داستان شروسی شماسی و جعل حدیث توسط حسن اللهیاری
در منابع حدیثی، حدیثی که در آن به کسی به نام شروسی شماسی اشاره کرده باشند وجود ندارد تنها در کتاب کمال الدین شیخ صدوق ج 2 ص 144 ترجمه کوه کمره ای، حدیثی آمده است که در آن داستانی را از ابراهیم بن مهزیار نقل می کند که وقتی وی به محضر امام عصر(عج) می رسد حضرت به وی می فرماید: اى پسر مهزيار برادران مذهبى خود را در عراق بچه وضعى واگذاردى؟ و ابراهیم ابن مهزیار در جواب می گوید : در زندگانى تنك و گرفتارى، شمشيرزادگان شيطان زيبائى پياپى بر آنها فرود مىآيد (كنايه از بنى عباس ميباشد).
3- اللهیاری درادامه اظهار می دارد که شروسی ادعای امامت می کند در حالی که هیچ گونه ادعایی مبنی بر امامت از جانب امام خمینی صورت نگرفته است و عنوان امام که بر ایشان به کار برده می شود به هیچ وجه به معنای مقام و منصب امامت نبوده و نیست.
در متنی که ایشان میخواند آمده است: (یهدم الدین البهلوی) یعنی «شروسی شماسی» دین پهلوی را نابود می کند!چکیده ماشینی
3- اللهیاری درادامه اظهار می دارد که شروسی ادعای امامت می کند در حالی که هیچ گونه ادعایی مبنی بر امامت از جانب امام خمینی صورت نگرفته است و عنوان امام که بر ایشان به کار برده می شود به هیچ وجه به معنای مقام و منصب امامت نبوده و نیست.
در متنی که ایشان میخواند آمده است: (یهدم الدین البهلوی) یعنی «شروسی شماسی» دین پهلوی را نابود می کند!
چکیده ماشینی
تاریخ انتشار : 1398/2/23
بازدید : 7728
آیا در منابع حدیث، حدیثی معروف به شروسی شماسی وجود دارد؟ آیا آن چه که حسن اللهیاری بااستناد به این حدیث نقل می کند صحیح است؟
در منابع حدیثی، حدیثی که در آن به کسی به نام شروسی شماسی اشاره کرده باشند وجود ندارد تنها در کتاب کمال الدین شیخ صدوق ج 2 ص 144 ترجمه کوه کمره ای، حدیثی آمده است که در آن داستانی را از ابراهیم بن مهزیار نقل می کند که وقتی وی به محضر امام عصر(عج) می رسد حضرت به وی می فرماید: اى پسر مهزيار برادران مذهبى خود را در عراق بچه وضعى واگذاردى؟ و ابراهیم ابن مهزیار در جواب می گوید : در زندگانى تنك و گرفتارى، شمشيرزادگان شيطان زيبائى پياپى بر آنها فرود مىآيد (كنايه از بنى عباس ميباشد).
حضرت می فرماید: خدا آنها را بكشد تا كى نيرنگ ميزنند گويا همان مردم نابكار را مىبينم كه در خانههاى خود كشته افتادهاند و امر پروردگارشان آنها را شب و روز در گرفته،
ابراهیم بن مهزیار می گوید: عرض كردم كى يا ابن رسول اللَّه اين مطلب خواهد بود؟
حضرت در جواب می فرماید: وقتى نشانههاى زير پديدار گرديد 1- مردمى كه بهرهاى ندارند و خدا و رسولش از آنها بيزار است ميان شما و كعبه مقدسه حائل گردند 2- سرخى در آسمان پديد شود و در آن ستونهائى سيمين كه از نور بدرخشد بچشم خورد 3- از سرزمين ارمنستان و آذربايجان، شروسى بشورش برخيزد و قصد كوه سياهى كه بكوه سرخ در آن سمت رى چسبيده است داشته باشد همان كوهى كه کنار کوه های طالقان است و ميان او و مروزى نبرد سختى در گيرد كه كودكان در آن پير شوند و بزرگسالان در آن زمينگير گردند و كشتار ميان آنها پديدار گردد؛ در اين هنگامه انتظار داشته باشيد كه بسمت زوراء بيرون رود و در آن چندان نماند كه با ماهان روبرو گردد و بوسط عراق برسد و يك سال يا كمتر در آن بماند و بسمت كوفه حركت كند و ميان آنها جنگى شود كه از نجف تا حيره و غرى را فراگيرد نبردى سخت باشد كه عقلها را بربايد در در اين موقع هر دو دسته نابود شوند و خدا باقيماندگان آنها را درو كند، سپس اين آيه را تلاوت كرد : أَتاها أَمْرُنا لَيْلاً أَوْ نَهاراً فَجَعَلْناها حَصيداً كَأَنْ لَمْ تَغْنَ بِالْأَمْسِ
ابراهیم می گوید: عرض كردم يا ابن رسول اللَّه امر چيست؟ فرمود ما امر خدا و قشون او هستيم.
عرض كردم اى آقاى من اى پسر رسول خدا وقت رسيده و هنگامه دميده و شكافته است …
می بینیم که در این حدیث شروسی، کسی است که از ارمنستان و آذربایجان خروج می کند و با مروزی جنگ می کند و سپس به زوراء (بغداد) و حرکت می کند با به وسط عراق برسد و سپس متوجه کوفه می گردد….
در این حدیث شروسی شخص یا جریانی است که شروع خروج آن از ارمنستان و آذربایجان بیان شده است که به سوی ری حرکت می کند و بعد از آن به سوی عراق و بغداد و کوفه لشکر کشی می کند.
اما روایتی که اللهیاری آن را ادعا می کند در کتاب کمال الدین نیست، وی ادعا می کند این روایت در کتاب «الزامالناصب» جناب استرآبادی است در حالی که چنین کتابی از استرآبادی بر جای نمانده است و کتاب الزام الناصب که در حال حاضر در دسترس است نوشته علی بن زین العابدین حائری یزدی است.
کتابی که از استرآبادی برجای مانده است که عنوانش به عنوان ادعایی اللهیاری نزدیک باشد کتاب «انسابالنواصب» مرحوم استرآبادی است که به نظر می رسد وی آن را به اشتباه الزام الناصب اعلام کردهاند!
اما آن چه که اللهیاری در مورد شروسی شماسی از این کتاب نقل می کند شخصیتی متفاوت با آن چیزی است که در کتاب اکمال الدین آمده است:
اللهیاری با ادعای تطبیق شروسی شماسی بر امام خمینی ادعا می کند که :
1- «شروسی شماسی» فردی است که(یخرج من بلاد خراسان) یعنی از خراسان خارج میشود.
در حالی که شروسی مذکور در اکمال الدین از ارمنستان خروج می کند و نه خراسان و در هر دو فرض، این شخصیت با امام خمینی تطبیق نمی کند چرا که ایشان نه از خراسان قیام کرد و نه از ارمنستان.
2- وی ادعا می کند شروسی شماسی از فرزندان سیکهای هندی است. در حالی که نسب حضرت امام خمینی(رحمهاللهعلیه) کاملا مشخص است و به هیچ عنوان چنین مطلبی درست نیست. بر اساس شجره نامه تنظیمی حشمتالله ریاضی یزدی که در انتهای کتاب خاطرات آیتالله پسندیده آمده است، جد سیزدهم امام خمینی(رحمهاللهعلیه) به نام سیدحیدر موسوی صفوی اردبیلی کردی که از طرف پدر و مادر هر دو سید حسینی بود، در سال 766 از طرف عارف بزرگ میر سیدعلی همدانی جهت ارسال پیام نور و عرفان از ایران عازم کشمیر میشوند و اجداد حضرت امام(رحمهاللهعلیه) در آن جا به کار تبلیغ دین به جد و جهد پرداخته و در این راه بعضا جان را فدا کرده و به فیض شهادت نائل آمدهاند تا اینکه مرحوم سیداحمد جدّ حضرت امام(رحمهاللهعلیه) عازم عتبات عالیات و نجف میشوند و از آنجا به ایران -خمین- میآیند.و در تمامی این مراحل هیچ گونه تغییر دین و مذهبی صورت نگرفته است.
3- اللهیاری درادامه اظهار می دارد که شروسی ادعای امامت می کند در حالی که هیچ گونه ادعایی مبنی بر امامت از جانب امام خمینی صورت نگرفته است و عنوان امام که بر ایشان به کار برده می شود به هیچ وجه به معنای مقام و منصب امامت نبوده و نیست.
4- وی ادعا می کند که در حدیث آمده که شروسی فتوا به استحلال فروج انجام می دهد! یعنی اعلام می کند که زنا حلال است. در حالی که هیچ وقت چنین فتوایی از امام خمینی در این باره صادر نشده است.
5. اللهیاری در ادامه برای اینکه حدیث جعلی خود را بتواند بیشتر بر امام تطبیق کند می گوید که شروسی دین پهلوی را نابود میکند! در متنی که ایشان میخواند آمده است: (یهدم الدین البهلوی) یعنی «شروسی شماسی» دین پهلوی را نابود می کند! در حالی که نه محمدرضا داعیه حکومت بر اساس دین داشت که نابودی رژیمش، محو دینش محسوب شود و نه حضرت امام، دین پهلوی! را نابود کردند. بلکه قیام حضرت امام خمینی(رحمهاللهعلیه) در هم شکستن حکومت پهلوی بود نه دین پهلوی!6. افاک اثیم است!
6- در جای دیگری از متن مدعای اللهیاری آمده است: (و ینادی بالجمهوریة) یعنی شروسی شماسی ادعای جمهوریت می کند! در حالی که اگر کسی کمترین آشنایی با فقه اللغة و مباحث ترمینولوژی و واژه شناسی داشته باشد، میداند که در آن زمان( زمان صدور حدیث ادعایی ) به هیچ عنوان کلمه جمهوریت به عنوان کلمهای که دلالت بر مردم سالاری و دموکراسی بکند، به کار نمیرفته است! نهایت چیزی که آن زمان مطرح بوده، اصطلاح اهل حلّ و عقد بوده است.
7- ایشان ادعا میکند جماعت دجالیه! (تعبیری که برای انقلابیون شیعی به کار میبرد!) حدیث شروسی شماسی را نابود کردهاند. در حالی که هر انسان عاقلی میداند اساسا چنین کاری ممکن نیست. زیرا کتابهای دینی در مناطق مختلف جهان چاپ میشود و اساسا مراکز اصلی چاپ کتب اسلامی نه در ایران که در لبنان و مصر است! چگونه جمهوری اسلامی توانسته همه مراکز چاپ و چاپخانهها و انتشاراتیهای جهان را بخرد تا از نشر این کتاب جلوگیری کند! این ادعایی است که هر انسانی با هر میزان بهرهمندی از عقل به آن میخندد! در ضمن، کتاب انساب النواصب جناب استرآبادی که بنا بر ادعای ایشان این حدیث در آنجاست، اکنون هم در کتابخانه نسخ خطی آستان قدس رضوی وجود دارد و هم در کتابخانه امیرالمومنین نجف اشرف! شاید جماعت دجالیه فراموش کردهاند این حدیث را از آن جا هم پاک کنند! البته در فضای اینترنت هم این کتاب یافت میشود
کنار هم گذاشتن موارد فوق میتواند اطمینان ایجاد کند که حدیث مذکور دارای اشکالات جدی است. هر چند ما همچنان مشغول کار پژوهشی روی حدیث هستیم و از آقای اللهیاری هم تقاضا میکنیم اگر سند و منبع دیگری برای حدیث دارند، معرفی کنند.
سلام.
1-بعضی اسلام را به لجن کشیدند
2-اکثر قریب به اتفاق شجره نامه ها ساختگی است.
3-در طول تاریخ اسلام، افراد برای دریافت وجوه خود را سید و علوی جازدند و اولاد آنها الان سید هستند.
4-همه ما تاریخ انقلاب و اخبار آن را میدانیم و حرف بی جا زدن تاثیری در مردم ندارد