دروغگویی ناشی از احساس بی کفایتی است
هیچکس از دروغ خوشش نمیآید. اما متأسفانه روراست نبودن با افراد کاری به مراتب آسانتر از گفتن حقیقت است. یادگیری چگونگی روراست بودن و از بین بردن تمایل به دروغگویی میتواند به شما کمک کند تا هشیاری و روابطتان را بهبود بخشید. با تغییر دادن دیدگاه خود و جهتگیری سیاستهای رفتاریتان به سمت صداقت و راستگویی، تمایل به دروغگویی را در خود از بین ببرید و حقیقتگویی را برای خودتان جذابتر کنید. برای اطلاعات بیشتر به مرحله ۱ مراجعه کنید.
قدم اول: با دیگران صادق باشید
۱٫ درنظر بگیرید که به چه کسانی و چرا دروغ میگویید
همهی ما حداقل یکبار به خودمان یا دیگری به دلایل مختلف دروغ گفتهایم. اما اگر بخواهید برای صادق بودن برنامه ریزی کنید این کار سخت خواهد بود مگر اینکه آن دلایلی که به خاطرش دروغ میگویید و افرادی که به آنها دروغ میگویید را شناسایی کنید.
• دروغهایی که با آن بهتر به نظر میرسیم میتواند شامل اغراق، زیباییها و داستانهای خیالی بلند و سطحی باشد که مدام برای خودمان و دیگران بازگویی میکنیم تا در مورد خودمان کمتر احساس بیکفایتی کنیم. وقتی از چیزی راضی نیستید، پوشاندن آن با دروغ بسیار سادهتر از گفتن حقیقت است.
• ما به همسالان خود دروغ میگوییم چون فکر میکنیم آنها از ما بهتر هستند و میخواهیم به ما احترام بگذارند. متأسفانه عدم روراستی در درازمدت نوعی بیاحترامی محسوب میشود. به افراد اعتبار بیشتری برای همدردی کردن با شما و درکتان در سطحی عمیقتر بدهید.
• دروغهایی که برای ممانعت از خجالتزده شدن گفته میشود ممکن است همان دروغهایی باشد که برای پوشاندن خطاها، کجرفتاریها یا هر فعالیتی که در مورد انجام دادنش خوشحال نیستیم میگوییم. اگر مادر شما یک پاکت سیگار در ژاکت شما پیدا کند ممکن است بگویید که برای دوستتان است تا از تنبیه شدن فرار کنید.
• ما به افراد معتبر دروغ میگوییم تا از تنبیه شدن و خجالتزده شدن فرار کنیم، حتی به خودمان نیز به همین نحو دروغ میگوییم. وقتی کاری را انجام میدهیم که در مورد آن احساس گناه داشتیم، دروغ را برای از بین بردن احساس گناه میگوییم و اینگونه از تنبیه و مجازاتی که در انتظارمان است جلوگیری میکنیم. این چرخهای شرورانه است.
۲٫ رفتارهایی که ممکن است به خاطر آن احساس گناه کنید را پیشبینی کنید
برای شکستن زنجیره خجالتزدگی و دروغگویی، باید بدانید که مواردی که ممکن است به خاطر آن احساس گناه کنید کدام است. هنگامیکه دروغ میگویید، در واقع حقیقت ناراحتکنندهای را با آن میپوشانید. شما یا باید با حقیقت آسوده شوید یا رفتاری که شما را خجالتزده میکند را ترک کنید.
• وقتی که سیگار میکشید اگر دیگران حقیقت را بدانند، نیازی به دروغ گفتن شما نیست. لایق کاری که میکنید، باشید. اگر رفتارتان شایسته شما نیست بهتر است آن را کنار بگذارید. قطعاً رابطه نامناسب شما با همکارتان درگذشته برای همسرتان خجالتآور خواهد بود اما اگر این کار را از همان ابتدا انجام ندهید، دروغی هم برای آن نخواهید گفت.
۳٫ از مقایسه کردن خود با دیگران دست بردارید
بسیاری از مواقع دروغهای ما به خاطر بزرگتر نشان دادن خود از آنچه واقعاً هستیم از زبان ما بیرون میآید. وقتی همیشه خود را با دیگری مقایسه کنیم و در رقابت با آنها باشیم هر بیکفایتی را با دروغی فوری و خلاقانه برطرف میکنیم. اگر از مقایسه و رقابت با دیگران دست بردارید و برای خودتان همانگونه که شایستگی آن را دارید ارزش قائل شوید، برای بالا کشیدن خود نیازی به دروغگویی نخواهید داشت، چون خودتان به اندازه کافی خوب هستید.
• آنچه که تصور میکنید مردم میخواهند از شما بشنوند را کنار بگذارید. افراد را به شک بیاندازید و نگذارید که شما را به بازی بگیرند و فریبتان بدهند. از صمیم قلب خود صحبت کنید و همیشه حقیقت را بگویید، چه آن حقیقت چهره شما را منفور کند و چه نکند. حتی اگر حقیقت آزاردهنده باشد، مردم به آن احترام میگذارند.
• با صداقتتان مردم را تحت تأثیر قرار دهید نه گزافگویی و مبالغه ورزیدن. مقادیر زیادی از عدم روراستی ما زمانی رخ میدهد که برای تحت تأثیر قرار دادن دیگری از خودمان داستانهایی در میآوریم که شاخ همه در میآید! اگر نمیتوانید در مورد سفرهای دور اروپایی که از آن در دورهمیها صحبت میشود حکایتی تعریف کنید، فقط با سکوت و آرامش گوش بدهید و تا زمانی که موضوع صحبتها تغییر نکرد، صبور باشید و در مورد تحصیل خود در خارج از کشور مبالغه نکنید.
۴٫ پیشامدها را بپذیرید و با آنها روبرو شوید
بعضی اوقات بهتر است در هر شرایطی از دروغ بپرهیزید و آن را ادامه ندهید، این کار خیلی بهتر از این است که با شبکهای از دروغهای تو در تو به زندگی ادامه دهید. نتایج راستگویی و صداقت شما ممکن است آزاردهنده باشد، اما در عین حال با صداقت و درستی همراه است.
۵٫ کارهایی که به شما احساس غرور میدهد را انجام دهید
اگر حس خوبی به خودتان داشته باشید، نیازی به دروغگویی نیست. اطراف خود را با آدمهای محترم و کسانی که شمارا دوست دارند و به شما احترام میگذارند پر کنید. کارهایی را انجام بدهید که به شما احساس خوشایندی بدهد و باعث شود که شما حس غرور در مورد خود داشته باشید.
• اگر هرشب مست کنید، ممکن است تا ۲ ساعت حس خوبی به شما دست دهد، اما صبح روز بعد گیجی و گنگی آن در محل کار آزاردهنده و خجالتآور خواهد بود. پس کارهایی که باعث خجالتتان میشود را انجام ندهید.
۶٫ از موقعیتهایی که در آن مجبور میشوید به خاطر دیگری دروغ بگویید خودداری کنید
وقتی شخصی با اطمینان از چیزی با شما سخن میگوید (مثل وقوع یک جرم، صدمه به کسی و غیره) باید در این مواقع این موضوع را با کسی در میان بگذارید. چون اگر بعد از مدتها این نوع موضوعات آشکار شوند و همه بفهمند که شما در تمام طول این مدت میدانستید، عواقب ناخوشایندی به همراه خواهد داشت.
• اگر کسی حرفی را با این جمله شروع کرد «به کسی چیزی نگو»، در اینجا شما باید هوشمندانه عمل کنید و از خودتان سلب مسئولیت کنید، با گفتن این جمله «من مسئول اسرار کسی جز خودم نیستم، لطفاً به من نگویید.» مسئولیت راز کسی دیگر را از همان ابتدا نپذیرید.
۷٫ سعی کنید بتوانید تفاوت بین چیزی که خودتان قصد دارید به زبان آورید و چیزهایی که طرف مقابل صحبتتان میخواهد بداند را تشخیص دهید
بعضی مواقع وجودمان در حال سوختن است تا در مورد خودمان حرف بزنیم و کسی ما را بشنود. بگومگو با هماتاقی بیادب، بحث با همسر و معلمتان از جمله مواقعی است که بهتر است محل را ترک کنید، قبل از اینکه چیزی را به زبان آورید که از گفتن آن پشیمان شوید. برای اینکه جلوی این بحثها و بگو مگوها را بگیرید، بهتر است تفاوت بین چیزهایی که گفتن آنها درست است و چیزهایی که وجودتان دوست دارد بیرون بریزید را درک کنید.
• چیزی که بقیه افراد باید بدانند، آدرس دقیق آسیب فیزیکی یا روحی است که از طرف آنها به شما وارد است. این یعنی برای مثال، هماتاقی شما باید بداند که نوشیدن مشروبات الکلی بیشازحد او باعث معذب شدن شما میشود نه اینکه به شخصی که وارد زندگیاش شده، فحش بدهید!
• مواقعی که عصبی میشوید و خشم بر شما غالب میشود، ممکن است چیزهایی به زبان آورید که در حالت عادی خود به صورت مودبانهتری میتوانستید آن را بازگو کنید. در بین بحث و بگو مگو در یک رابطه ممکن است به همسرتان بگویید «داری وزن اضافه میکنی! دیگه جذاب نیستی برام.» اما در حالت عادی میتوانید بگویید «بهتره بیشتر بهسلامت بدنمون اهمیت بدیم.» دومی بهتر و مودبانهتر است. اولی باعث آزار همسرتان میشود چون ممکن است برایش خیلی مهم باشد اما دومی در عین ادب حرف خود را زدهاید.
۸٫ تدبیر ورزیدن را تمرین کنید
همه آدمها یک تیراندازی که همیشه درست به هدف بزند را دوست دارند، حالا تصور کنید همان تیرانداز، ۲ اینچ پایینتر از هدف شلیک کند. تاثیرات کلماتی که به زبان میآورید را در نظر بگیرید و سعی کنید از کلماتی که کمتر آسیبزننده و توهینآمیز هستند استفاده کنید. سعی کنید بهصورت داوطلبانه فقط نکات مثبت را به زبان بیاورید.
• هنگام به زبان آوردن حقایق منفی از کلمه «من» بیشتر استفاده کنید. وقتی حقایق و راستگویی را با بقیه افراد به اشتراک میگذارید، سعی خود را بر این بگذارید که صداقت خود را در دست خود بگیرید. در مورد صحبت از احساسات و نظرات خودتان تمرکز کنید و در این باره به بقیه افراد احترام بگذارید.
• از عبارات «به تجربه من…»، «شخصاً، دیدم که…» در ابتدای صحبتها و از «… اما این فقط اون چیزیه که من دیدم/تجربه کردم، ممکنه برای هرکسی متفاوت باشه» در پایان جملات استفاده کنید.
قدم دوم: با خودتان صادق باشید
۱٫ خودتان را ارزیابی کنید
اینکه در آینه به خود نگاه کنید و خود را مورد بررسی و ارزیابی قرار دهید بسیار مهم است. از آنچه میبینید استفاده کنید. چه چیزی در مورد خودتان را بیشتر دوس دارید؟ روی چه چیزی بیشتر باید کار کنید؟ با ارزیابی کردن خودمان، از سمت و سو پیدا کردن به طرف رفتارهای نادرست و ناهنجاریها جلوگیری میکنیم. لیستی از نقاط قوت و ضعف خود را در یک دفترچه بنویسید، نه اینکه به نقاط منفی بچسبید، بلکه مواردی که نیاز به اصلاح دارند را بهبود بخشید و در مورد نقاط قوتتان خوشحال باشید.
• نقاط قوتتان را شناسایی کنید. در چه چیزی عملکرد بهتری دارید؟ چه کاری را بهتر از هرکس دیگری که میشناسید انجام میدهید؟ در زندگی روزمره خود چه سهمی دارید؟ به چه چیزی افتخار میکنید؟ در مورد چه مواردی عملکردتان نسبت به گذشته بهتر شده است؟
• نقاط ضعف خود را شناسایی کنید. چه چیزی شما را خجالتزده میکند؟ چهکاری را بهتر میتوانستید انجام دهید؟ با گذشت سالیان، در چیزی بدتر شدهاید؟
۲٫ با چیزهایی که در مورد خودتان دوست ندارید مقابله کنید
بزرگترین منبع عدم صداقت در ما، از چیزهایی که در وجودمان دوست نداریم و همینطور با آن مواجه نمیشویم، سرچشمه میگیرد. اغلب یا از آنها بدمان میآید، یا بابت آن خجالتزده هستیم و یا کاملاً از آن متنفریم.
• شاید همیشه به این امید بودید که در سن ۳۰ سالگی اولین رمان خود را منتشر کرده باشید، همان هدفی که فاصله رسیدن به آن در حال حاضر نسبت به ۵ سال پیش بیشتر شده باشد. شاید میدانید که باید به اندامتان توجه کنید و اندام ایدهآل خود را بسازید، اما ترجیح میدهید همان روتین قبلی را دنبال کنید. شاید رابطه شما راکد مانده و دیگر در آن خوشحال نباشید، اما توان ایجاد تغییر در آن را نداشته باشید.
• تا آنجایی که میتوانید بهانهتراشی را از ذهن خود پاک کنید. ناراحتکننده و مبتذل بودن موارد این چنینی در مورد شما اصلاً مهم نیست، چون در هر صورت نمیتوانید به گذشته برگردید و چیزی را عوض کنید. با این حال میتوانید در رفتارهای خود تغییراتی ایجاد کنید و خود را شادتر کنید.
۳٫ برای خودتان فرصتهایی برای بهبودیابی فراهم کنید
از لیست نقاط قوت و ضعفتان، آنهایی که نیاز به اصلاح و بهبودیابی را دارند انتخاب کنید و راههای مشخصی برای اصلاح آن در نظر بگیرید.
• برای نقاط قوتتان چهکارهایی انجام دادید تا تبدیل به قوت شد؟ چه چیزی هست که به آن افتخار میکنید؟ این حقایق چگونه میتواند شما را نسبت به نقاط ضعفتان آگاه سازند؟
• چه چیزی توانایی تغییر و تحول را در وجود شما مورد تهدید قرار میدهد. آیا این تهدیدات خارجی هستند؟ مثل نداشتن توانایی مالی برای عضویت در باشگاه و کم کردن وزن و یا موارد درونی مثل عدم تمایل به تحقیق و جمعآوری اطلاعات در مورد چگونگی کاهش وزن در خانه هست؟
۴٫ وارد عمل شوید
وقتی تصمیم گرفتید وارد عمل شوید، آن را ادامه دهید. دروغ گفتن به خود، کار آسانی است. برای اینکه کاری را که دوست ندارید انجام ندهید، به ۱۰۰ روش مختلف دروغ گفتن، خیلی آسان است. به همین دلیل است که متوقف میشویم. وقتی تصمیم گرفتید یک رابطه را تمام کنید و یا کاری را شروع کنید، این کار را انجامش دهید. حرکتهایتان را واقعی کنید. منتظر «زمان مناسب برای شروع کردن نباشید.» وقتی تصمیمی میگیرید، آن را شروع کنید و انجامش دهید.
• موفق شدن در پروسه اصلاح شدن خود را، تبدیل به جزئی از وجودتان کنید. پس از هر دستاوردی در این زمینه، مثل کم کردن چندکیلو از وزن، یا پایان دادن به رابطه سمی خود به خودتان گیتار هدیه بدهید و یا خودتان را به یک سفر کوتاه مهمان کنید.
قدم سوم: از دروغهای آبکی خودداری کنید
۱-به داستانهای خود رنگ و لعاب الکی ندهید. یک دروغ کوچک و وسوسهانگیز برای جزئیتر کردن داستان، آن را سرگرمکنندهتر و جذابتر میکند. بگذارید تا همیشه حقیقت صحبت کند و شما هم صادق بمانید.
۲-در مورد «دروغ مصلحتی» خلاقانه رفتار کنید. برای همه ما پیش آمده که بعضی از افراد با چهره رنگ پریده از ما میپرسند «با این لباس چاق شدم؟»، «بابانوئل واقعی هست؟». در این مواقع فکر میکنیم برای اینکه بقیه احساس خوبی داشته باشند، یا از ضربه و صدمه احتمالی کم کنیم، باید به آنها دروغ بگوییم. اما انتخاب بین صداقت و دروغگویی همیشه انتخاب بین دو گزینه a, b نیست.
• بر نقاط مثبت آن تمرکز کنید. تمرکزتان را از جنبه منفی به سمت قسمت مثبت هدایت کنید. به جای آنکه بگویید «نه، فکر نمیکنم آن شلوار به شما بیاید.» بگویید:«پیراهن مشکی که با جوراب شلواری تو عروسی پسرعموی من پوشیده بودی رو امتحان کردی؟»
• بعضی از نظراتتان را برای خود نگه دارید و بروز ندهید. شاید از رستورانهایی کهتم کابوی دارند خوشتان نمیآید اما اگر دوستتان فقط یک شب را با شما در شهر میگذراند به جای اینکه رک و راست خود حقیقت را بگویید میتوانید بگویید «شاید رستوران موردعلاقه من نباشه، اما من کاری که تو دوس داری امشب انجام میدم. بیا خوش بگذرونیم.» اینجا حتماً نباید جواب صریح و صادقانه بدهید، احتمالاً دوست دارید عصرتان تا شب به بهترین شکل ممکن باشد اما فقط یک شب را با او هستید.
• از معنای سؤال منحرف شوید. اگر کودکتان میخواهد بداند که آیا بابانوئل واقعی هست یا نه؟ به او بگویید که نمیدانید و با چیز دیگری مشغولش کنید. از او بپرسید که از نظر خودش چه چیزی درست به نظر میرسد؟ «نظر خودت چیست؟ بچهها در مدرسه چه میگویند؟» لازم نیست حتماً مستقیماً دروغ بگوید و یا حتی کل حقیقت را بگذارید کف دست فرزندتان. دنیای واقعی پیچیدهتر از این حرفهاست.
۳٫ در صورت لزوم ساکت بمانید
اگر در شرایط سختی هستید و گفتن حقیقت ممکن است زندگی بقیه افراد را به هم بریزد، ساکت ماندن لزوماً به معنای عدم صداقت نیست. اگر میتوانید انتخاب کنید که خودتان را از آن دور نگه دارید، حتماً همین کار را بکنید. بعضی مواقع، ساکت ماندن در موارد حاد شهامت میطلبد.
• ترک کردن محل را انتخاب کنید. لزوماً در یک اختلافنظر، نظرات بیشتر حل مسائل آسانتر نمیشود. لازم نیست به مصلحت دروغ بگویید تا مسئله حلوفصل شود یا حقیقت را بگویید و مثل بمب آن بحث را شعلهورتر کنید. فقط از آن دور شوید.
منبع: wikihow
منبع:یـــــوکــــن