دو کارکرد مهم انگیزش و هیجان
هیجانات در زندگی انسان کارکردهای بسیاری دارند که نمی توان چیزی را به مانند ایشان تصور کرد. در این نوشتار به بیان دو کارکرد مهم انگیزش و هیجان می پردازیم. با ما همراه باشید.
دو کارکرد مهم انگیزش و هیجان
انگیزش و هیجان برای سازگاری و عملکرد مفید هستند
وقتی افراد چند ساعت بدون غذا می مانند و هنگامی که غذا کمیاب است، گرسنگی ایجاد می شود. وقتی موعدها خیلی زیاد می شوند، استرس به وجود می آید. زمانی که فرد بر مسئله دشواری کنترل کسب می کند، احساس تسلط و شایستگی ایجاد می شود. تغییرات در گرسنگی، استرس، و انگیزش تسلط به افراد امکان می دهند تا سیستم های انطباقی پیچیده شوند. بنابراین، یک موضوع مهم در سرتاسر این کتاب این است که حالت های انگیزشی و هیجانی (مثل گرسنگی، استرس، تسلط) وسایلی را برای افراد تأمین می کنند تا به طرز موفقیت آمیزی از عهده ضروریات اجتناب ناپذیر، متغیر، و تا اندازه ای پیش بینی ناپذیر برآیند.
در صورتی که حالت های انگیزشی و هیجانی وجود نداشته باشند، افراد به سرعت منبع حیاتی سازگار شدن، عمل کردن به صورت ثمربخش، و حفظ کردن بهزیستی را از دست خواهند داد. هر کسی که سعی می کند وزن خود را کاهش دهد، شعر خلاقی بسراید، یا زبان خارجی را یاد بگیرد، بدون اینکه ابتدا انگیزش و هیجان با کیفیت عالی را به کار گیرد، به سرعت می فهمد که انگیزش و هیجان برای سازگاری و عملکرد مفید است. حالت های انگیزشی و هیجانی وظیفه دارند که ما را برای سازگاری و عملکرد مطلوب، حاضر و آماده کنند – برای کاهش دادن وزن، نگارش خلاق، و یادگیری مهارت های پیچیده.
وقتی انگیزش مختل می شود، سازگاری شخصی، عملکرد، و بهزیستی آسیب می بینند. افرادی که در اعمال کنترل بر سرنوشت خود احساس عجز می کنند، وقتی به چالش کشیده می شوند، به سرعت دست از تلاش بر می دارند. درماندگی، توانایی فرد را در مقابله کردن با چالش ها، مختل می کند. همچنین، افرادی که به صورت اجباری از کسانی فرمان می برند و توسط آنها کنترل می شوند، از لحاظ هیجانی، نسبت به نیازهای روان شناختی خود بی حس و بی تفاوت می شوند.
کنترل شدن، توانایی و تمایل فرد را برای تولید انگیزش تضعیف می کند. در مقابل، وقتی دانش آموزان در مورد مدرسه هیجان زده می شوند، وقتی کارمندان از مهارت های خود اطمینان دارند، و هنگامی که ورزشکاران امروز هدف های بالاتر از دیروز را برای خود تعیین می کنند، در این صورت معلمان، سرپرستان، و مربیان آنها اطمینان می یابند که هر یک از این افراد به طرز موفقیت آمیزی سازگار شده است، عملکرد مطلوبی دارد، و اصولا خوب است. افراد دارای انگیزش و هیجان با کیفیت عالی، عموما سازگار می شوند و رشد می کنند؛ افرادی که نقایص انگیزشی و هیجانی دارند، عموما دچار مشکل می شوند و آسیب می بینند.
انگیزش و هیجان توجه را هدایت می کنند
به طوری که در جدول ۴-۱ توضیح داده شده است، انگیزه ها با هدایت کردن توجه به انتخاب برخی رفتارها و روال ها به جای رفتارها و روال های دیگر، ما را برای عمل آماده می سازند. چهار ستون این جدول از سمت راست به چپ، این موارد را ذکر می کنند:
(۱) جنبه های مختلف محیط که ممکن است به آنها توجه شود یا نشود،
(۲) انگیزه ای که معمولا توسط آن رویداد محیطی فعال می شود،
(۳) راهکاری انطباقی که متناسب با انگیزه است،
و (۴) اولویت فرضی که به هر راهکار داده شده و توسط شدت انگیزه مرتبط با آن تعیین شده است.
در حالی که شش راهکار امکان پذیرند، توجه به طور برابر اختصاص نیافته است، زیرا انگیزه های برانگیخته شده از نظر نیرو تفاوت دارند (به صورتی که توسط تعداد ستاره ها در ستون سمت چپ مشخص شده است). چون علاقه، تشنگی، و استراحت در آن لحظه خاص فوریت ندارند (یک ستاره)، برجستگی آنها اندک است و نمی توانند توجه را جلب کنند و عمل همخوان با انگیزه را آماده سازند. انگیزه اجتناب از سردرد بسیار برجسته است (پنج ستاره) و بنابراین، مورد مناسب نیرومندی برای جلب توجه و هدایت رفتار به سمت مصرف آسپیرین است. درد مانند تعدادی از انگیزه ها، توانایی جلب کردن، نگهداشتن، و هدایت کردن توجه ما را دارد. بنابراین، انگیزه ها توجه را جلب می کنند؛ آنچه را که مشغول انجام هستیم قطع می کنند؛ ما را از انجام دادن کارهای دیگر منحرف می سازند؛ ما را برای عمل همخوان با انگیزه آماده می کنند؛ و اولویت همخوان با انگیزه را بر تفکر، احساس، و رفتار ما اعمال می نمایند.
منبع: کتاب «انگیزش و هیجان»