ترک شک و شبهه در نماز

0 76

وقتی که برای انسان یک فکر که اولاً علی رغم میل انسان است ثانیاً مزاحم است ثالثاً فرد در برابر آن مقاومت می‌‌کند ولی نمی‌تواند آن فکر را از خود دور کند رابعاًً تکرار شونده است به نظر خود فرد شنیع و فجیع باشد.پیش آید اصطلاحاً در روانپزشکی به آن « وسواس فکری» می‌گویند. که در این صورت نیاز به پیگیری و معالجه زیر نظر روان پزشک و روان شناس بالینی دارد.

وقتی که برای انسان یک فکر که اولاً علی رغم میل انسان است ثانیاً مزاحم است ثالثاً فرد در برابر آن مقاومت می‌‌کند ولی نمی‌تواند آن فکر را از خود دور کند رابعاًً تکرار شونده است به نظر خود فرد شنیع و فجیع باشد.پیش آید اصطلاحاً در روانپزشکی به آن « وسواس فکری» می‌گویند. که در این صورت نیاز به پیگیری و معالجه زیر نظر روان پزشک و روان شناس بالینی دارد.

تاریخ انتشار : 1399/4/29

بازدید : 54

منبع: نرم افزار پاسخ
سوال

هیچ یک از واجبات و مستحبات خود را ترک نمی‌گویم با این حال در نماز مبتلا به حالت شک و شبهه، (پناه برخدا)، حالت کفر آمیز می‌شوم. لطفاً مرا راهنمائی کنید.

پاسخ

توصیف عارضه در علوم تجربی

وقتی که برای انسان یک فکر که اولاً علی رغم میل انسان است ثانیاً مزاحم است ثالثاً فرد در برابر آن مقاومت می‌‌کند ولی نمی‌تواند آن فکر را از خود دور کند رابعاًً تکرار شونده است به نظر خود فرد شنیع و فجیع باشد.پیش آید اصطلاحاً در روانپزشکی به آن « وسواس فکری» می‌گویند(1).که در این صورت نیاز به پیگیری و معالجه زیر نظر روان پزشک و روان شناس بالینی دارد.

برخی راه‌های درمانی

روان پزشکان وجود این عارضه را ناشی از اختلال در میزان ترشح سر‌و‌تونین می‌دانند که دارویی برای مهار سروتونین تجویز می‌کنند، یکی از این داروها که به صورت اختصاصی عمل کرده و وعوارض جانبی ندارد Fluoxetine فلوئوکستین است که می‌توان با نظر پزشک مصرف کرد(2).

راه دیگری برای درمان این عارضه عنوان کرده‌اند و آن « شرطی سازی انزجاری» است. در این روش هر گاه فرد دچار وسواس در حیطه فکر شد موظف می‌شود که بوسیله انجام عملی که اندکی هم آزار دهنده باشد فکر خود را از آن موضع ناراحت کننده به چیز دیگر منصرف کند مثلاً به آرامی لب خود را می‌گزد یا نفس خود را حبس می‌‌کند، بعد از چند وقت تکرار، کم کم آن فکر مزاحم با آن عمل آزار دهنده پیوند پیدا کرده و با آمدن فکر، آن عمل آزار دهنده هم تداعی می‌شود در نتیجه فرد برای فرار از آن عمل آزار دهنده بصورت ناخود آگاه از آن فکر مزاحم صرف نظر می‌‌کند.

بررسی موضوع از نظر اسلام

در اصطلاح اسلامی این حالت « حدیث نفس» یا « وسوسه» نام دارد. از نظر اسلام تنها اعمال اختیاری تکلیف بردار است و فرد نسبت به آن مسؤلیت دارد و از آنجا که شما اعمال واجاب خود را انجام داده و از محرمات اجتناب می‌کنید، و آمدن این افکار در ذهن شما هم در اختیارتان نیست، شما نسبت به آن هیچ تکلیفی ندارید و این عمل غیر اختیاری هیچگاه عذاب اخروی نمی‌آورد. نمونه‌های بسیاری در کتب روایی موجود است که افراد از این افکار ناصواب و آزار دهنده به پیامبر و ائمه اطهار ـ علیهم السلام شکایت کرده‌اند و ابزار نگرانی کرده‌اند و آن حضرات وجود این حالت را طبیعی دانسته‌اند. لکن انسان باید به این افکار ترتیب اثر ندهد و آن را برزبان هم نیاورد.

در کتاب ارزشمند اصول کافی روایتی از امام محمد باقر -علیه السلام- نقل شده است که آن حضرت فرمودند: فردی به نزد رسول خدا (ص) آمد و عرض کرد یا رسول الله به تحقیق که من منافق شده‌ام، حضرت فرمودند به خدا قسم شما دچار نفاق نشده‌اید و اگر منافق می‌شدی به نزد من نمی‌آمدی، چه چیز تو را به ستوه آورده است؟ گمان می‌کنم که شیطان به نزد شما آمده و از شما سؤال کرده است که چه کسی شما را خلق کرده است؟ شما گفتید خدا سپس از شما سؤال کرد که چه کسی خدا را خلق کرده است؟ آن فرد عرض کرد: آری به همان کسی که تو را به حق مبعوث کرده است همین گونه است که فرمودی! حضرت فرمودند: شیطان از راه اعمال به نزد شما آمده است نتوانست بر شما غلبه کند سپس ازاین راه وارد شده است تا شما را دچار لغزش کند پس هرگاه چنین حالتی برای شما پیش آمد تنها خدا را یاد کنید.»(3)

در روایتی دیگر نقل شده است که فردی خدمت وجود مبارک حضرت پیامبر شرفیاب شد و عرض کرد یا رسول الله هلاک شدم و جریانش را که شبیه جریان مذکور است نقل می‌‌کند حضرت پیامبر فرمودند: به خدا قسم این ایمان ناب و خالص است.(4) و منظور آن حضرت آن است که این نگرانی شما به خاطر آن فکر مزاحم، ایمان ناب است.

راه های درمان

1 ـ ذکرهای وارد شده از معصومین

امام باقر (ع) فرمود گروهی نزد پیامبر آمدند و شکایت کردند از افکار بدی که بر آنها عارض می‌شود که اگر باد آنها را از مکان بلندی به زمین پرتاب کند یا قطعه قطعه شوند بهتر است برای آنها تا اینکه آن افکار را بر زبان آورند. پس حضرت فرمود: آیا واقعاً چنین می‌اندیشید؟ عرض کردند: آری پس حضرت پیامبر فرمود: قسم به آن کسی که جان من در دست اوست این حالت شما ایمان ناب است. پس هرگاه آن افکار بر شما عارض شد بگوئید: « آمنّا بالله و رسوله و لاحول و لا قوه الا بالله.»(5) ذکرهای دیگری که در روایات متعدد برای برطرف شدن این حالت وارد شده‌اند عبارتند از:

الف: « لا اله الا الله»(6) ب: « توکتلت علی الحی الذی لا یموت و الحمد لله الذی لم یتخذ ولداً و لم یکن له شریک فی الملک و لم یکن له ولی من الذل و کبّره تکبیراً»(7)

2ـ روزه سه روز در هر ماه

قال علی (ع): صوم ثلاثه ایام من کل شهر« اربعاء بین خمسین و صوم شعبان یذهب بوسواس الصدر و بلابل الصدر»(8). یعنی روزه سه روز در هر ماه (پنج شنبه یکهفته، چهارشنبه هفته بعد، و پنج شنبه هفته سوم) و روزه ماه شعبان وسوسه و آشفتگی را از دل می‌برد.

3 ـ بی اعتنائی به وسوسه

امام صادق(ع) فرمودند: «کسی که بسیار در نماز شک می‌‌کند نماز را به خاطر شک به هم نزند تا شیطان به او عادت کند… انما یرید الخبیث ان یطاع فاذا عصی لم یعد الی احدکم. شیطان تنها هدفش این است که اطاعت شود پس وقتی فرد از شیطان نافرمانی کرد شیطان سراغ او نمی‌آید»(9)

4 ـ ذکر ائمه اطهار ـ علیهم السلام

در کلامی از مولای متقیان وارد شده است که: « ذکرنا اهل البیت شفاء من الوعک و الاسقام و وسواس الریب» ذکر و یاد ما خاندان شفای هر تب، مریضی و وسواس است.

5 – سؤال از علما و حل شبهات فکری

گاهی اوقات افکاری که به ذهن انسان وارد می‌شود ناشی از شبهات اعتقادی و…بوده و لازم است که انسان علاوه بر پیمودن راه‌های فوق الذکر در جهت حل آن شبهه اعتقادی نیز بکوشد و لذا پیشنهاد می‌شود که شبهات اعتقادی فکری خود را با یکی از علمای اندیشمند یا با مراکزی که این سؤالات پاسخ می‌هند در میان گذاشته و سعی کنید در ذهن خود سؤالی را بی پاسخ نگذارید.

6. یاد خداوند به طور مداوم

چون علت پدید آمدن وسوسه غفلت از باد خداوند است، تذکر و یاد خدا کردن باعث از بین رفتن تاریکی وسوسه خواهد شد. آیه 83 سوره صاد می فرماید: «هر که از یاد خداوند رحمان باز می ماند، شیطانی را بر انگیزانیم که قرین و هم نشین، و باشد» و در سوره اعراف آیه 201 آمده است: «کسانی که متقی و پرهیز کارند هر گاه بر ایشان و سوسه ای از شیطان برسد، هشیار و متذکر خدا می شوند، پس به واسطه تذکر، دیده بصیرت ایشان بینا می شود و از چنگ و ساوس رها می گردند».

پی نوشت:

1. کاپالان و سادرک، خلاصه روانپزشکی، ترجمه دکتر حسن رفیعی و فرزین رضاعی، انتشارات ارجمند، 1378، ج 2، ص 249

2. همان

3. اصول کافی، ج 2، ص 425 .                                       

4. همان، ج2، ص 425.

5. همان.

6. همان، ص 424

7. من لا یحضره الفقیه، ج 1، ص 224

8. بحار الانوار، ج 97، ص 72

9. فروع کافی، ج 3، ص 358 .

 

شاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
نظر بدهید

توجه داشته باشید که آدرس ایمیل نمایش داده نمی شود.

توجه داشته باشید پس از تایید نمایش داده می شود