مرگ بهتر است یا زندگی؟

0 205

آدمي گاهى در اثر احساس ضعف و ناتوانى و عدم قدرت مقابله با سختى‏ ها، مشكلات و ناملايمات زندگى مى‏ باشد. اين نوع آرزوى مردن مربوط به انسان‏ هاى ناتوان و عاجز است كه به جاى بسيج نيروهاى خداداد و استفاده از تفكر و انديشه براى حل مشكلات و به جاى پناه بردن به خداوند و استمداد از نيروى او به فكر خودكشى مى ‏افتند و به جاى حل مسأله به دنبال پاك كردن صورت مسأله مى‏ باشند. در حالى كه وجود مشكلات و سختى‏ ها در زندگى امرى طبيعى و از سنت‏ هاى الهى مى ‏باشد و صفات نيك انسان چون صبر و استقامت و شكيبايى جز در مواجهه با چنين مشكلاتى هويدا نمى‏ گردد و خود را نشان نمى‏ دهد.

آدمي گاهى در اثر احساس ضعف و ناتوانى و عدم قدرت مقابله با سختى‏ ها، مشكلات و ناملايمات زندگى مى‏ باشد. اين نوع آرزوى مردن مربوط به انسان‏ هاى ناتوان و عاجز است كه به جاى بسيج نيروهاى خداداد و استفاده از تفكر و انديشه براى حل مشكلات و به جاى پناه بردن به خداوند و استمداد از نيروى او به فكر خودكشى مى ‏افتند و به جاى حل مسأله به دنبال پاك كردن صورت مسأله مى‏ باشند. در حالى كه وجود مشكلات و سختى‏ ها در زندگى امرى طبيعى و از سنت‏ هاى الهى مى ‏باشد و صفات نيك انسان چون صبر و استقامت و شكيبايى جز در مواجهه با چنين مشكلاتى هويدا نمى‏ گردد و خود را نشان نمى‏ دهد.

تاریخ انتشار : 1396/4/17

بازدید : 11021

منبع: پرسمان دانشجویی
سوال

آیا كسي كه در خود افزايش نمي بيند و دائم در نقصان است مرگ او بهتر از زندگي نیست. (زيرا عاقبت خود را خراب تر مي كند)؟

پاسخ

آرزوي مرگ كردن از مكروهات است.(العروة الوثقي، ج 2، ص 22، فصل لا يحرم كراهة الموت) بهتر است كه انسان زندگي سعادتمندانه و طول عمر با بركت از خدا طلب كند، نه چيزي كه مورد پسند خدا نيست. از مضامين روايات‌، استفاده مي‌شود كه چنين درخواستي پسنديده نيست‌. بلكه شايسته است ابتدا از خداوند متعال طول عمر و ادامه حيات خواسته شود تا شخص ناقص خود را تكميل كند و ره توشه نجات بخش از خطرات و سكرات مرگ‌، برزخ‌، حشر و صراط را برگيرد. پس بايد اين چنين در خواستي را دعاي اوليه هر كس براي خود، يا، ديگري باشد.
در مرحله دوم از خداوند متعال مضمون حديث زير را بطلبد: هيچ كس از شما به خطر گزندي كه به او مي‌رسد، مرگ را آرزو نكند و اگر ناچار به اين كار شود، بگويد: بار خدايا، تا زماني كه زندگي براي من بهتر است مرا زنده بدار و هرگاه برايم مرگ بهتر بوده‌، مرا بميران‌.(ميزان الحكمه‌، ري شهري‌، باب موت‌، حديث شماره 19213، مؤسسه فرهنگي دارالحديث‌) اگر كسي دعايش اين بود لزومي ندارد براي جلوگيري از نقص خود، درخواست مرگ كند; زيرا اگر ادامه زندگي براي شخص ناقص خوب و بهتر باشد، درخواست مرگ هر چند براي رها شدن از نقصان، درخواست خوبي نيست‌، چرا كه با مرگ فرصت بازگشتن و تكميل كردن خود از او گرفته مي‌شود; چنان كه حضرت امام صادق‌به مردي كه آرزوي مرگ مي‌كرد، فرمود: آرزوي زندگي كن‌، تا اين كه (خداي را) اطاعت كني و معصيتش نكني‌; زيرا اگر زنده باشي و اطاعت كني‌، برايت بهتر از اين است كه بميري و نه طاعت كني و نه معصيت‌(همان‌، حديث شماره‌، 19224) و اگر چنانچه مرگ براي گنه كار از زندگي بهتر باشد. درخواست مرگ براي او براي رها شدنش از گناه‌، داخل در همين دعاي شريفه و هر گاه مرگ برايم بهتر بود، مرا بميران‌ است‌.
پس نتيجه مي گيريم :
1- از مجموع رهنمودها و دعاهاي اولياي الهي استفاده مي شود كه درخواست عمر طولاني با هدف عبادت و بندگي بيشتر خدا و رسيدن به كمالات والاتر امري مطلوب و پسنديده است. در بعضى روايات به ما دستور داده‏اند كه هيچ‏ گاه از خدا طلب مرگ نكنيد، بلكه هميشه طلب عمر طولانى كه در طاعت و بندگى خدا باشد نماييد.
2- درخواست مرگ از خداوند تعالى دو گونه است: الف- مذموم(ناپسند) ب- ممدوح(نيكو).
الف – قسم اوّل آن است كه انسان از سختى‏هاى دنيا شكوه كند و ازاين ‏رو آرزومند مرگ باشد. كه اين خود حاكى از ضعف يقين، ايمان، ناراضى بودن نسبت به آنچه خداوند تعالى برايش مقدّر ساخته و عدم تلاش لازم در رسيدن به موفقيت و سعادت است؛ مي باشد . آدمي گاهى در اثر احساس ضعف و ناتوانى و عدم قدرت مقابله با سختى‏ها، مشكلات و ناملايمات زندگى مى‏باشد. اين نوع آرزوى مردن مربوط به انسان‏هاى ناتوان و عاجز است كه به جاى بسيج نيروهاى خداداد و استفاده از تفكر و انديشه براى حل مشكلات و به جاى پناه بردن به خداوند و استمداد از نيروى او به فكر خودكشى مى‏افتند و به جاى حل مسأله به دنبال پاك كردن صورت مسأله مى‏باشند. در حالى كه وجود مشكلات و سختى‏ها در زندگى امرى طبيعى و از سنت‏هاى الهى مى‏باشد و صفات نيك انسان چون صبر و استقامت و شكيبايى جز در مواجهه با چنين مشكلاتى هويدا نمى‏گردد و خود را نشان نمى‏دهد. انسانى اين گونه قطعاً انسانى ناقص است و نه تنها آرزوى مرگ برايش مطلوب و ممدوح نيست، بلكه بر عكس بايد از خداوند بزرگ طول عمر و ادامه حيات را بخواهد تا خود را تكميل كند و به سعادت و كمال بار يابد و ره توشه نجات ‏بخشِ از خطرات و سكرات موت، برزخ، حشر و صراط را بر گيرد. اين چنين درخواستى بايد، دعاى اوليه او باشد و در مرحله دوّم از خداوند تعالى مضمون زير را بطلبد: «لا يتمنى احدكم الموت لضرّ نزل به وَلْيقل: اللّهم! اَحْينى ما كانت الحياة خيراً لى، و توفّنى اذا كانت الوفاة خيراً لى‏؛ رسول اكرم(ص) فرمود: هيچ يك از شماها به خاطر گرفتارى و تنگنايى كه بر او نازل گشته، مرگ را آرزو نكند (بلكه) بايد چنين بگويد: خداوندا! مادامى كه زندگى برايم خير است مرا حيات بخش و هرگاه وفات برايم خير است جانم را بستان.
ب- قسم دوّم آن است كه انسان به حدى از كمال عالى انسانى رسيده كه مشتاق لقاء الله و پرواز از زندان دنيا مى‏باشد و مرگ را بهترين تحفه مى‏بيند؟ اميرالمؤمنين(ع) مى‏فرمايد:«افضل تحفة المؤمن الموت‏ ؛ برترين تحفه مؤمن مرگ است‏. حضرت در خطبه ي همام مي فرمايند : اهل تقوا و پرهيزكاران آناني مي باشند كه اگر اجل معين آنها و مدت عمري كه در دنيا براي آنها تعيين گرديده نبود , روحشان حتي يك لحظه نيز در بدنشان قرار نمي گرفت , به خاطر شوق به رحمت و بهشت خداوند. آري چنين كسى از حجاب تن مى‏رنجد و از غم فراق مى‏نالد، اين درخواست مرگ در اوج حالات عرفانى و معنوى است كه بسيار مطلوب است، اما در عين حال رضا به خواست خدا و انجام وظايف و كسب آمادگى افزونتر براي امثال ما بهتر است.

شاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
نظر بدهید

توجه داشته باشید که آدرس ایمیل نمایش داده نمی شود.

توجه داشته باشید پس از تایید نمایش داده می شود