوى زيادى ديده مى‏‌شود، ولى از ميان آنها چند تفسير كه در عين حال منافاتى با هم ندارند و مى‏‌توانند همه به عنوان تفسير آيه پذيرفته شود نزديكتر به نظر مى‏‌رسند، نخست اينكه منظور از” مستقر” انسان‌هايى هستند كه آفرينش آنها كامل شده و در” قرارگاه” رحم مادر يا در روى زمين گام نهاده‏‌اند، و مستودع اشاره به افرادى است كه هنوز آفرينش آنها پايان نيافته و به صورت نطفه‏‌اى در صلب پدران هستند.

ديگر اينكه مستقر اشاره به روح انسان مى‏‌باشد كه موضوعى پايدار وبرقرار است و مستودع اشاره به جسم انسان است كه ناپايدار و فانى است.( تفسير نمونه، ج‏5، ص: 368)

در بعضى از روايات يك تفسير معنوى براى اين دو تعبير نيز وارد شده كه مستقر اشاره به انسانهايى است كه داراى ايمان پايدارند و مستودع اشاره به آنها است كه ايمانى ناپايدار دارند «1»

اين احتمال نيز وجود دارد كه دو تعبير فوق اشاره به اجزاى اوليه تشكيل دهنده نطفه انسان بوده باشد، زيرا چنان كه مى‏‌دانيم نطفه انسان از دو جزء يكى” اوول” (نطفه ماده) و ديگرى” اسپر” (نطفه نر) تشكيل شده است، نطفه ماده در رحم تقريبا ثابت و مستقر است، ولى نطفه‏‌هاى نر به صورت جانداران متحرك به سوى او با سرعت حركت مى‏‌كنند و نخستين فرد” اسپر” كه به” اوول” مى‏‌رسد با او مى‏‌آميزد و بقيه را عقب مى‏‌راند و تخمه اولى انسان را تشكيل مى‏‌دهد در پايان آيه بار ديگر مى‏‌گويد:” ما نشانه‏‌هاى خود را برشمرديم تا آنها كه داراى فهم و دركند بينديشند” (قَدْ فَصَّلْنَا الْآياتِ لِقَوْمٍ يَفْقَهُونَ)

با مراجعه به لغت استفاده مى‏‌شود كه” فقه” هر گونه علم و فهمى نيست بلكه از معلومات حاضر پى به معلومات غائب بردن است «2» بنا بر اين توجه به آفرينش انسان با اين همه چهره‏‌هاى متفاوت و قيافه‏‌هاى جسمى و روحى مختلف درخور اين است كه افراد نكته سنج در آن بينديشند و خداى خود را از آن بشناسند.

شاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
نظر بدهید

توجه داشته باشید که آدرس ایمیل نمایش داده نمی شود.

توجه داشته باشید پس از تایید نمایش داده می شود