دعای سحر

0 220

تاریخ انتشار : 1398/2/19

بازدید : 491

منبع: دفتر: 9 (پرسش ها و پاسخ های برگزیده ویژه ماه مبارک رمضان)، ص: 93
سوال

در دعای سحر ابتدا از بهترین نعمت الهی درخواست می کنیم (من بهائک بابهاه)؛ آن گاه می گوییم: همه نعمت های تو یکسان است (و کل بهائک بهی) و… چنین چیزی چگونه ممکن است؟ دعای سحر از کدام امام است؟ مهم ترین هدف آن چیست؟

پاسخ

«دعای سحر» چشمه معرفتی است که از قلب سرشار و علم و محبت بی کران امام باقر (علیه السلام) جوشید و بر زبان حق گوی او جاری گشته است و به وسیله امام رضا (علیه السلام) نقل شده است. این دعا در سحرگاهان ماه رحمت و ضیافت الهی، زینت بخش محمل دل سوختگان و شمع بزم مناجاتیان شب زنده دار است.

حضرت باقر (علیه السلام) در عظمت و ارزش این دعا می فرماید: «اگر مردم به اهمیت و بزرگی خواسته هایی که در این دعا آمده و سرعت اجابت آنها در حق خواننده اش، پی می بردند، برای دست یافتن آن با شمشیر با یکدیگر می جنگیدند»[1].

و در کلامی دیگر می فرماید: «اگر می خواستم سوگند بخورم، قسم می خوردم که اسم اعظم خداوند در این دعا است. پس در هنگام خواندن خداوند با این دعا، جدیت و کوشش کنید؛ چون این دعا از علوم و حقایق پنهان و سر به مهر است. آن را از نااهلان؛ یعنی، منافقان و دروغ گویان و منکران کتمان کنید و تنها بر شایستگان آشکار سازید»[2].

این دعای نورانی و پرمایه، در بردارنده درخواست ها و تقاضاهای بزرگ و ارزش مندی است و اوصاف جلال و جمال الهی، در آن درخواست شده است. شاید مهم ترین هدف این دعا، قرار گرفتن انسان در مسیری است که اسما و صفات پاک خداوند، در او تبلور یابد و وجودش جلوه گاه این اوصاف برجسته و ممتاز گردد.

انسان با زمزمه این دعای ربانی و تضرّع و التجا به ذات اقدس اله، فراهم شدن زمینه تجلّی و ظهور اسمای حسنی و صفات اولیای الهی را در وجود خود درخواست می کند؛ تا این قابلیت و شایستگی را بیابد که آینه دار کمالات حق و مظهر صفات پروردگارش گردد.

«دعای سحر» سبک و سیاق ویژه ای دارد که ممکن است برای خواننده عجیب و نامأنوس باشد و درک و فهم محتوای آن، دشوار و سنگین به نظر برسد؛ ولی باید دانست که این دعا و سایر ادعیه معصومین (علیهم السلام)، تنها بیان الفاظی زیبا و آهنگین و چینش عباراتی موزون و قافیه دار نیست؛ بلکه این دعاها، ترجمان حالات قلبی و مشاهدات باطنی و یافته ها و شهود آنان است که از زبان حال، به زبان سر و از درون به گفتار سرایت می کند. بنابراین پی بردن به اشارت های آنان و آشنایی با مراد و منظورشان، جز با نزدیکی به افق معرفت و همگونگی با حالات روحی و مشاهدات ایشان، امکان پذیر نیست.

تا انسان به کمال بندگی و اوج دلدادگی و شیفتگی نسبت به حضرت محبوب نرسد و حضور و ظهور حق را در همه مظاهر و جلوه های هستی، به تماشا ننشیند و حجاب های غفلت و گناه و خودبینی از مقابل دیدگان بصیرتش کنار نرود؛ نمی تواند به حقیقت و سرّ خواسته های ولی اعظم خداوند، در این دعای آکنده از رموز بندگی و توحید و معرفت برسد. البته معنای این سخن، محروم ماندن از برکات این سفره رحمت و هدیه الهی نیست؛ چون آثار و فواید دعاهای خاندان عصمت (علیهم السلام)، به حدی گسترده و بی کران است که هیچ کس از آنها بی بهره نمی ماند. اما میزان برخورداری از این برکات روحانی و ملکوتی، بستگی کامل به مقدار نیاز معنوی و درجه معرفت و آمادگی انسان دارد.

در مورد سبک و شیوه خاص دعای سحر، می توان چنین گفت: سالک راه خدا و دوستدار کمال و سعادت، پس از گذشتن از عوالم حسّ و خیال و عقل و پشت سر نهادن سرای فریب، به وادی آخرت گام می نهد و به عالم اسما و صفات الهی وارد می شود. در این عالم نیز از اسما و صفاتی که احاطه و اشراف کمتری دارند، عبور می کند و به اسما و صفاتی که شمول و احاطه و گستردگی بیشتری دارند، می رسد.

سپس از اسما و صفات گذشته و به عالم خدایی و حضرت الهی می رسد و با چشم و دیده باطن، حضرت احدیت را مشاهده می کند و پروردگار متعال، با تجلیات اسمایی و صفاتی برای او تجلّی می کند.

در اینجا متوجه می گردد که برخی اسما و صفات، گسترده و بعضی گسترده تر، برخی زیبا و بعضی زیباتر، پاره ای شریف و بخشی شریف تر و بعضی کامل و برخی کامل تر است. در این حال با زبانی در خور و مناسب با این حال و آن عالم، از پروردگارش خوب ترین، زیباترین، شریف ترین و کامل ترین صفات ربوبی را درخواست و چنین تضرع می کند:

«اللهم انی اسئلک من بهائک بابهاه»، «اللهم انی اسئلک من جمالک باجمله»، «اللهم انی اسئلک من کمالک باکمله»، «اللهم انی اسئلک من عظمتک باعظمها»

و.. ..

هنگامی که چنین بنده مجاهد و سعادت مندی، از عالم الوهیت گذشت و به مقام «احدیت» و «قرب مطلق» و «رحمت واسعه» رسید و شهود این مقام برایش ثابت و مستقر گردید؛ همه صفات الهی را امواج دریای وجود و اشراقات نور ذات می یابد و همه را متحد با یکدیگر و با ذات پاک خداوند می بیند و در می یابد که برخی صفات نسبت به بعضی دیگر، افضلیت، اشرفیت و اکملیتی ندارند؛ بلکه همگی زیبا، شریف، کامل و عظیم هستند و هر چه هست، زیبایی، شرف، کمال و عظمت است و این دید و مشاهده اش را چنین بیان می دارد:

«و کل بهائک بهی»، «کل جمالک جمیل»، «کل کمالک کامل»

و

«کل عظمتک عظیمة».

چون مسافر به سوی خدا و طالب رستگاری و فلاح به این مقام و منزلت- که مقام تساوی تجلیات است- نائل می گردد و همه صفات را در شرافت و کمال یکسان می بیند؛ همه آنها را یک جا درخواست می کند:

«اللهم انی اسئلک ببهائک کلّه»، «اللهم انی اسئلک بکمالک کلّه»، «اللهم انی اسئلک بجمالک کلّه»، «اللهم انی اسئلک بعظمتک کلّها…»[3].

پی نوشت ها

[1] . سيد بن طاوس، اقبال الاعمال، ص 76، چاپ رحلى، دارالكتب الاسلاميه.

[2] . همان.

[3] . برگرفته از: امام خمينى، شرح دعاى سحر، ترجمه سيد احمد فهرى، ص 42، انتشارات فيض كاشانى، چاپ دوم، 1380.

شاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
نظر بدهید

توجه داشته باشید که آدرس ایمیل نمایش داده نمی شود.

توجه داشته باشید پس از تایید نمایش داده می شود