ماجرای حضرت خضر و سوراخ کردن کشتی
تاریخ انتشار : 1389/1/16
بازدید : 8997
می خواهم درباره کشتی ای که خضر سوراخ کرد بدانم و آیه ی 79 کهف
خداوند می فرماید:
أَمَّا السَّفینَةُ فَکانَتْ لِمَساکینَ یَعْمَلُونَ فِی الْبَحْرِ فَأَرَدْتُ أَنْ أَعیبَها وَ کانَ وَراءَهُمْ مَلِکٌ یَأْخُذُ کُلَّ سَفینَةٍ غَصْباً [1]
اما آن کشتی از آنِ بینوایانی بود که در دریا کار میکردند. خواستم معیوبش کنم، زیرا در آن سوترشان پادشاهی بود که کشتیها را به غصب میگرفت.
اما تفصیل این ماجرا:
بعد از آنکه فراق و جدایی موسی و خضر مسلم شد، لازم بود این استاد الهی اسرار کارهای خود را که موسی تاب تحمل آن را نداشت بازگو کند، و در واقع بهره موسی از مصاحبت او فهم راز این حادثه عجیب بود که میتوانست کلیدی باشد برای مسائل بسیار، و پاسخی برای پرسشهای گوناگون.
نخست از داستان کشتی شروع کرد و گفت:” اما کشتی به گروهی مستمند تعلق داشت که با آن در دریا کار میکردند، من خواستم آن را معیوب کنم زیرا میدانستم در پشت سر آنها پادشاهی ستمگر است که هر کشتی سالمی را از روی غصب میگیرد.
و به این ترتیب در پشت چهره ظاهری زننده سوراخ کردن کشتی،
مهمی که همان نجات آن از چنگال یک پادشاه غاصب بوده است، وجود داشته، چرا که او هرگز کشتیهای آسیب دیده را مناسب کار خود نمیدید و از آن چشم میپوشید، خلاصه این کار در مسیر حفظ منافع گروهی مستمند بود و باید انجام میشد.
کلمه” وراء” (پشت سر) مسلما در اینجا جنبه مکانی ندارد بلکه کنایه از این است که آنها بدون اینکه توجه داشته باشند گرفتار چنگال چنین ظالمی میشدند، و از آنجا که انسان حوادث پشت سر خود را نمیبیند این تعبیر در اینجا به کار رفته است.
بعلاوه هنگامی که انسان از طرف فرد یا گروهی تحت فشار واقع میشود تعبیر به پشت سر میکند، مثلا میگوید طلبکاران پشت سر منند، و مرا رها نمیکنند، در آیه 16 سوره ابراهیم میخوانیم مِنْ وَرائِهِ جَهَنَّمُ وَ یُسْقی مِنْ ماءٍ صَدِیدٍ گویی جهنم این گنهکاران را تعقیب میکند که از آن تعبیر به” وراء” شده است.
ضمنا از تعبیر” مساکین” (مسکینها) در این مورد استفاده میشود که مسکین کسی نیست که مطلقا مالک چیزی نباشد، بلکه به کسانی نیز گفته میشود که دارای مال و ثروتی هستند ولی جوابگوی نیازهای آنها نمیباشد.
این احتمال نیز وجود دارد که اطلاق مسکین بر آنها نه از نظر فقر مالی بوده است بلکه از نظر فقر قدرت بوده، و این تعبیر در زبان عرب وجود دارد، و با ریشه اصلی لغت مسکین که سکون و ضعف و ناتوانی است نیز سازگار است.[2]
موفق باشید.
[1] . سوره کهف آیه 79
[2] . تفسیر نمونه، ج12، ص: 500 تا ص: 501