خواص مواد غذایی

چشم و قوه بینایی در طب اسلامی ، طب دعایی و گیاهی

چشم و قوه بینایی در طب اسلامی ، طب دعایی و گیاهی

بدان که نه هیچ دانشی چون جستن سلامت است و نه هیچ سلامتی چون سلامت دل.
این سخن به روشنی نشان می دهد که از نگاه اسلام، طب روان، ارزشمندتر از طب تن وطب تن، ارزشمند تر از سایر علوم است. چون لذت زندگی با عافیت به دست می آید (

چشم و قوه بینایی در طب اسلامی ، طب دعایی و گیاهی
چشم و قوه بینایی در طب اسلامی ، طب دعایی و گیاهی

چشم و قوه بینایی در طب اسلامی ، طب دعایی و گیاهی
چشم و قوه بینایی در طب اسلامی ، طب دعایی و گیاهی

 

منبع : راسخون

 

نویسنده : مهدی حسن زاده

مقدمه :
 

امام باقرعلیه السلام می فرمایند:
بدان که نه هیچ دانشی چون جستن سلامت است و نه هیچ سلامتی چون سلامت دل.
این سخن به روشنی نشان می دهد که از نگاه اسلام، طب روان، ارزشمندتر از طب تن وطب تن، ارزشمند تر از سایر علوم است. چون لذت زندگی با عافیت به دست می آید (۱) و قسمتی از عافیت سلامتی جسم است.
طبیب واقعی خداست که خواص درمانی را در داروها نهاد و در نظام آفرینش، برای هر دردی دارویی آفرید و به انسان استعداد شناخت دردها وداروها و چگونگی درمان آنها را عنایت کرد. بدین سان، او را مظهر نامهای«طبیب» و «شافی» خود قرار داد، چنان که پیامبران و اولیای الهی نیزمظهر این نامهای مقدس هستند.امیر مومنان علیه السلام در توصیف پیامبر خدا می فرمایند: طبیبُ دوارُ بطبّه …
طبیبی بود که طبابت را بر بالین بیماران می برد، مرهم را درست بر جایی که باید ، می نهاد و آنجا که بایسته بود داغ می نشاند… با درمان خویش، منزلگاههای بی خبری و جایگاههای سرگشتگی انسان را می جست.(۲)
بنابراین از نگاه اسلام، طبیب و دارو خواه برای روح (جان / روان) وخواه برای تن ( بدن/جسم)، تنها نقش یک واسطه را در نظام حکیمانه آفرینش ایفا می کنند ودرمان کننده فقط خداوند متعال است.
از نظر لغت ومتون اسلامی، «طب» شامل درمان بیماریهای جسم و جان است و «طب تن» و«طب روان» ارتباط بسیار نزدیکی با هم دارند؛ به گونه ای که با تدبیر روانی می توان شماری از بیماریهای جسمانی را علاج کرد و به عکس با در مان جسمانی پاره ای از بیماریهای روانی را می توان درمان کرد، اما در متون دینی واسلامی« طب روان» بیشتر موضوع علم اخلاق است.
فلسفه احکام و قوانین اسلامی، تکامل مادی و معنوی جامعه انسانی است. از نگاه اسلام بزرگترین نعمت الهی، سلامت جسم و بزرگتر از آن، سلامت جان است. همچنین خطرناکترین بلاها، بیماری جسم وخطرناکتر از آن، بیماری جان است؛ امیر مومنانعلیه السلام در این باره می فرمایند:
یکی از گرفتاریها تنگ دستی است. سخت تر ازآن تن نا درستی است وسخت تر از آن هم بیماری دل است. یکی از نعمتها توانمندی مالی است و برتر از آن، تن درستی است و بهتر از آن نیز تقوای دل ها.(۳)
با این بیان یکی از اهداف اصلی وحکمت های مهم احکام و مقررات اسلامی، « طب پیشگیرانه» است. خداوند متعال، تصریح می کند که قرآن و برنامه های نورانی و حیات بخش آن، جامعه بشر را به تامین سلامت، رهنمون می گردد:
«یَهدی بِهِ اللهُ مَن اتَبَع رضوانَه سبلَ السَلام »(۴)
خداوند، هر که را از خشنودی او پیروی کند، به وسیله آن (کتاب) به راههای سلامت رهنمون می شود.
وبدین سان، انسان می تواند با پیوند با خدا و برنامه هایی که او برای زندگی بشر ارائه کرده، به بزرگترین نعمت های الهی دست یابد ونه تنها آخرت، بلکه سلامت وسعادت و خوش بختی دنیای خود را نیز تامین نماید: « مَن کانَ یُریدُ ثَوابَ الدنیا فعندَ الله ثَوابَ الدنیا والاخرَه»
هر کس تکامل دنیا را می خواهد، سعادت وتکامل دنیا وآ خرت نزد خداست.
براین پایه، در اسلام آنچه برای سلامت جسم و جان خطرناک و زیانبار است، حرام یا مکروه است و آنچه برای سلامت انسان، لازم ومفید است واجب یا مستحب و آنچه سود وزیانی برای جسم یا جان ندارند مباح شناخته شده است. این بدان معناست که «طب پیشگیری» در متن مقررات واحکام پنج گانه اسلام، تنیده شده واجرای کامل و دقیق قوانین الهی در زندگی، سلامت جسم وجان انسان را به همراه دارد(۵)
امام رضاعلیه السلام درباره حکمت مقررات الهی که بر انسان حلال ویا حرام شده است می فرمایند:
ما می بینیم هر آنچه که خداوند تبارک وتعالی حلال کرده، در آن صلاح و بقای بندگان است و بدان نیازی گریزناپذیر دارند. می بینیم هر آنچه حرام شده است، بندگان بدان نیازی ندارند و می بینیم که همه موجب تباهی و زمینه نابودی اند.(۶)

اقسام احادیث طبی :
 

احادیث طبی را به سه دسته می توان تقسیم کرد:
دسته اول: احادیثی که اعجاز پیشوایان دین در درمان بیماری هاست، مانند آنچه قرآن کریم در بیان معجزه حضرت عیسی علیه السلام نقل کرده که می فرمود:
« واُبریُ الاَکمهَ والاَبرَصَ و اُحی الموتی باذن الله»
به اذن خدا، نابینای مادرزاد وپیس را بهبود می بخشم.
دسته دوم: احادیثی که در مورد پیشگیری از بیماریها وارد شده است.
دسته سوم: احادیثی که در مورد درمان بیماریها نقل شده است. که این احادیث به دو بخش تقسیم می شوند:
الف) درمان از طریق شفا خواستن به وسیله قرآن ودعا(۷)

ب ) درمان از طریق دارو
 

احادیثی که مربوط به اعجاز در مسائل پزشکی است، در واقع خارج از محدمده احادیث طبی مورد بحث است.
نکته قابل توجه اینکه طرح احادیث « طب پیشگیری»، برای عموم با توجه به اینکه این احادیث، غالبا منطبق با موازین علمی اند وبا این توضیح که عواملی که برای پیشگیری در این احادیث مطرح شده، به علت تامه پیشگیری نیست، مشکلی ایجاد نمی کند.
همچنین بخش اول از احادیث طبی که به وسیله آیات قرآن و دعا به درمان می پردازند را نیز با توجه به شرایط اجابت دعا و مجرب بودن دعا در درمانبسیاری از بیماریها، برای عموم می توان مطرح کرد.
بنابراین برای ارزیابی دقیق احادیث طبی و بهره گیریِ کامل از آنها، بهترین راه آزمایش است. در واقع آزمایش و آزمایشگاه، بهترین قرینه عقلی برای اثبات صحت و ثقم احادیث طبی است که خوش بختانه در عصر حاضر، امکان بهره برداری از آن، بیش از هر وقت دیگر فراهم است.
بنابراین مخاطب اصلی احادیث طبی دسته سوم پژوهشگران علوم پژشکی اند.(۸)
البته احادیث «طب دعایی» شاید هنوز تحت تجربه آزمایشگاهی در نیایند، و فقط اثرات معنوی آن که همان تاثیر معنا در ماده ( یا تاثیر روان در جسم) است را به خوبی ببینیم وتجربه کنیم.

نوشتار حاضر در سه بخش ارائه می گردد:
 

الف) احادیث طبی دارویی و طب پیشگیرانه در مورد چشم وبینایی
ب) طب استخراج شده از کتب قدماء در مورد چشم وبینایی
ج) طب دعایی در مورد چشم وبینایی
بخش اول: احادیث طبی دارویی و طب پیشگیرانه در مورد چشم وبینایی
اشاره به حکمت نهفته در چشم:
۱- قَالَ علی علیه السلام اعْجَبُوا لِهَذَا الْإِنْسَانِ یَنْظُرُ بِشَحْمٍ وَ یَتَکَلَّمُ بِلَحْمٍ وَ یَسْمَعُ بِعَظْمٍ وَ یَتَنَفَّسُ مِنْ خَرْمٍ(۹)
تعجب کنید از این آدمى که با پیه بیند و با گوشت گوید و با استخوان شنود و از سوراخ بینى نفس کشد(۱۰)
۲- الامام الصادق علیه السلام – فى محاجته مع الطبیب الهندى-
خَلَتِ الْجَبْهَهُ مِنَ الشَّعْرِ لِأَنَّهَا مَصَبُّ النُّورِ إِلَى الْعَیْنَیْنِ وَ جُعِلَ فِیهَا التَّخْطِیطُ وَ الْأَسَارِیرُ لِیُحْبَسَ الْعَرَقُ الْوَارِدُ مِنَ الرَّأْسِ عَنِ الْعَیْنِ قَدْرَ مَا یمتطیه [یُمِیطُهُ }الْإِنْسَانُ عَنْ نَفْسِهِ کَالْأَنْهَارِ فِی الْأَرْضِ الَّتِی تَحْبِسُ الْمِیَاهَ وَ جُعِلَ الْحَاجِبَانِ مِنْ فَوْقِ الْعَیْنَیْنِ لِیُورِدَا عَلَیْهِمَا مِنَ النُّورِ قَدْرَ الْکِفَایَهِ أَ لَا تَرَى یَا هِنْدِیُّ أَنَّ مَنْ غَلَبَهُ النُّورُ جَعَلَ یَدَهُ عَلَى عَیْنَیْهِ لِیَرُدَّ عَلَیْهِمَا قَدْرَ کِفَایَتِهِمَا مِنْهُ وَ جُعِلَ الْأَنْفُ فِیمَا بَیْنَهُمَا لِیَقْسِمَ النُّورَ قِسْمَیْنِ إِلَى کُلِّ عَیْنٍ سَوَاءً وَ کَانَتِ الْعَیْنُ کَاللَّوْزَهِ لِیَجْرِیَ فِیهَا الْمِیلُ بِالدَّوَاءِ وَ یَخْرُجَ مِنْهَا الدَّاءُ وَ لَوْ کَانَتْ مُرَبَّعَهً أَوْ مُدَوَّرَهً مَا جَرَى فِیهَا الْمِیلُ وَ مَا وَصَلَ إِلَیْهَا دَوَاءٌ وَ لَا خَرَجَ مِنْهَا دَاء(۱۱)
امام صادق علیه السلام در بحث با طبیب هندی فرمودند:
و پیشانى مو ندارد براى اینکه رهگذر روشنائى چشم‏ها است و در پیشانى چین و شکن هست براى این که تا عرقى را که از سر بسوى چشم سرازیر است نگه دارد باندازه‏اى که آدمى بتواند آن را پاک کند مانند جویهائى که در زمین آب گیر روان است و دو ابرو و بر فراز دو دیده نهاده شد تا باندازه کفایت (نه بیشتر) نور بدانها برسد.
اى هندى نمى‏بینى کسی را که چون روشنائى زیادى بر او می تابد دست خود را بر فراز دیدگان می گیرد تا روشنائى باندازه کافى بآنها برسد و بینى را در میان دو چشم قرار داد تا روشنائى را میان دو دیده به دو بخش مساوى قسمت کند و چشم مانند بادام شد تا میله دارو در آن گردش کند و بیمارى از چشم بدر رود و اگر چهار گوش بود و یا گرد (دائره‏اى) دارو بهمه جاى آن نمی رسید و بیمارى از آن بیرون نمى‏شد(۱۲).
تخصص الإنسان بالحواس و تشرفه بها دون غیره‏
۳- انْظُرِ الْآنَ یَا مُفَضَّلُ إِلَى هَذِهِ الْحَوَاسِّ الَّتِی خُصَّ بِهَا الْإِنْسَانُ فِی خَلْقِهِ وَ شُرِّفَ بِهَا عَلَى غَیْرِهِ کَیْفَ جُعِلَتِ الْعَیْنَانِ فِی الرَّأْسِ کَالْمَصَابِیحِ فَوْقَ الْمَنَارَهِ لِیَتَمَکَّنَ مِنْ مُطَالَعَهِ الْأَشْیَاءِ وَ لَمْ تُجْعَلْ فِی الْأَعْضَاءِالَّتِی تَحْتَهُنَّ کَالْیَدَیْنِ وَ الرِّجْلَیْنِ فَتَعْتَرِضَهَا الْآفَاتُ وَ یُصِیبَهَا مِنْ مُبَاشَرَهِ الْعَمَلِ وَ الْحَرَکَهِ مَا یُعَلِّلُهَا وَ یُؤَثِّرُ فِیهَا وَ یَنْقُصُ مِنْهَا وَ لَا فِی الْأَعْضَاءِ الَّتِی وَسَطَ الْبَدَنِ کَالْبَطْنِ وَ الظَّهْرِ فَیَعْسُرَ تَقَلُّبُهَا وَ اطِّلَاعُهَا نَحْوَ الْأَشْیَاءِ
الحواس الخمس و أعمالها و ما فی ذلک من الأسرار
فَلَمَّا لَمْ یَکُنْ لَهَا فِی شَیْ‏ءٍ مِنْ هَذِهِ الْأَعْضَاءِ مَوْضِعٌ کَانَ الرَّأْسُ أَسْنَى الْمَوَاضِعِ لِلْحَوَاسِّ وَ هُوَ بِمَنْزِلَهِ الصَّوْمَعَهِ لَهَا فَجَعَلَ الْحَوَاسَّ خَمْساً تَلْقَى خَمْساً لِکَیْ لَا یَفُوتَهَا شَیْ‏ءٌ مِنَ الْمَحْسُوسَاتِ فَخَلَقَ الْبَصَرَ لِیُدْرِکَ الْأَلْوَانَ فَلَوْ کَانَتِ الْأَلْوَانُ وَ لَمْ یَکُنْ بَصَرٌ یُدْرِکُهَا لَمْ تَکُنْ فِیهَا مَنْفَعَهٌ وَ خَلَقَ السَّمْعَ لِیُدْرِکَ الْأَصْوَاتَ فَلَوْ کَانَتِ الْأَصْوَاتُ وَ لَمْ یَکُنْ سَمْعٌ یُدْرِکُهَا لَمْ یَکُنْ فِیهَا إِرْبٌ وَ کَذَلِکَ سَائِرُ الْحَوَاسِّ ثُمَّ هَذَا یَرْجِعُ مُتَکَافِیاً فَلَوْ کَانَ بَصَرٌ وَ لَمْ تَکُنِ الْأَلْوَانُ لَمَا کَانَ لِلْبَصَرِ مَعْنًى وَ لَوْ کَانَ سَمْعٌ وَ لَمْ تَکُنْ أَصْوَاتٌ لَمْ یَکُنْ لِلسَّمْعِ مَوْضِعٌ‏
تقدیر الحواس بعضها یلقى بعضا
فَانْظُرْ کَیْفَ قَدَّرَ بَعْضَهَا یَلْقَى بَعْضاً فَجَعَلَ لِکُلِّ حَاسَّهٍ مَحْسُوساً یَعْمَلُ فِیهِ وَ لِکُلِّ مَحْسُوسٍ حَاسَّهً تُدْرِکُهُ وَ مَعَ هَذَا فَقَدْ جُعِلَتْ‏أَشْیَاءُ مُتَوَسِّطَهٌ بَیْنَ الْحَوَاسِّ وَ الْمَحْسُوسَاتِ لَا تَتِمُّ الْحَوَاسُّ إِلَّا بِهَا کَمِثْلِ الضِّیَاءِ وَ الْهَوَاءِ فَإِنَّهُ لَوْ لَمْ یَکُنْ ضِیَاءٌ یُظْهِرُ اللَّوْنَ لِلْبَصَرِ لَمْ یَکُنِ الْبَصَرُ یُدْرِکُ اللَّوْنَ وَ لَوْ لَمْ یَکُنْ هَوَاءٌ یُؤَدِّی الصَّوْتَ إِلَى السَّمْعِ لَمْ یَکُنِ السَّمْعُ یُدْرِکُ الصَّوْتَ فَهَلْ یَخْفَى عَلَى مَنْ صَحَّ نَظَرُهُ وَ أَعْمَلَ فِکْرَهُ أَنَّ مِثْلَ هَذَا الَّذِی وَصَفْتُ مِنْ تَهْیِئَهِ الْحَوَاسِّ وَ الْمَحْسُوسَاتِ بَعْضُهَا یَلْقَى بَعْضاً وَ تَهْیِئَهِ أَشْیَاءَ أُخَرَ بِهَا تَتِمُّ الْحَوَاسُّ لَا یَکُونُ إِلَّا بِعَمَلٍ وَ تَقْدِیرٍ مِنْ لَطِیفٍ خَبِیرٍ
فیمن عدم البصر و السمع و العقل و ما فی ذلک من الموعظه
فَکِّرْ یَا مُفَضَّلُ فِیمَنْ عَدِمَ الْبَصَرَ مِنَ النَّاسِ وَ مَا یَنَالُهُ مِنَ الْخَلَلِ فِی أُمُورِهِ فَإِنَّهُ لَا یَعْرِفُ مَوْضِعَ قَدَمَیْهِ وَ لَا یُبْصِرُ مَا بَیْنَ یَدَیْهِ فَلَا یَفْرُقُ بَیْنَ الْأَلْوَانِ وَ بَیْنَ الْمَنْظَرِ الْحَسَنِ وَ الْقَبِیحِ وَ لَا یَرَى حُفْرَهً إِنْ هَجَمَ عَلَیْهَا وَ لَا عَدُوّاً إِنْ أَهْوَى إِلَیْهِ بِسَیْفٍ وَ لَا یَکُونُ لَهُ سَبِیلٌ إِلَى أَنْ یَعْمَلَ شَیْئاً مِنْ هَذِهِ الصِّنَاعَاتِ مِثْلِ الْکِتَابَهِ وَ التِّجَارَهِ وَ الصِّیَاغَهِ حَتَّى أَنَّهُ لَوْ لَا نَفَاذُ ذِهْنِهِ لَکَانَ بِمَنْزِلَهِ الْحَجَرِ الْمُلْقَى…
الجفن و أشفاره‏
تَأَمَّلْ یَا مُفَضَّلُ الْجَفْنَ عَلَى الْعَیْنِ کَیْفَ جُعِلَ کَالْغِشَاءِ وَ الْأَشْفَارَ کَالْأَشْرَاحِ وَ أَوْلَجَهَا فِی هَذَا الْغَارِ وَ أَظَلَّهَا بِالْحِجَابِ وَ مَا عَلَیْهِ مِنَ الشَّعْر(۱۳)

شرافت انسان بر دیگر حیوانات‏
 

اى مفضّل! نظر کن در آنچه حق تعالى مخصوص گردانیده است به آن انسان را در خلقتش براى تشریف و تفضیل او بر سایر حیوانات زیرا که چنان خلق شده که راست مى‏تواند ایستاد و درست مى‏تواند نشست که کارها را به دستها و جوارح خود به عمل آورد و تواند کارها را چنانچه خواهد به تقدیم رساند اگر به روش چهار پایان به رو در افتاده بود هیچ یک از اعمال او مباشر نمى‏توانست شد.

حواس پنج‏گانه در انسان و اسرار آفرینش آن‏
 

اکنون نظر کن اى مفضّل به سوى این حواس که مخصوص شده است به آنها انسان در خلقت خود و شرف یافته به آنها بر غیر خود چگونه دیده‏ها را در سر او قرار داده است مانند چراغها که در بالاى مناره برافروزند تا تواند همه اشیاء را مطالعه نماید، و دیده را در اعضاى پائین‏تر قرار نداده مانند دستها و پاها که آفتها به آن برسد یا در مباشرت اول اعمال به آن جوارح علتى در آنها حادث شود و در اعضاى وسط بدن قرار نداد مانند شکم و پشت که دشوار باشد به کار فرمودن آن در دیدن اشیاء و چون هیچ موضعى از براى این حاسّه مناسب‏تر از سر نبود در آنجا قرار داد که از همه اعضاء بلندتر است و آن را صومعه گردانیده براى حواس پنجگانه که محسوسات پنجگانه را درک نماید و ادراک هیچ یک از محسوسات از او فوت نشود.
پس چشم را آفرید که رنگها را دریابد. اگر دیده نمى‏بود که رنگها را احساس نماید، خلق رنگها بى‏فایده بود.
و سمع را از براى ادراک صداها آفریده. اگر صدا مى‏بود و گوش نمى‏بود که بشنود، آفریدن صدا بى‏نفع بود.
و هم چنین است سایر حواس. اگر محسوسات مى‏بودند و حواس نبودند، خلق آنها بى‏فایده بود و از آن جانب نیز چنین است.
و اگر دیده مى‏بود و صاحب رنگ که دیده مى‏شود نمى‏بود، دیده را فایده نبود.و اگر گوش مى‏بود و شنیدنى نمى‏بود، گوش بى‏فایده بود.
پس نظر کن که چگونه هر چیزى را براى چیزى آفریده و براى هر حاسّه محسوسى و براى هر محسوسى حاسّه مقرر ساخته. و ایضا در هر حسّى امرى چند مقرر گردانیده که متوسط باشند میان حاسّه و محسوس که احساس بدون آنها حاصل نمى‏شود مانند روشنى و هوا براى دیدن و شنیدن. اگر روشنى نباشد که رنگ براى دیده ظاهر شود دیده ادراک آن نمى‏کند. و اگر هوا نباشد که صدا را به سامعه برساند، سامعه ادراک صدا را نمى‏کند. آیا مخفى مى‏ماند بر کسى که صحیح باشد نظرش و بکار فرماید فکرش را، آن که مانند آنچه من وصف کرده‏ام از تهیّه حواس و محسوسات که هر یک با دیگرى مطابق و موافق است و آن چه احساس حواس بر آنها موقوف است همه مهیّاست نمى‏باشد مگر به عمد و تقدیر از خداوند لطیف و خبیر.

فقدان بینایى و خلل‏هاى آن
 

تفکّر کن اى مفضّل! در حال کسى که نابیناست چه خللها در امور او به هم مى‏رسد زیرا که پیش پاى خود را نمى‏داند، و پیش روى خود را نمى‏بیند، و میان رنگها فرق نمى‏کند، و صورت نیک و بد را تمیز نمى‏کند، و اگر بر گودالى مشرف شود احتراز نمى‏تواند کرد. و اگر دشمنى بر روى وى شمشیر کشد امتناع نمى‏تواند نمود و هیچ صنعتى از او متمشّى نمى‏شود مانند کتابت و درودگرى و زرگرى حتى‏آن که اگر نه تندى فهم او باشد، به منزله سنگى خواهد بود که افتاده باشد.
بیاندیش اى مفضّل در پلک دیده که چون پرده‏ایست بر آن و در مژگان که چون ریشه‏اند، دیده را در این ژرف نهاده و با پرده و مژگانش سایبان ساخته.(۱۴)

عوامل برخی از بیماریهای چشم:
 

۴- رسول الله صلی الله علیه و آله : مثل الناظر فى القدر کالناظر فى عین الشمس ؛ کلما اشتد نظره فیها ذهب بصره(۱۵)
آنکه در مساله «قضاوقدر» بنگرد، مثل کسی است که به خورشید بنگرد، هر اندازه به آن بیشتر خیره شود، بینایی وی بیشتر از بین می رود.
۵- فَکَتَبَ الرِّضَاعلیه السلام إِلَیْهِ کِتَاباً نُسْخَتُهُ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیم: …أَکْلُ الْأُتْرُجِّ بِاللَّیْلِ یَقْلِبُ الْعَیْنَ وَ یُوجِبُ الْحَوَل(۱۶)
خوردن ترنج در شب چشم را چپ و احول می کند.(۱۷)
۶- رسول الله صلی الله علیه و آله – فى وصایاه لعلىعلیه السلام – یا على لَا یَنْظُرَنَّ أَحَدُکُمْ إِلَى فَرْجِ امْرَأَتِهِ وَ لْیَغُضَّ بَصَرَهُ عِنْدَ الْجِمَاعِ فَإِنَّ النَّظَرَ إِلَى الْفَرْجِ یُورِثُ الْعَمَى فِی الْوَلد.(۱۸)
اى على مباداکسى بفرج زنش بنگرد و باید وقت جماع دیده بر هم نهد زیرا نظر بفرج مایه کورى فرزند است.
۷- على علیه السلام:: لَا یَنْظُرَنَّ أَحَدُکُمْ إِلَى بَاطِنِ فَرْجِ امْرَأَتِهِ فَلَعَلَّهُ یَرَى مَا یَکْرَهُ وَ یُورِثُ الْعَمَى(۱۹) ‏
هیچ یک از شما در آن حال به درون آلت تناسلى همسرش ننگرد که شاید چیزى ببیند که خوشش نیاید و نیز موجب کورى (فرزند) مى‏شود.(۲۰)
۸- رسول الله صلی الله علیه و آله – فى وصایاه لعلىعلیه السلام – یَا عَلِیُّ لَا تُجَامِعِ امْرَأَتَکَ بَعْدَ الظُّهْرِ فَإِنَّهُ إِنْ قُضِیَ بَیْنَکُمَا وَلَدٌ فِی ذَلِکَ الْوَقْتِ یَکُونُ أَحْوَلَ الْعَیْنِ وَ الشَّیْطَانُ یَفْرَحُ بِالْحَوَلِ فِی الْإِنْسَان(۲۱) ‏
اى على با زنت بعد از ظهر جماع مکن که اگر فرزندى آورید لوچ (قیچ؛کج چشم)باشد و شیطان به‏لوچى انسان شاد می شود.
۹- الرضا علیه السلام : لا تقرب النساء من اول اللیل صیفا و لا شتاء لان المعده و العروق ممتلیه و هو غیر محمود و یتولد منه القولنج و الفالج و اللقوه و النقرس و الحصاه و التقطیر و الفتق و ضعف البصر.(۲۲).
دراول شب چه تابستان و چه زمستان از آمیزش با زنان باید اجتناب کرد زیرا در اول شب معده و عروق پر است و آمیزش ناپسند و موجب قولنج و فالج و لقوه و نقرس و سنگ و تقطیر بول و فتق و ضعف چشم مى‏شود.

پیشگیری از برخی بیماریهای چشم:
 

۱۰- قَالَ صلی الله علیه و آله : لَا تَکْرَهُوا أَرْبَعَهً الرَّمَدَ فَإِنَّهُ یَقْطَعُ عُرُوقُ الْعَمَى وَ الزُّکَامَ فَإِنَّهُ یَقْطَعُ عُرُوقَ الْجُذَامِ وَ السُّعَالَ فَإِنَّهُ یَقْطَعُ عُرُوقَ الْفَالِجِ وَ الدَّمَامِیلَ فَإِنَّهَا تَقْطَعُ عُرُوقَ الْبَرَص.(۲۳)
چهار چیز را بد ندارید، چشم درد که رگهاى کورى راقطع کند …
۱۱- قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و اله مَنْ قَلَّمَ أَظْفَارَهُ یَوْمَ السَّبْتِ وَ یَوْمَ الْخَمِیسِ- وَ أَخَذَ مِنْ شَارِبِهِ عُوفِیَ مِنْ وَجَعِ الضِّرْسِ وَ وَجَعِ الْعَیْن(۲۴)
هر که روز شنبه و پنجشنبه ناخن بگیرد و شارب بچیند از درد دندان و درد چشم عافیت یابد.
۱۲- قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ الصَّادِقِ علیه السلام: مَنْ أَخَذَ مِنْ أَظْفَارِهِ کُلَّ خَمِیسٍ لَمْ تَرْمَدْ عَیْنَاهُ وَ مَنْ أَخَذَهَا کُلَّ جُمُعَهٍ خَرَجَ مِنْ تَحْتِ کُلِّ ظُفُرٍ دَاءٌ قَالَ وَ الْکُحْلُ یَزِیدُ فِی ضَوْء(۲۵)
هر کس در هر پنجشنبه ناخن خود گیرد چشمش درد نگیرد، و هر که در هر جمعه گیرد از زیر هر ناخنش دردى بدرآید، و سرمه در روشنى چشم افزاید و مژگانها را رویاند.(۲۶)
۱۳- قَالَ عَبْدُ اللَّهِ بْنُ أَبِی یَعْفُورٍ لِلصَّادِقِ علیه السلام- جُعِلْتُ فِدَاکَ یُقَالُ مَا اسْتُنْزِلَ الرِّزْقُ بِشَیْ‏ءٍ مِثْلِ التَّعْقِیبِ فِیمَا بَیْنَ طُلُوعِ الْفَجْرِ إِلَى طُلُوعِ الشَّمْسِ فَقَالَ أَجَلْ وَ لَکِنْ أُخْبِرُکَ بِخَیْرٍ مِنْ ذَلِکَ أَخْذِ الشَّارِبِ وَ تَقْلِیمِ الْأَظْفَارِ یَوْمَ الْجُمُعَهِ وَ تَقْلِیمُ الْأَظْفَارِ یَوْمَ الْخَمِیسِ یَدْفَعُ الرَّمَد.(۲۷)
عبد اللَّه بن ابی یعفور بامام صادق علیه السلامعرض کرد: فدایت گردم مشهور است که هیچ چیز در فرود آمدن روزى بسوى بنده همانند ذکر و دعا در تعقیب نماز صبح در فاصله طلوع فجر تا طلوع آفتاب نیست، آن حضرت فرمود: آرى درست است اما من تو را از چیزى بهتر از آن در فراخى روزى آگاه می کنم و آن گرفتن شارب (موى پشت لب و باصطلاح سبلت) و کوتاه کردن ناخنها در روز جمعه است. و گرفتن ناخنها در روز پنجشنبه موجب دفع درد چشم مى‏شود.(۲۸).
۱۴- وَ رَوَى هِشَامُ بْنُ سَالِمٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام أَنَّهُ قَالَ- تَقْلِیمُ الْأَظْفَارِ یَوْمَ الْجُمُعَهِ یُؤْمِنُ مِنَ الْجُذَامِ وَ الْجُنُونِ وَ الْبَرَصِ وَ الْعَمَى فَإِنْ لَمْ تَحْتَجْ فَحُکَّهَا حَکّاً(۲۹)
امام ششمعلیه السلام فرمودند: ناخن گرفتن روز جمعه امانست از خوره، پیسى و کورى و اگر نیاز ندارند آنها را اندکى بساى.(۳۰)
۱۵- عَنْ خَلَفٍ قَالَ رَآنِی أَبُو الْحَسَنِ علیه السلام وَ أَنَا أَشْتَکِی عَیْنِی فَقَالَ: أَ لَا أَدُلُّکَ عَلَى شَیْ‏ءٍ إِذَا فَعَلْتَهُ لَمْ تَشْتَکِ عَیْنَکَ قُلْتُ بَلَى قَالَ خُذْ مِنْ أَظْفَارِکَ فِی کُلِّ خَمِیسٍ قَالَ فَفَعَلْتُ فَلَمْ أَشْتَکِ عَیْنِی إلى یوم أخبرتک.(۳۱)
از خلف که امام کاظم علیه السلام مرا دید که از چشمم شکایت داشتم، فرمود: تو را به چیزى ره ننمایم که چون عمل کنى از چشم شکایت نکنى؟ گفتم: چرا. فرمودند: در هر پنجشنبه قدری از ناخنهایت بگیر. بکار بستم و از چشمم شکوه نکردم.
۱۶- أَبِی عَبْدِ اللَّهِ‏علیه السلام : قَالَ الْکُحْلُ عِنْدَ النَّوْمِ أَمَانٌ مِنَ الْمَاءِ الَّذِی یَنْزِلُ فِی الْعَیْن.(۳۲)
سرمه در چشم کشیدن در وقت خواب سبب امان است از آبى که در چشم نازل مى‏شود.
۱۷- رَوَى أَبُو بَصِیرٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ کَثْرَهُ الْعُطَاسِ یَأْمَنُ صَاحِبَهَا مِنْ خَمْسَهِ أَشْیَاءَ أَوَّلُهَا الْجُذَامُ وَ الثَّانِی الرِّیحُ الْخَبِیثَهُ الَّتِی تَنْزِلُ فِی الرَّأْسِ وَ الْوَجْهِ وَ الثَّالِثُ یَأْمَنُ نُزُولَ الْمَاءِ فِی الْعَیْنِ وَ الرَّابِعُ یَأْمَنُ مِنْ شِدَّهِ الْخَیَاشِیمِ وَ الْخَامِسُ یَأْمَنُ مِنْ خُرُوجِ الشَّعْرِ فِی الْعَیْنِ قَالَ وَ إِنْ أَحْبَبْتَ أَنْ یَقِلَّ عُطَاسُکَ فَاسْتَعِطْ بِدُهْنِ الْمَرْزَنْجُوشِ قُلْتُ مِقْدَارُ کَمْ قَالَ مِقْدَارُ دَانِقٍ قَالَ فَفَعَلْتُ ذَلِکَ خَمْسَهَ أَیَّامٍ فَذَهَبَ عَنِّی.(۳۳) ‏
از امام ششم علیه السلام: زیادى عطسه آدمى را از پنج چیز در امان دارد: جذام، بادهاى موذى در سر و صورت، آب چشم، گرفتگى رگهاى بینى، مو در آمدن در چشم. و اگر دوست دارى که عطسه ات کم شود یک دانگ(۳۴) روغن مرزنجوش بکار ببر و آن را به بینى بکش، راوى گوید این کار را پنج روز ادامه دادم و عطسه‏ام ایستاد.(۳۵)
آنچه برای درمان برخی بیماری های چشم سودمند است:

قارچ
 

۱۸- الْمَحَاسِنُ، عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله : الْکَمْأَهُ مِنْ نَبْتِ الْجَنَّهِ وَ مَاؤُهَا نَافِعٌ مِنْ وَجَعِ الْعَیْن.(۳۶)
کما (قارچ ) (۳۷) از گیاه بهشت است و آبش براى درد چشم خوبست.(۳۸)
۱۹- قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله : الْکَمْأَهُ مِنَ الْمَنِّ الَّذِی أَنْزَلَهُ اللَّهُ عَلَى بَنِی إِسْرَائِیلَ وَ هِیَ شِفَاءٌ لِلْعَیْن.(۳۹)‏
کما(قارچ ) از منّى است که خدا ببنی اسرائیل فرو آورد و آبش درمان چشم است.(۴۰)

کاسنی
 

۲۰- الْمَکَارِمُ، مِنَ الْفِرْدَوْسِ عَنِ النَّبِیِّ  قَالَ : مَنْ أَکَلَ الْهِنْدَبَاءَ وَ نَامَ عَلَیْهِ لَمْ یُحَرَّکْ فِیهِ سَمٌّ وَ لَا سِحْرٌ وَ لَمْ یَقْرَبْهُ شَیْ‏ءٌ مِنَ الدَّوَابِّ حَیَّهٍ وَ لَا عَقْرَبٍ.(۴۱)
تأیید قال ابن سینا فی القانون و غیره الهندباء منه بریّ و منه بستانیّ و هو صنفان عریض الورق و دقیق الورق و هو یجری مجرى الخسّ لکنه کما قالوا دونه فی الخصال و عندی أنها تفوقه فی التفتیح و سدد الکبد و إن قصر عنه فی التغذیه و التطفیه و أنفعها للکبد أمرُّها.و أجودها الحدیثه الرطبه الغذیه البستانیه وأجودها الشامیه و تسمى‏أنطولیا و هی بارده فی الأولى و یابسها یابسه فیها و رطبها رطبه فی آخر الأولى
و البستانی أرطب و أبرد و البری أقل رطوبه و یسمى الطرخشعوق فیه تفتیح و تبرید و تقویه و قبض یفتح سدد الأحشاء و العروق.
و ضماده مع دقیق الشعر نافع للخفقان الحارّ و یقوی القلب و المعده و هو من أجود الأدویه لمن کان مزاج معدته حارا و البری أجود للمعده من البستانی و فیه قبض صالح لیس بشدید و ماؤه مع الخل و الإسفیداج طلاء عجیب فی تبرید ما یراد تبریده و ینفع النقرس ضمادا.
و التغرغر بماء المحلول فیه الخیارشنبر نافع من أورام الحلق و ینفع من الرمد الحار ضمادا و هو یسکن الغثیان و هیجان الصفراء و أکله مع الخل یعقل الطبع لا سیما البری و هو نافع للربع و الحمیات الدائره و ضماده مع أصوله و کذلک مع السویق نافع للسع العقرب و الحیات و الزنابیر و الهوام و سام أبرص و لبن البری یجلو بیاض العین.و قال ابن سینا البستانی أبرد و أرطب و قد یشتد مرارته فی الصیف فیمیل إلى حراره لا تؤثر.أقول ستأتی الأخبار فی فضل الهندباء و خواصها فی أبواب البقول إن شاء الله تعالى‏.
در مکارم- ۲۰۲- از پیغمبر که هر که کاشنى خورد و روى آن خوابد، زهر و جادو در او اثر نکند، و هیچ جانورى چون مار و کژدم باو نزدیک نشود.(۴۲)
تأیید ( از ابن سینا ) :
ابن سینا در قانون و جز آن گفته: کاشنى دشتى دارد و کشتى و دو رسته است برگ پهن و برگ باریک و چون کاهو است ولى چنانچه گویند خواصش کمتر از آنست و نزد من در گشایش و براى بند آمدنهاى کبد بهتر از آنست گرچه در تغذیه و تطفیه کمتر از آنست و سودمندترش براى کبد تلختر آنست، بهترش تازه و تر و پر مایه و بستانى است، و بهتر آنهم شامى است که آن را «انطولیا» نامند، سرد است در درجه ۱ و خشکش خشک است در درجه ۱، و ترش‏تر است در پایان درجه ۱ و بستانیش ترتر و سردتر است و دشتش کم رطوبت‏تر و آن را «طرخشعوق» نامند، در آن گشایش و تبرید و تقویت و قبض است و بستهاى اعضاء درون و رگها را باز کند.
و ضمادش با آرد جو براى خنکى گرم خوبست، و دل و معده را تقویت کند و آن بهترین دارو است براى کسى که مزاج معده‏اش گرم است، دشتى آن براى معده از بستانى بهتر است: اندکى قابض است و سختى ندارد، و مالیدن آبش با سرکه و سفیداب اثر عجیبى در تبرید دارد، و ضمادش براى نقرس خوبست.
و غرغره کردن آبش با محلول خیار چنبر براى ورمهاى گلو خوبست، و ضمادش براى درد چشم گرم، و قى‏ء و هیجان صفرا را بنشاند، و خوردنش با سرکه طبع را بندد بویژه اگر دشتى باشد، و براى تب سه یک و تبهاى نوبه خوبست، و ضمادش به همراه ریشه آن و با قاووت براى گزیدن کژدم و مارها و زنبورها و خزنده‏ها و سام ابرص، و شیره دشتى آن سفیدى چشم را جلا دهد.
ابن سینا گفته: بستانیش سردتر و ترتر است، و در تابستان به گرمى بى‏اثرى گراید.گویم: اخبار فضیلت کاسنى و خواصّش در ابواب سبزیها بیاید ان شاء اللَّه.

سورمه کشیدن با توتیای هندی وصبر و …
 

۲۱- طب الأئمه علیهم السلام ص۸۷ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ حَبِیبٍ عَنْ نَضْرِ بْنِ سُوَیْدٍ عَنْ جَمِیلِ بْنِ صَالِحٍ عَنْ ذَرِیحٍ قَالَ شَکَا رَجُلٌ إِلَى أَبِی جَعْفَرٍ الْبَاقِرِعلیه السلام بَیَاضاً فِی عَیْنِهِ فَقَالَ خُذْ تُوتِیَا هِنْدِیٍّ جُزْءاً وَ إِقْلِیمِیَاءَ الذَّهَبِ جُزْءاً وَ إِثْمِدَ جَیِّداً جُزْءاً وَ لْیَجْعَلْ مَعَهَا جُزْءاً مِنَ الْهَلِیلَجِ الْأَصْفَرِ وَ جُزْءاً مِنْ أَنْدَرَانِیٍّ وَ اسْحَقْ کُلَّ وَاحِدٍ مِنْهُمَا عَلَى حِدَهٍ بِمَاءِالسَّمَاءِ ثُمَّ اجْمَعْهُ بَعْدَ السَّحْقِ فَاکْتَحِلْ بِهِ فَإِنَّهُ یَقْطَعُ الْبَیَاضَ وَ یُصَفِّی لَحْمَ الْعَیْنِ وَ یُنَقِّیهِ مِنْ کُلِّ عِلَّهٍ بِإِذْنِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَ.(۴۳)
در طب الأئمه: مردى به امام باقر علیه السلام از سفیدى در چشم خود نالید، فرمود: توتیاى هندى و اقلیمیاى طلا و اثمد خوب بگیر و هلیله زرد و اندرانى همه برابر هم و هر کدام را جدا با آب باران سائیده کن و آنها را که سائیده شدند با هم فراهم ساز و بچشم بکش که سفیدى را برطرف کند و گوشت چشم را پاک کند بخواست خدا عزّوجلّ.
۲۲- عَنْ جَمِیلِ بْنِ صَالِحٍ قَالَ قُلْتُ لِأَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام إِنَّ لَنَا فَتَاهً کَانَتْ تَرَى الْکَوْکَبَ مِثْلَ الْجَرَّهِ قَالَ: نَعَمْ وَ تَرَاهُ مِثْلَ الْحُبِّ قُلْتُ إِنَّ بَصَرَهَا ضَعُفَ فَقَالَ: اکْحُلْهَا بِالصَّبِرِ وَ الْمُرِّ وَ الْکَافُورِ أَجْزَاءً سَوَاءً فَکَحَلْنَاهَا بِهِ فَنَفَعَهَا.(۴۴)
در کافى (۳۸۳- روضه): بسندى از جمیل بن صالح که بامام ششمعلیه السلام گفتم: ما یک دختر بچه داریم که ستاره را چون سبو بیند، فرمود: آرى، و مانند خمره بیند گفتم چشمش ناتوانست، فرمود با صبر(۴۵) و مرّ و کافور اجزاء برابر سرمه‏اش بکش، و با آن سرمه‏اش کشیدیم و خوب بود برایش.
۲۳- دَخَلَ رَجُلٌ عَلَى أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام وَ هُوَ یَشْتَکِی عَیْنَیْهِ فَقَالَ لَهُ أَیْنَ أَنْتَ عَنْ هَذِهِ الْأَجْزَاءِ الثَّلَاثَهِ الصَّبِرِ وَ الْکَافُورِ وَ الْمُرِّ فَفَعَلَ الرَّجُلُ ذَلِکَ فَذَهَبَتْ عَنْه.(۴۶)
در کافى (ج ۸ ص ۳۸۳): مردى نزد امام ششم علیه السلامآمد و از چشم نالید، فرمود: تو کجائى از این سه جزء: صبر، کافور، مرّ، مرد چنین کرد و درد رفت.
۲۴- عَنِ الصَّادِقِ علیه السلام أَنَّ رَجُلًا شَکَا إِلَیْهِ بَیَاضاً فِی عَیْنِهِ وَ وَجَعاً فِی ضِرْسِهِ وَ رِیَاحاً فِی مَفَاصِلِهِ فَأَمَرَهُ أَنْ یَأْخُذَ فُلْفُلًا أَبْیَضَ وَ دَارْفُلْفُلَ مِنْ کُلِّ وَاحِدٍ وَزْنَ دِرْهَمَیْنِ وَ نُشَادِراً جَیِّداً صَافِیاً وَزْنَ دِرْهَمٍ وَ اسْحِقْهَا کُلَّهَا وَ انْخُلْهَا وَ اکْتَحِلْ بِهَا فِی کُلِّ عَیْنٍ ثَلَاثَهَ مَرَاوِدَ وَ اصْبِرْ عَلَیْهَا سَاعَهً فَإِنَّهُ یَقْطَعُ الْبَیَاضَ وَ یُنَقِّی لَحْمَ الْعَیْنِ وَ یُسَکِّنُ الْوَجَعَ بِإِذْنِ اللَّهِ تَعَالَى فَاغْسِلْ عَیْنَیْکَ بِالْمَاءِ الْبَارِدِ وَ اتْبَعْهُ بِالْإِثْمِد.(۴۷)
مردى به امام صادق علیه السلام شکایت کرد از سفیدى در چشم، درد دندان و باد مفاصل، به او فرمود: فلفل سفید و دار فلفل از هر کدام به وزن دو درهم (۱ مثقال تقریبا) بگیرد و یک درهم نشادر خوب پاک، و همه را خوب بساید و ببیزد و در هر چشمى سه میل از آن بکشد و ساعتى صبر کند که سفیده چشم برود و گوشت چشم پاک شود و درد آرام گیرد به خواست خدا، چشمانت را با آب سرد بشو و دنبالش سرمه سنگ در آن بکش.
۲۵- عَلِیُّ بْنُ إِبْرَاهِیمَ عَنْ أَبِیهِ عَنِ ابْنِ أَبِی عُمَیْرٍ عَنْ سُلَیْمٍ مَوْلَى عَلِیِّ بْنِ‏یَقْطِینٍ أَنَّهُ کَانَ یَلْقَى مِنْ رَمَدِ عَیْنَیْهِ أَذًى قَالَ فَکَتَبَ إِلَیْهِ أَبُو الْحَسَنِ علیه السلام ابْتِدَاءً مِنْ عِنْدِهِ مَا یَمْنَعُکَ مِنْ کُحْلِ أَبِی جَعْفَرٍ علیه السلام جُزْءُ کَافُورٍ رَبَاحِیٍّ وَ جُزْءُ صَبِرٍ أُصْقُوطْرِیٍّ یُدَقَّانِ جَمِیعاً وَ یُنْخَلَانِ بِحَرِیرَهٍ یُکْتَحَلُ مِنْهُ مِثْلَ مَا یُکْتَحَلُ مِنَ الْإِثْمِدِ الْکَحْلَهُ فِی الشَّهْرِ تَحْدُرُ کُلَّ دَاءٍ فِی الرَّأْسِ وَ تُخْرِجُهُ مِنَ الْبَدَنِ قَالَ فَکَانَ یَکْتَحِلُ بِهِ فَمَا اشْتَکَى عَیْنَیْهِ حَتَّى مَاتَ.(۴۸)
سلیم دوست (یا آزادشده) على بن یقطین از درد چشم خود آزار می کشید حضرت ابو الحسن (موسى بن جعفر)علیه السلام بى‏آنکه نامه بآن حضرت بنویسند (و دستورى از او بخواهند) براى او نوشت چرا از سرمه ابا جعفر (حضرت باقر علیه السلام) استفاده نمى‏کنى؟: کافور رباحى یک جزء، و صبر اسقوطرى یک جزء، این هر دو را نرم کوبیده و از یک پارچه حریر بیرون کرده و مانند سرمه سنگ هر ماه یک بار به چشم کشد تا هر دردى در سر است پائین آورد و آن را از بدن بیرون برد.
راوى گوید: او از این سرمه به چشم کشید و تا مرد به درد چشم دچار نشد.

روغن مالی با روغن بنفشه:
 

۲۶- عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ فَضْلُ الْبَنَفْسَجِ عَلَى الْأَدْهَانِ کَفَضْلِ الْإِسْلَامِ عَلَى الْأَدْیَانِ نِعْمَ الدُّهْنُ الْبَنَفْسَجُ لَیَذْهَبُ بِالدَّاءِ مِنَ الرَّأْسِ وَ الْعَیْنِ فَادَّهِنُوا به.(۴۹)
از امام صادق علیه السلام است که برترى بنفشه بر روغنهاى دیگر چون برترى اسلام است بر دینها، چه خوب روغنی است روغن بنفشه که درد را از سر و چشم می کشد، آن را به خود بمالید.(۵۰)
آنچه چشم را جلا میدهد وتقویت می کند:

به :
 

۲۷- عَنْهُ علیه السلام قَالَ کُلُوا السَّفَرْجَلَ وَ تَهَادُوهُ بَیْنَکُمْ فَإِنَّهُ یَجْلُو الْبَصَرَ وَ یُنْبِتُ الْمَوَدَّهَ فِی الْقَلْبِ وَ أَطْعِمُوهُ حَبَالاکُمْ فَإِنَّهُ یُحَسِّنُ أَوْلَادَکُمْ وَ فِی رِوَایَهٍ یُحَسِّنُ أَخْلَاقَ أَوْلَادِکُم.(۵۱)
از آن حضرت علیه السلام : «به» بخورید و به هم هدیه دهید، که دیده را جلا دهد، و در دل درخت دوستى رویاند، به زنان آبستن بدهید، که فرزند را زیبایى بخشد. و در روایت دیگر: اخلاق فرزند را نیکو گرداند.
۲۸- وَ قَالَ علیه السلام أَکْلُ السَّفَرْجَلِ یُذْهِبُ ظُلْمَهَ الْبَصَر(۵۲)
فرمود: خوردن «به» تاریکى چشم را از بین مى‏برد.

خرما :
 

۲۹- الْمَحَاسِنُ، عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ إِنَّ وَفْدَ عَبْدِ الْقَیْسِ قَدِمُوا عَلَى رَسُولِ اللَّهِ صلی الله علیه و آله قَالَ فَوَضَعُوا بَیْنَ یَدَیْهِ جُلَّهَ تَمْرٍ فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله أَ صَدَقَهٌ أَمْ هَدِیَّهٌ قَالُوا بَلْ هَدِیَّهٌ فَقَالَ النَّبِیُّ صلی الله علیه و آله أَیُّ تَمَرَاتِکُمْ هَذِهِ قَالُوا هُوَ الْبَرْنِیُّ یَا رَسُولَ اللَّهِ فَقَالَ: هَذَا جَبْرَئِیلُ یُخْبِرُنِی أَنَّ فِی تَمْرَتِکُمْ هَذِهِ تِسْعَ خِصَالٍ تُخَبِّلُ الشَّیْطَانَ وَ یُقَوِّی الظَّهْرَ وَ تَزِیدُ فِی الْمُجَامَعَهِ وَ تَزِیدُ فِی السَّمْعِ وَ الْبَصَرِ وَ تُقَرِّبُ مِنَ اللَّهِ وَ تُبَاعِدُ مِنَ الشَّیْطَانِ وَ تَهْضِمُ الطَّعَامَ وَ تَذْهَبُ بِالدَّاءِ وَ تُطَیِّبُ النَّکْهَ(۵۳)
امیر المؤمنین علیه السلام : ما در بر رسول خدا صلی الله علیه و آله بودیم ناگاه وفد عبد القیس وارد شدند و سلام دادند و یک جلد خرما نزد آن حضرت نهادند و رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: صدقه است یا هدیه؟
گفتند: یا رسول اللَّه بلکه هدیه است، فرمود: این از کدام نوع خرماهاى شما است؟
گفتند: برنى است، فرمود: در این خرماى شما نه خصلت است که جبرئیل آنها را بمن گزارش داده: بوى دهان را خوش کند، معده را پاک کند، خوراک را هضم کند، نیروى شنیدن و دیدن را بیفزاید، پشت را محکم کند. شیطان را گیج سازد، به خدا ی عزّ و جلّ نزدیک کند و از شیطان دور کند…(۵۴)
َ۳۰- نَظَرَ النَّبِیُّ ص إِلَى سَلْمَانَ رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُ وَ هُوَ أَرْمَدُ فَقَالَ لَهُ لَا تَأْکُلِ التَّمْرَ وَ لَا تَنَمْ عَلَى جَنْبِکَ الْأَیْسَر(۵۵)
نبى اکرم صلی الله علیه و آله : به سلمان متوجه شد که چشمش ورم کرده فرمود: تمر (خرما) مخور و بدست چپ مخواب.(۵۶)

پیاز :
 

۳۱- الْفِرْدَوْسُ، عَنْ أَبِی الدَّرْدَاءِ عَنِ النَّبِیِّ صلی الله علیه و آله قَالَ إِذَا دَخَلْتُمْ بَلْدَهً وَبِیئاً فَخِفْتُمْ وَبَاءَهَا فَعَلَیْکُمْ بِبَصَلِهَا فَإِنَّهُ یُجَلِّی الْبَصَرَ وَ یُنَقِّی الشَّعْرَ وَ یَزِیدُ فِی مَاءِ الصُّلْبِ وَ یَزِیدُ فِی الْخُطَا وَ یَذْهَبُ بالحماء [بِالْحُمَّى وَ هُوَ السَّوَادُ فِی الْوَجْهِ وَ الْإِعْیَاءِ أَیْضا(۵۷)
در «فردوس» از ابى الدرداء که پیغمبر صلی الله علیه و آله فرمود: چون در شهرى یا ساختمانى درآئید و از وباء آن بترسید پیازش را بخورید که دیده را روشن کند و لبها(۵۸) را پاک کند و منى را فزاید و نیروى رفتن را فزاید و تیرگى چهره و خستگى را براندازد. (۵۹)

کندر :
 

۳۲- وَ قَالَ صلی الله علیه و آله عَلَیْکُمْ بِاللُّبَانِ فَإِنَّهُ یَمْسَحُ الْحَرَّ مِنَ الْقَلْبِ کَمَا یَمْسَحُ الْإِصْبَعُ الْعَرَقَ عَنِ الْجَبِینِ وَ یَشُدُّ الظَّهْرَ وَ یَزِیدُ فِی الْعَقْلِ وَ یُذَکِّی الذِّهْنَ وَ یَجْلُو الْبَصَرَ وَ یُذْهِبُ النِّسْیَان(۶۰)‏
نبی خدا صلی الله علیه و آله فرمودند: بر شما باد به کندر که حرارت دل را بگیرد چنانچه انگشت عرق پیشانى را، و پشت را نیرو دهد، و خرد را بیفزاید، ذهن را تیز کند و دیده را روشن نماید و فراموشى را براندازد.(۶۱)

گوشت :
 

۳۳- عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ علیه السلام قَالَ: اللَّحْمُ وَ اللَّبَنُ یُنْبِتَانِ اللَّحْمَ وَ یَشُدَّانِ الْعَظْمَ وَ اللَّحْمُ یَزِیدُ فِی السَّمْعِ وَ الْبَصَرِ وَ اللَّحْمُ بِالْبَیْضِ یَزِیدُ فِی الْبَاءَهِ(۶۲)
از جعفر بن محمّد علیه السلام است که گوشت و شیر گوشت رویند و استخوان سخت کنند و گوشت در شنوائى و بینائى افزاید، و گوشت با تخم باه را فزایند.(۶۳)
۳۴- قَالَ أَبُو جَعْفَرٍعلیه السلام : أَکْلُ اللَّحْمِ یَزِیدُ فِی السَّمْعِ وَ الْبَصَرِ وَ الْقُوَّه(۶۴)
ابو جعفر علیه السلام فرمود: خوردن گوشت شنوائى، بینائى و نیرو را فزاید.

مرزنجوش :
 

۳۵- عَنِ الْکَاظِمِ علیه السلام قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله نِعْمَ الرَّیْحَانُ الْمَرْزَنْجُوشُ یَنْبُتُ تَحْتَ سَاقَیِ الْعَرْشِ وَ مَاؤُهُ شِفَاءُ الْعَیْنِ(۶۵)
به روایت امام کاظم علیه السلامرسول خدا صلی الله علیه و آله فرمودند: چه خوب گلى است مرزنجوش زیر ساق عرش می روید و آبش درمان چشم است.(۶۶)

آب زمزم :
 

۳۶- عَنِ ابْنِ عَبَّاسٍ أَنَّ اللَّهَ یَرْفَعُ الْمِیَاهَ الْعَذْبَ قَبْلَ یَوْمِ الْقِیَامَهِ غَیْرَ زَمْزَمَ وَ أَنَّ مَاءَهَا یَذْهَبُ بِالْحُمَّى وَ الصُّدَاعِ وَ الِاطِّلَاعُ فِیهَا یَجْلُو الْبَصَرَ وَ مَنْ شَرِبَهُ لِلشِّفَاءِ شَفَاهُ اللَّهُ وَ مَنْ شَرِبَهُ لِلْجُوعِ أَشْبَعَهُ اللَّه(۶۷)
از ابن عباس که خدا همه آبهاى شیرین را پیش از رستاخیز از میان بردارد جز آب زمزم را و آب زمزم تب و سردرد را ببرد و نگریستن در آن دیده را روشن کند، هر که براى درمانش نوشد خدا شفایش بخشد و هر که براى گرسنگى از آن نوشد خدا سیرش کند.

سرمه کشیدن :
 

۳۷- عَنْهُ، صلی الله علیه و آله أَنَّهُ نَهَى أَنْ یُکْتَحَلَ إِلَّا وَتْراً وَ أَمَرَ بِالْکُحْلِ عِنْدَ النَّوْمِ وَ أَمَرَ بِالاکْتِحَالِ بِالْإِثْمِدِ وَ قَالَ عَلَیْکُمْ بِهِ فَإِنَّهُ مَذْهَبَهٌ لِلْقَذَى مَصْفَاهٌ لِلْبَصَر.(۶۸)
از پیامبر صلی الله علیه و آله است که نهى کرد از سرمه‏کشیدن جز بشماره طاق، و فرمان داد بسرمه هنگام خوابیدن، و بسرمه کشیدن از سنگ سرمه فرمود: بر شما باد به آن، که خاشاک را ببرد و دیده را پاک کند.(۶۹)
۳۸- عَنِ الصَّادِقِ علیه السلام قَالَ أَتَى النَّبِیَّ صلی الله علیه و آله أَعْرَابِیٌّ یُقَالُ لَهُ قَلِیبٌ رَطْبُ الْعَیْنَیْنِ فَقَالَ لَهُ النَّبِیُّ صلی الله علیه و آله إِنِّی أَرَى عَیْنَیْکَ رَطْبَتَیْنِ یَا قُلَیْبُ عَلَیْکَ بِالْإِثْمِدِ فَإِنَّهُ سِرَاجُ الْعَیْن.(۷۰)
از حضرت صادق علیه السلام مى‏فرماید: یکنفر عرب بیابانى خدمت پیامبر صلی الله علیه و آله شرفیاب شد که باو مى‏گفتند قلیب رطب العینین (چشم تر)، پیغمبر صلی الله علیه و آله فرمود: اى قلیب چشمان تو را پر آب مى‏بینم؟ بر تو باد به سرمه که نور دهنده چشم است.(۷۱)
۳۹- عَنِ الصَّادِقِ علیه السلام قَالَ الْکُحْلُ یُنْبِتُ الشَّعْرَ وَ یُخَفِّفُ الدَّمْعَهَ وَ یُعْذِبُ الرِّیقَ وَ یَجْلُو الْبَصَر(۷۲)
از حضرت صادق علیه السلام : سرمه موى را مى‏رویاند، و آبریزى چشم را بر طرف مى‏کند، و آب دهان را گوارا مى‏گرداند، و چشمان را جلا مى‏بخشد.(۷۳)
۴۰- عَنِ الرِّضَا علیه السلام قَالَ مَنْ أَصَابَهُ ضَعْفٌ فِی بَصَرِهِ فَلْیَکْتَحِلْ سَبْعَهَ مَرَاوِدَ عِنْدَ مَنَامِهِ مِنَ الْإِثْمِدِ أَرْبَعَهً فِی الْیُمْنَى وَ ثَلَاثَهً فِی الْیُسْرَى فَإِنَّهُ یُنْبِتُ الشَّعْرَ وَ یَجْلُو الْبَصَرَ وَ یَنْفَعُ اللَّهُ بِالْکُحْلَهِ مِنْهُ بَعْدَ ثَلَاثِینَ سَنَه(۷۴)
از حضرت رضا علیه السلام که فرمود: هر کس چشمش ضعیف شود به هنگام خواب هفت میل سرمه بکشد: چهار میل به چشم راست، سه میل در چشم چپ که مژگان را مى‏رویاند و چشم را جلا مى‏دهد و خداوند بسرمه فایده سى ساله مى‏دهد.(۷۵).
۴۱- قَالَ مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ لَقِیتُ مِنْ عِلَّهِ عَیْنِی شِدَّهً فَکَتَبْتُ إِلَى أَبِی مُحَمَّدٍ علیه السلام أَسْأَلُهُ أَنْ یَدْعُوَ لِی فَلَمَّا نَفَذَ الْکِتَابُ قُلْتُ فِی نَفْسِی لَیْتَنِی کُنْتُ سَأَلْتُهُ أَنْ یَصِفَ لِی کُحْلًا أَکْحُلُهَا فَوَقَّعَ بِخَطِّهِ یَدْعُو لِی بِسَلَامَتِهَا إِذْ کَانَتْ إِحْدَاهُمَا ذَاهِبَهً وَ کَتَبَ بَعْدَهُ أَرَدْتَ أَنْ أَصِفَ لَکَ کُحْلًا عَلَیْکَ بِصَبْرٍ مَعَ الْإِثْمِدِ کَافُوراً وَ تُوتِیَاءَ فَإِنَّهُ یَجْلُو مَا فِیهَا مِنَ الْغِشَاءِ وَ یُیْبِسُ الرُّطُوبَهَ قَالَ فَاسْتَعْمَلْتُ مَا أَمَرَنِی بِهِ ع فَصَحَّتْ وَ الْحَمْدُ لِلَّه(۷۶)
محمّد بن حسن گفت از درد چشم خیلى ناراحت شدم نامه‏اى براى امام حسن عسکرى علیه السلام نوشتم و تقاضاى دعا کردم پس از فرستادن نامه با خود گفتم کاش تقاضا مى‏کردم براى چشم سرمه‏اى تجویز فرماید تا با آن سرمه بکشم.
در جواب نامه‏ام بخط شریف خود آن جناب آمد دعا کرده بود براى سلامتى چشمم زیرا یکى از چشمهایم نابینا شده بود پس از دعا نوشته بود مایلم برایت یک نوع سرمه تجویز کنم صبر زرد با سرمه کافور و توتیا را که موجب روشن بینى چشم مى‏شود و غبار را برطرف مى‏کند و رطوبت چشم را خشک می نماید. دستورامام علیه السلام را بکار بردم خوب شدم خدا را سپاسگزارم.(۷۷)
۴۲- أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ الْإِثْمِدُ یَجْلُو الْبَصَرَ وَ یَقْطَعُ الدَّمْعَهَ وَ یُنْبِتُ الشَّعْر(۷۸)
امام ششم علیه السلام که فرمود: اثمد (سرمه سنگ) چشم را روشن کند، و آبریزى چشم را بخشکاند، و مو برویاند.(۷۹)
۴۳- مِنْ کِتَابِ مَنْ لَا یَحْضُرُهُ الْفَقِیهُ عَنِ الْبَاقِرِ علیه السلام قَالَ الِاکْتِحَالُ بِالْإِثْمِدِ یُنْبِتُ الْأَشْفَارَ وَ یُحِدُّ الْبَصَرَ- وَ یُعِینُ عَلَى طُولِ السُّجُودِ(۸۰ و ۸۱)
از امام باقر علیه السلام که سرمه با اثمد مژگان را بر آرد و چشم را تیز کند و به طولانی کردن سجده کمک کند.
۴۴-طب الأئمه علیهم السلام عَنْ جَابِرٍ عَنْ خِدَاشٍ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ مَیْمُونٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ عَنْ أَبِیهِ علیه السلام قَالَ کَانَ لِلنَّبِیِّ صلی الله علیه و آله مُکْحُلَهٌ یَکْتَحِلُ مِنْهَا فِی کُلِّ لَیْلَهٍ- ثَلَاثَ مَرَاوِدَ فِی کُلِّ عَیْنٍ عِنْدَ مَنَامِه(۸۲)
امام ششم علیه السلام که فرمود: پیغمبر صلی الله علیه و آله را سرمه‏دانى بود که هر شب سه میل درهر چشم از آن سرمه می کشیدند.

مسواک زدن :
 

۴۵- وَ عَنْهُ (الصادق ) علیه السلام قَالَ: عَلَیْکُمْ بِالْکُحْلِ فَإِنَّهُ یُطَیِّبُ الْفَمَ وَ عَلَیْکُمْ بِالسِّوَاکِ فَإِنَّهُ یَجْلُو الْبَصَرَ قَالَ قُلْتُ کَیْفَ هَذَا قَالَ لِأَنَّهُ إِذَا اسْتَاکَ نَزَلَ الْبَلْغَمُ فَجَلَا الْبَصَرَ وَ إِذَا اکْتَحَلَ ذَهَبَ الْبَلْغَمُ فَطَیَّبَ الْفَم(۸۳)
فرمود: بر شما است سرمه‏کشیدن که دهان را خوشبو کند، و هم مسواک کردن که چشم را روشن کند.
راوى گوید: گفتم این چگونه باشد؟ فرمود: چون مسواک بلغم را فرو کشد، دیده روشن شود و با سرمه هم بلغم برود و دهان خوشبو گردد.
۴۶- المحاسن ص ۵۶۳ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ عَلَیْکُمْ بِالسِّوَاکِ فَإِنَّهُ یَجْلُو الْبَصَر(۸۴)
و بر شما باد به مسواک که چشم را جلا مى‏دهد.
۴۷- النَّبِیِّ صلی الله علیه و آله قَالَ: السِّوَاکُ فِیهِ عَشْرُ خِصَالٍ مَطْهَرَهٌ لِلْفَمِ مَرْضَاهٌ لِلرَّبِّ یُضَاعِفُ الْحَسَنَاتِ سَبْعِینَ ضِعْفاً وَ هُوَ مِنَ السُّنَّهِ وَ یُذْهِبُ الْحَفَرَ وَ یُبَیِّضُ الْأَسْنَانَ وَ یَشُدُّ اللِّثَهَ وَ یَقْطَعُ الْبَلْغَمَ وَ یَذْهَبُ بِغِشَاوَهِ الْبَصَرِ وَ یُشَهِّی الطَّعَام(۸۵)‏
رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمودند : در مسواک ده فایده است: پاک‏کننده دهان است و موجب رضاى پروردگار و پاداش‏هاى نیک را هفتاد برابر کند و از سنت پیغمبر است و زردى دندان را بزداید و دندانها را سفید کند و لثه را محکم سازد و بلغم را ببرد و تاریکى را از چشم بردارد و اشتهاى خوراک آورد.
۴۸- وَ مِنْ کِتَابِ طِبِّ الْأَئِمَّهِ عَنْهُ علیه السلام قَالَ السِّوَاکُ یَجْلُو الْبَصَرَ وَ یُنْبِتُ الشَّعْرَ وَ یَذْهَبُ بِالدَّمْعَه(۸۶)
از کتاب طب الائمه از حضرت رضا علیه السلام : مسواک چشم را جلا مى‏دهد و مویها را مى‏رویاند و آب چشم را بر طرف مى‏کند.
۴۹- عَنْ طِبِّ الْأَئِمَّهِ قَالَ الصَّادِقُ علیه السلام : السِّوَاکُ یَجْلُو الْبَصَرَ وَ الْإِثْمِدُ یُذْهِبُ بِالْبَخَر(۸۷)
از کتاب طب الائمه، حضرت صادق علیه السلام مى‏فرمایند: مسواک چشم را جلا مى‏دهد و سرمه سنگ بوى دهان را مى‏برد.
شستن دستها پیش از غذا خوردن وپس از آن :
۵۰- قَالَ صلی الله علیه و آله: الْوُضُوءُ قَبْلَ الطَّعَامِ یَنْفِی الْفَقْرَ وَ بَعْدَهُ یَنْفِی الْهَمَّ وَ یُصَحِّحُ الْبَصَر(۸۸)
از نبى اکرم صلی الله علیه و آله : شستن دست پیش از غذا فقر را می برد و بعد از غذا اندوه را بر طرف می کند، و چشم را سالم می دارد.
۵۱- عَنِ الصَّادِقِعلیه السلام عَنْ آبَائِهِ علیهم السلام قَالَ قَالَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ علیه السلام : غَسْلُ الْیَدَیْنِ قَبْلَ الطَّعَامِ وَ بَعْدَهُ زِیَادَهٌ فِی الرِّزْقِ وَ إِمَاطَهٌ لِلْغَمَرِ عَنِ الثِّیَابِ وَ یَجْلُو الْبَصَرَ(۸۹)
شستن دستها پیش از طعام و پس از آن زیادتى در روزى و برطرف کردن چربى است از جامه و دیده را روشن کند.(۹۰)
۵۲-۰وَ عَنْهُ ع قَالَ إِذَا تَوَضَّأْتَ بَعْدَ الطَّعَامِ فَامْسَحْ عَیْنَیْکَ بِفَضْلِ مَا فِی یَدَیْکَ فَإِنَّهُ أَمَانٌ مِنَ الرَّمَد(۹۱)
و از آن حضرت: چون دست خود را پس از غذا بشویى، با ترى دست به چشمان بمال که امان از درد چشم خواهد بود(۹۲)

افطار کردن با آب ولرم :
 

۵۳- عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ : إِذَا أَفْطَرَ الرَّجُلُ عَلَى الْمَاءِ الْفَاتِرِ نَقَّى کَبِدَهُ وَ غَسَلَ الذُّنُوبَ مِنَ الْقَلْبِ وَ قَوَّى الْبَصَرَ وَ الْحَدَق(۹۳)
از امام صادق علیه السلام : وقتی انسان با آب جوشیده ولرم افطار کند، کبد او پاک می شود وگناهان از قلبش شسته می شود وچشم او قوی وتیزبین می شود.
۵۴- عَنِ الصَّادِقِ علیه السلام أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ صلی الله علیه و آله کَانَ یُفْطِرُ عَلَى الْحُلْوِ فَإِذَا لَمْ یَجِدْهُ یُفْطِرُ عَلَى الْمَاءِ الْفَاتِرِ وَ کَانَ یَقُولُ إِنَّهُ یُنَقِّی الْکَبِدَ وَ الْمَعِدَهَ وَ یُطَیِّبُ النَّکْهَهَ وَ الْفَمَ وَ یُقَوِّی الْأَضْرَاسَ وَ الْحَدَقَ وَ یُحِدُّ النَّاظِرَ وَ یَغْسِلُ الذُّنُوبَ غَسْلًا وَ یُسَکِّنُ الْعُرُوقَ الْهَائِجَهَ وَ الْمِرَّه(۹۴)
از حضرت صادق علیه السلام : پیغمبر صلی الله علیه و آله با شیرینى افطار مى‏فرمود و اگر شیرینى نمى‏یافت با آب ولرم(۹۵) افطار مى‏کرد و مى‏فرمود که کبد و معده را شست و شو مى‏دهد و تمیز مى‏نماید و دهان را خوشبو مى‏سازد، و دندانها و سیاهى و قرنیه چشم را محکم و چشم را تیز بین مى‏نماید و گناهان را کاملا مى‏شوید و رگهایى که به هیجان در مى‏آید و همچنین صفراء را آرام می کند و بلغم را برطرف می کند و حرارت معده را فرو مى‏نشاند و دردسر را از بین مى‏برد(۹۶)

کوتاه کردن موها :
 

۵۵- السرائرص ۴۶۹ مِنْ جَامِعِ الْبَزَنْطِیِّ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ عَلِیِّ بْنِ یَقْطِینٍ عَنْ أَبِیهِ عَنْ أَبِی الْحَسَنِ الْأَوَّلِ علیه السلام قَالَ سَمِعْتُهُ یَقُولُ إِنَّ الشَّعْرَ عَلَى الرَّأْسِ إِذَا طَالَ أَضْعَفَ الْبَصَرَ- وَ ذَهَبَ بِضَوْءِ نُورِهِ وَ طَمُّ الشَّعْرِ یُجَلِّی الْبَصَرَ- وَ یَزِیدُ فِی ضَوْءِ نُورِهِ(۹۷)
سرائر: تا امام کاظم علیه السلام که می فرمودند : چون موى سر دراز شود چشم ضعیف گردد و دیدش برود، و کوتاه کردن مو چشم را روشن کند و دیدش را بیافزاید.
۵۶- ثواب الأعمال عَنِ ابْنِ الْوَلِیدِ عَنِ الصَّفَّارِ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ الْأَهْوَازِیِّ عَنِ ابْنِ أَبِی عُمَیْرٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَبِی حَمْزَهَ عَنْ إِسْحَاقَ قَالَ قَالَ لِی أَبُو عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام- اسْتَأْصِلْ شَعْرَکَ تَقِلُّ دَوَابُّهُ وَ دَرَنُهُ وَ وَسَخُهُ- وَ تَغْلُظُ رَقَبَتُکَ وَ یَجْلُو بَصَرَک(۹۸)‏
ثواب الاعمال: تا اسحاق که امام صادق علیه السلام که به من فرمود: مویت را ببند تا جانور و شوره و چرکش کم شود و گردنت سطبر شود و چشمت روشن باشد(جلا یابد)(۹۹)

خضاب بستن به حنا :
 

۵۷- قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله : اخْتَضِبُوا بِالْحِنَّاءِ فَإِنَّهُ یَجْلُو الْبَصَرَ وَ یُنْبِتُ الشَّعْرَ وَ یُطَیِّبُ الرِّیحَ وَ یُسَکِّنُ الزَّوْجَه(۱۰۰)
پیغمبر  فرمودند : حنا ببندید که چشم را روشنى مى‏دهد، و موى را می رویاند و بو را خوش مى‏کند، و همسر را آرامش مى‏دهد.
۵۸- قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله لِعَلِیٍّ علیه السلام یَا عَلِیُّ دِرْهَمٌ فِی الْخِضَابِ أَفْضَلُ مِنْ أَلْفِ دِرْهَمٍ فِی غَیْرِهِ فِی سَبِیلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ فِیهِ أَرْبَعَ عَشْرَهَ خَصْلَهً یَطْرُدُ الرِّیحَ مِنَ الْأُذُنَیْنِ وَ یَجْلُو الْبَصَرَ وَ یُلَیِّنُ الْخَیَاشِیمَ وَ یُطَیِّبُ النَّکْهَهَ وَ یَشُدُّ اللِّثَهَ وَ یَذْهَبُ بِالضَّنَى وَ یُقِلُّ وَسْوَسَهَ الشَّیْطَانِ وَ تَفْرَحُ بِهِ الْمَلَائِکَهُ وَ یَسْتَبْشِرُ بِهِ الْمُؤْمِنُ(۱۰۱)
انس بن محمّد ابو مالک از پدرش و او از امام صادق علیه السلام و او از پدر و جدّش از على بن ابى طالب علیه السلام نقل مى‏کند که پیامبر خدا صلی الله علیه و آله در وصیّتى به او فرمود: یا على یک درهم که در خضاب صرف شود، بهتر از هزار درهم است که در راه خدا صدقه داده شود و در آن چهارده خصلت است: باد را از گوش‏ها برطرف مى‏کند، و چشم را نورانى مى‏سازد، و بینى را نرم مى‏کند و دهان را خوشبو مى‏کند و لثه را محکم مى‏سازد، و ضعف را از بین مى‏برد، و وسوسه شیطان را کم مى‏کند و فرشتگان با آن خوشحال مى‏شوند، و مؤمن با آن شاد مى‏گردد، و کافر با آن خشمگین مى‏شود، و آن هم زینت و هم عطر است و نکیر و منکر از آن شرم مى‏کنند و آن باعث دورى از عذاب قبر است.
۵۹- قَالَ صلی الله علیه و آله الْحِنَّاءُ خِضَابُ الْإِسْلَامِ یَزِیدُ فِی الْمُؤْمِنِ عَمَلَهُ وَ یَذْهَبُ بِالصُّدَاعِ وَ یُحِدُّ الْبَصَرَ وَ یَزِیدُ فِی الْوِقَاعِ وَ هُوَ سَیِّدُ الرَّیَاحِینِ فِی الدُّنْیَا وَ الْآخِرَه(۱۰۲)
فرمود صلی الله علیه و آله : حنا خضاب اسلام است، کردار مؤمن را فزاید، سردرد را ببرد، دیده را تیز کند، در جماع فزاید، آن سرور گلها است در دنیا و آخرت.

پوشیدن کفش :
 

۶۰- الْحَلَبِیِّ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ : الْخُفُّ مَصَحَّهٌ لِلْبَصَرِ(۱۰۳)
از امام ششم علیه السلام : کفش مایه صحت چشمند.
۶۱- أَبِی الْجَارُودِ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ علیه السلام قَالَ : لُبْسُ الْخُفِّ یَزِیدُ فِی قُوَّهِ الْبَصَر(۱۰۴)
از امام پنجمعلیه السلام : کفش بپا کردن نور چشم را زیاد می کند.
۶۲- حَنَانِ بْنِ سَدِیرٍ قَالَ دَخَلْتُ عَلَى أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع وَ عَلَیَّ نَعْلٌ سَوْدَاءُ فَقَالَ مَا لَکَ وَ لُبْسَ نَعْلٍ سَوْدَاءَ أَ مَا عَلِمْتَ أَنَّ فِیهَا ثَلَاثَ خِصَالٍ قَالَ قُلْتُ وَ مَا هِیَ جُعِلْتُ فِدَاکَ قَالَ تُضْعِفُ الْبَصَرَ وَ تُرْخِی الذَّکَرَ وَ تُورِثُ الْهَمَّ وَ هِیَ مَعَ ذَلِکَ مِنْ لِبَاسِ الْجَبَّارِینَ عَلَیْکَ بِلُبْسِ نَعْلٍ صَفْرَاءَ فَإِنَّ فِیهَا ثَلَاثَ خِصَالٍ قَالَ قُلْتُ وَ مَا هِیَ قَالَ تُحِدُّ الْبَصَرَ وَ تَشُدُّ الذَّکَرَ وَ تَنْفِی الْهَمَّ وَ هِیَ مَعَ ذَلِکَ مِنْ لِبَاسِ الْأَنْبِیَاءِ ع(۱۰۵)
حنان بن سدیر مى‏گوید: وارد بر امام صادق (ع) شدم در حالى که کفش سیاهى پوشیده بودم، فرمود: تو را چه شده که کفش سیاه پوشیده‏اى، آیا نمى‏دانى که در آن سه خصلت است؟ مى‏گوید: گفتم: فدایت گردم آن سه خصلت چیست؟ فرمود: چشم را ضعیف مى‏کند و آلت را سست مى‏کند و باعث اندوه مى‏شود و با همه این احوال آن از پوشیدنى‏هاى زورمداران است. بر تو باد کفش زرد که در آن نیز سه خصلت است.
گفتم: آن سه خصلت چیست؟ فرمود: چشم را تیز مى‏کند و آلت را قوى مى‏کند و اندوه را برطرف مى‏سازد و آن از پوشیدنى‏هاى پیامبران است.(۱۰۶)
۶۳- عَنْ أَبِی بَصِیرٍ وَ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ حَدَّثَنِی أَبِی عَنْ جَدِّی عَنْ‏آبَائِهِ ع أَنَّ أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ ع عَلَّمَ أَصْحَابَهُ فِی مَجْلِسٍ وَاحِدٍ أَرْبَعَمِائَهِ بَابٍ مِمَّا یُصْلِحُ لِلْمُسْلِمِ فِی دِینِهِ وَ دُنْیَاهُ قَالَ ع… لَا تَحْتَذُوا الْمَلْسَ فَإِنَّهُ حِذَاءُ فِرْعَوْنَ وَ هُوَ أَوَّلُ مَنْ حَذَا الْمَلْس(۱۰۷)‏
کفشهاى سیاه و سفید نپوشید که کفش فرعونست فرعون اول کسى است که کفش سیاه و سفید پوشید.(۱۰۸)
۶۴- عَنْ أَبِی الْجَارُودِ قَالَ دَخَلْتُ عَلَى أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام لَابِساً خُفّاً أَحْمَرَ فَقَالَ لِی أَ وَ مَا عَلِمْتَ أَنَّ الْخُفَّ الْأَحْمَرَ لُبْسُ الْجَبَابِرَهِ فَالْأَبْیَضُ الْمَقْشُورُ لُبْسُ الْأَکَاسِرَهِ وَ الْأَسْوَدُ سُنَّتُنَا وَ سَنَهُ بَنِی هَاشِمٍ قَالَ أَبُو الْجَارُودِ فَصَحِبْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع فِی طَرِیقِ مَکَّهَ وَ عَلَیْهِ خُفٌّ أَحْمَرُ فَقُلْتُ لَهُ یَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ کُنْتَ حَدَّثْتَنِی مِنْهُ فِی الْأَحْمَرِأَنَّهُ لُبْسُ الْجَبَابِرَهِ قَالَ أَمَّا فِی السَّفَرِ فَلَا بَأْسَ بِهِ فَإِنَّهُ أَحْمَلُ لِلْمَاءِ وَ الطِّینِ وَ أَمَّا فِی الْحَضَرِ فَلا.(۱۰۹)
از ابى الجارود: بر امام صادق علیه السلام وارد شدم در حالى که کفش سرخ بپا داشتم، حضرت بمن فرمود: کفش سرخ مال جباران است، و کفش سپید (پوتین دار) لباس خسروان، و کفش سیاه سنت ما است. بعدا در راه مکه کفش سرخى بپاى حضرت دیدم، پرسیدم: مگر نفرمودید کفش سرخ مال جباران است، فرمود: در سفر مانعى ندارد، که براى آب و گل مناسبتر است. ولى در غیر سفر نه.(۱۱۰)
۶۵- عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ عَنْ أَبِیهِ علیه السلام أَنَّ النَّبِیَّ ص قَالَ مَنِ اتَّخَذَ نَعْلًا فَلْیَسْتَجِدْهَا(۱۱۱)
از امام صادق علیه السلام: پیغمبر (ص) فرمود: نعلین (و کفش) خوب انتخاب کنید.(۱۱۲)
۶۶- وَ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّه‏علیه السلام قَالَ مِنَ السُّنَّهِ الْخُفُّ الْأَسْوَدُ وَ النَّعْلُ الصَّفْرَاء((۱۱۳
و از آن حضرت: کفش سیاه و نعلین زرد از سنت بشمار مى‏رود. (۱۱۴)
۶۷- عن أبی جعفر علیه السلام من لبس نعلا أصفر لم یزل ینظر فی سرور ما دامت علیه لأن الله عز و جل یقول صَفْراءُ فاقِعٌ لَوْنُها تَسُرُّ النَّاظِرِین.(۱۱۵)‏
از امام باقر علیه السلام نقل شده: هر کس کفش زرد رنگ بپوشد تا وقتى آن را بپا دارد احساس شادمانى و سرور مى‏کند، چون خداوند عزّ و جلّ مى‏فرماید: صَفْراءُ فاقِعٌ لَوْنُها تَسُرُّ النَّاظِرِینَ(۱۱۶)

عناب :
 

۶۸- عَنْ أَبِی الْحُصَیْنِ قَالَ کَانَتْ عَیْنِی قَدِ ابْیَضَّتْ وَ لَمْ أَکُنْ أُبْصِرُ بِهَا شَیْئاً فَرَأَیْتُ عَلِیّاً أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ علیه السلام فِی الْمَنَامِ فَقُلْتُ یَا سَیِّدِی عَیْنِی قَدْ آلَتْ إِلَى مَا تَرَى فَقَالَ خُذِ الْعُنَّابَ فَدُقَّهُ وَ اکْتَحِلْ بِهِ فَأَخَذْتُهُ وَ دَقَقْتُهُ بِنَوَاهُ وَ کَحَلْتُهَا بِهِ فَانْجَلَتْ عَنْ عَیْنِیَ الظُّلْمَهُ وَ نَظَرْتُ أَنَا إِلَیْهَا فَإِذَا هِیَ صَحِیحَه(۱۱۷)
از ابى الحصین: دو چشم سفید شد که هیچ چیز را نمى‏دیدم، امیر مؤمنان علیه السلام را در خواب دیدم، عرضه داشتم: آقا چشمم چنان که مى‏بینید بیمار گشته، فرمود:
عناب را بکوب و به چشم بکش، من چنین کردم، سیاهى و تیرگى از آن‏ها رفت، و معاینه کردم دیدم که هر دو سالم است.(۱۱۸)
۶۹- از حضرت امیر علیه السلام مروی است: العناب یذهب بالحمی(۱۱۹)
همچنین از خبری منقول از آن حضرت استفاده می شود: هرگاه عناب را با هسته آن کوفته و در چشم کشند به جهت سفیدی چشم نافع است.(۱۲۰)

عسل :
 

۷۰- عَلِیٍّ علیه السلام : إِذَا اشْتَکَى أَحَدُکُمْ فَلْیَسْتَوْهِبْ مِنِ امْرَأَتِهِ مِنْ صَدَاقِهَا وَ لْیَشْتَرِ بِهِ عَسَلًا ثُمَّ یَأْخُذُ مَاءَ السَّمَاءِ فَیَجْمَعُ هَنِیئاً مَرِیئاً شِفَاءً مُبَارَکاً(۱۲۱)
و هم روایت از علی علیه السلام است که هر کدام شما دردى گرفت از مهر زنش درهمى بخشش گیرد و با آن انگبین خرد و آب باران برگیرد و فراهم سازد گوارا، خوشمزه، درمان و مبارک.(۱۲۲)
یک پزشکى گفته: عسل گرم و خشک است در درجه ۲ ؛ تیرگى دیده را ببرد و معده را نیرو دهد و اشتهاء آورد و شکم را گشاید و با سرفه سازگار است و بهترش آنست که خوب شیرین است و سفید و بهاریست و بقولى بهترش سرخ گون آنست.

حجامت در سر :
 

۷۱- قَالَعلیه السلام الْحِجَامَهُ فِی الرَّأْسِ شِفَاءٌ مِنْ سَبْعٍ، مِنَ الْجُنُونِ وَ الْجُذَامِ وَ الْبَرَصِ وَ النُّعَاسِ وَ وَجَعِ الضِّرْسِ وَ ظُلْمَهِ الْعَیْنِ وَ الصُّدَاعِ(۱۲۳)
و نیز فرمود: حجامت در سر شفاى هفت بیمارى است: دیوانگى، خوره، پیسى، چرت، و بیحالى، درد دندان، تاریکى چشم، دردسر.
۷۲- قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله : نِعْمَ الْعِیدُ الْحِجَامَهُ (یَعْنِی الْعَادَهَ) تَجْلُو الْبَصَرَ وَ تَذْهَبُ بِالدَّاء(۱۲۴)
پیامبر خدا صلی الله علیه و آله فرمود: چه خوب شیوه‏ایست «حجامت» کردن. (که آن عمل) دیده را روشن نماید و درد را ریشه‏کن سازد.

نگریستن به قرآن :
 

۷۳- أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ : مَنْ قَرَأَ الْقُرْآنَ فِی الْمُصْحَفِ مُتِّعَ بِبَصَرِهِ وَ خُفِّفَ عَنْ وَالِدَیْهِ وَ إِنْ کَانَا کَافِرَیْن(۱۲۵)
حضرت صادق علیه السلام در حدیث مرفوعى فرمود: هر که قرآن را از روى آن بخواند از دیدگان خود بهره‏مند شود، و سبب سبک شدن عذاب پدر و مادرش گردد اگر چه آن دو کافر باشند.
نگاه کردن به زنان زیباروی وسبزه و آب جاری :
۷۴- النّظر إلى المرأه الحسناء و الخضره یزیدان فی البصر.(۱۲۶)
دیدن زن خوبروى(۱۲۷) و سبزه بینائى را فزون می کند.(۱۲۸)
۷۵- عَنْ أَبِی الْحَسَنِ الْأَوَّلِ (امام الکاظم )علیه السلام قَالَ : ثَلَاثَهٌ یَجْلِینَ الْبَصَرَ النَّظَرُ إِلَى الْخُضْرَهِ وَ النَّظَرُ إِلَى الْمَاءِ الْجَارِی وَ النَّظَرُ إِلَى الْوَجْهِ الْحَسَن(۱۲۹)
امام موسى بن جعفر علیه السلام فرمود: سه چیز چشم را روشن می گرداند به سبزه نگریستن و به آب روان نگاه کردن و روى زیبا دیدن.(۱۳۰)

نگاه به آسمان :
 

۷۶- الامام‏الصادق علیه السلام للمفضل بن عمر : فَکِّرْ فِی لَوْنِ السَّمَاءِ وَ مَا فِیهِ مِنْ صَوَابِ التَّدْبِیرِ فَإِنَّ هَذَا اللَّوْنَ أَشَدُّ الْأَلْوَانِ مُوَافَقَهً وَ تَقْوِیَهً لِلْبَصَرِ حَتَّى إِنَّ مِنْ صِفَاتِ الْأَطِبَّاءِ لِمَنْ أَصَابَهُ شَیْ‏ءٌ أَضَرَّ بِبَصَرِهِ إِدْمَانَ النَّظَرِ إِلَى الْخُضْرَهِ وَ مَا قَرُبَ مِنْهَا إِلَى السَّوَادِ وَ قَدْ وَصَفَ الْحُذَّاقُ مِنْهُمْ لِمَنْ کَلَّ بَصَرُهُ الِاطِّلَاعَ فِی إِجَّانَهٍ خَضْرَاءَ مَمْلُوءَهٍ مَاء(۱۳۱)
تفکّر نما در رنگ آسمان؛ آن را به این رنگ آفریده براى آن که موافق‏ترین رنگهاست برای دیده، و نور چشم را تقویت مى‏نماید حتى آن که اطبّا مى‏گویند که اگر کسى را ضعفى در دیده پدید آمده باشد باید پیوسته نظر کند به رنگ سبز و سبزی که مایل به سیاهى است، و بعضى از طبیبان حاذق حکم کرده بود براى کسى که کندى در بینائى او به هم رسیده بود که پیوسته نظر کند در تغار کبودى(سبز) که مملو از آب باشد.

نماز شب :
 

۷۷- عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ: صَلَاهُ اللَّیْلِ تُحَسِّنُ الْوَجْهَ وَ تُحَسِّنُ الْخُلُقَ وَ تُطَیِّبُ الرِّیحَ وَ تُدِرُّ الرِّزْقَ وَ تَقْضِی الدَّیْنَ وَ تَذْهَبُ بِالْهَمِّ وَ تَجْلُو الْبَصَر(۱۳۲)
معاویه بن عمّار دهنى از امام صادق علیه السلام نقل کرده است: نماز شب، چهره را زیبا، اخلاق را نیکو، بوى بدن را خوش، روزى را فراوان، بدیها را ادا، غصّه اندوه را برطرف و قدرت بینائى را افزون کند.

خواندن آیه الکرسی :
 

۷۸- إِذَا اشْتَکَى أَحَدُکُمْ عَیْنَیْهِ فَلْیَقْرَأْ آیَهَ الْکُرْسِیِّ وَ لْیُضْمِرْ فِی نَفْسِهِ أَنَّهَا تَبْرَأُ فَإِنَّهُ یُعَافَى إِنْ شَاءَ اللَّه(۱۳۳) ‏
هر کدام گرفتار درد چشم شدید آیه الکرسى را بخواند و در دل چنین پندارد که خوب مى‏شود خداوند ان شاء الله عافیت به او مى‏بخشد.(۱۳۴)

فایده های گریه برای کودکان :
 

۷۹- اعْرِفْ یَا مُفَضَّلُ مَا لِلْأَطْفَالِ فِی الْبُکَاءِ مِنَ الْمَنْفَعَهِ وَ اعْلَمْ أَنَّ فِی أَدْمِغَهِ الْأَطْفَالِ رُطُوبَهً إِنْ بَقِیَتْ فِیهَا أَحْدَثَتْ عَلَیْهِمْ أَحْدَاثاً جَلِیلَهً وَ عِلَلًا عَظِیمَهً مِنْ ذَهَابِ الْبَصَرِ وَ غَیْرِهِ فَالْبُکَاءُ یُسِیلُ تِلْکَ الرُّطُوبَهَ مِنْ رُءُوسِهِمْ فَیُعْقِبُهُمْ ذَلِکَ الصِّحَّهَ فِی أَبْدَانِهِمْ وَ السَّلَامَهَ فِی أَبْصَارِهِمْ أَ فَلَیْسَ قَدْ جَازَ أَنْ یَکُونَ الطِّفْلُ یَنْتَفِعُ بِالْبُکَاءِ وَ وَالِدَاهُ لَا یَعْرِفَانِ ذَلِکَ فَهُمَا دَائِبَانِ لِیُسْکِتَانِهِ وَ یَتَوَخَّیَانِ فِی الْأُمُورِ مَرْضَاتَهُ لِئَلَّا یَبْکِیَ وَ هُمَا لَا یَعْلَمَانِ أَنَّ الْبُکَاءَ أَصْلَحُ لَهُ وَ أَجْمَلُ عَاقِبَه(۱۳۵)
بشناس اى مفضّل منفعت گریه اطفال را و بدان که در دماغ(مغز) اطفال رطوبتى هست که اگر بماند علتها و دردهاى عظیم در ایشان احداث مى‏نماید مانند کورى و امثال آن، پس گریه این رطوبت را از سر ایشان فرود مى‏آورد و باعث صحّت بدن و سلامتى چشمهای ایشان مى‏گردد. پس آیا این احتمال وجود ندارد که طفل از گریه منتفع مى‏گردد و بر پدر و مادر منفعت آن پنهان است و ایشان سعى مى‏کنند که او را ساکت گردانند و به هر حیله مى‏خواهند او را خاموش کنند که از گریه باز ایستد به سبب آن که نمى‏دانند که گریه براى او اصلح است و برای عاقبتش نیکوتر است.

فیروزه :
 

۸۰- هَمَّامٍ قَالَ حَدَّثَنَا جَعْفَرُ بْنُ مَالِکٍ قَالَ حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ شِهَابٍ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ یُونُسَ السَّبِیعِیِّ عَنِ الْفَضْلِ بْنِ عِمْرَانَ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ: لِکُلِّ مُؤْمِنٍ أَنْ یَتَخَتَّمَ بِخَمْسَهِ خَوَاتِیمَ بِالْیَاقُوتِ وَ هُوَ أَفْخَرُهَا وَ بِالْعَقِیقِ وَ هُوَ أَخْلَصُهَا لِلَّهِ وَ لَنَا وَ بِالْفَیْرُوزَجِ وَ هُوَ نُزْهَهُ النَّاظِرِینَ مِنَ الْمُؤْمِنِینَ وَ الْمُؤْمِنَاتِ وَ هُوَ یُقَوِّی الْبَصَرَ وَ یُوَسِّعُ الصَّدْرَ وَ یَزِیدُ فِی قُوَّهِ الْقَلْبِ وَ بِالْحَدِیدِ الصِّینِیِّ وَ مَا أَکْرَهُ التَّخَتُّمَ بِهِ- وَ لَا أَکْرَهُ لُبْسَهُ عِنْدَ لِقَاءِ الشَّرِّ لِیُطْفِئَ شَرَّهُمْ وَ أُحِبُّ اتِّخَاذَهُ فَإِنَّهُ یُشَرِّدُ الْمَرَدَهَ مِنَ الْجِنِّ رُبَّمَا یُظْهِرُهُ اللَّهُ مِنَ الذَّکَوَاتِ الْبِیضِ بِالْغَرِیَّیْنِ قُلْتُ یَا مَوْلَایَ وَ مَا فِیهِ مِنَ الْفَضْلِ قَالَ مَنْ تَخَتَّمَ بِهِ فَنَظَرَ إِلَیْهِ کَتَبَ اللَّهُ لَهُ بِکُلِّ نَظْرَهٍ زَوْرَهً- وَ أَجْرُهَا أَجْرُ النَّبِیِّینَ وَ الصَّالِحِینَ وَ لَوْ لَا رَحْمَهُ اللَّهِ لِشِیعَتِنَا لَبَلَغَ الْفَصُّ مِنْهُ مَا لَا یُوجَدُ بِالثَّمَنِ وَ لَکِنَّ اللَّهَ رَخَّصَهُ عَلَیْهِمْ لیختم [لِیَتَخَتَّمَ} بِهِ غَنِیُّهُمْ وَ فَقِیرُهُم(۱۳۶)
امام صادق علیه السلام فرموده است: دوست مى‏دارم که مؤمن نگین انگشترش از پنج چیز باشد، یاقوت که از همه فاخرتر است. عقیق که از هر نگین دیگر براى خدا و ما خالصانه‏تر است. فیروزه که مایه مسرت خاطر زنان و مردان مؤمن مى‏شود و نور چشم را تقویت مى‏کند و سینه را گشاده مى‏سازد و بر نیروى دل مى‏افزاید. آهن چینى هر چند خودم خوش نمى‏دارم که مرتب از آن به دست کنم ولى به هنگام رویارویى با مردم شرور از به دست کردن آن بدم نمى‏آید که شر و غضب آنان را خاموش کند ولى همراه داشتن آن را دوست مى‏دارم، براى اینکه دیوان سرکش را پراکنده مى‏کند و سنگها و دُرهاى سپید ناحیه نجف. گفتم: اى سرور من! در آنها(در نجف) چه فضیلتى‏است؟ فرمود: هر کس به آن بنگرد، خداوند به هر نظر، اجر پیامبران و صالحان را مى‏نویسد و اگر لطف و رحمت خداوند بر شیعیان ما نبود، هر نگین از آن چنان گران مى‏شد که به هیچ قیمت پیدا نشود، ولى خداوند آن را براى ایشان فراوان و ارزان قرار داده است که توانگر و مستمند ایشان بتوانند از آن نگین انگشتر بسازند.(۱۳۷)

سداب :
 

۸۱- الْمَحَاسِنُ، عَنِ ابْنِ عَبَّاسٍ قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله : السَّدَابُ جَیِّدٌ لِوَجَعِ الْأُذُنِ(۱۳۸)
تأیید: قال فی القانون السداب الرطب حار یابس فی الثانی و الیابس حار یابس فی الثالثه و الیابس البرّیّ حار یابس فی الرابعه و عصارته المسخّنه فی قشور الرمان یقطر فی الأذن فینقّیها و یسکن الوجع و الطنین و الدوی و یقتل الدود و یطلى به قروح الرأس و یحدّ البصر خصوصا عصارته مع عصاره الرازیانج و العسل کحلا و أکلا و قد یضمد به مع السویق على ضربان العین‏
در محاسن- ۵۱۵-: بسندى تا رسول خدا صلی الله علیه و آله که سداب براى درد گوش خوبست (گیاهى است چون سعتر و بدبو است). تأیید: در قانون گفته: سداب تر گرم و خشک است در درجه ۲، و خشکش گرم و خشک در درجه ۳ و خشک دشتى آن گرم و خشک است در درجه ۴، شیره‏اش که با پوست انار جوشانند و در گوش چکانند آن را پاک کند، و درد و طنین و آواى گوش را آرام کند و کرم را بکشد، و بزخمهاى سر بمالند، و دیده را تیز کند خصوص با شیره رازیانه و عسل بسرمه کشیدن و خوردن، و بسا که با قاووت خمیر کنند و براى زدن چشم ضماد کنند. (۱۳۹)

سعتر :
 

۸۲- الْکَافِی، عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ یَحْیَى عَنْ مُوسَى بْنِ الْحَسَنِ عَنْ عَلِیِّ بْنِ سُلَیْمَانَ عَنْ بَعْضِ الْوَاسِطِیِّینَ عَنْ أَبِی الْحَسَنِعلیه السلام أَنَّهُ شَکَا إِلَیْهِ الرُّطُوبَهَ فَأَمَرَهُ أَنْ یَسْتَفَّ الصَّعْتَرَ عَلَى الرِّیقِ(۱۴۰)
تبیین السعتر یکون بالسین و الصاد کما ذکره الفیروزآبادی و غیره و قال الجوهری السعتر نبت و بعضهم یکتبه بالصاد فی کتب الطب لئلا یلتبس بالشعیر و قالوا أصنافه کثیره فمنه بری و منه بستانی و منه جبلی و منه طویل الورق و منه مدور الورق و منه دقیق الورق و منه عریض الورق و أکثرها مشهورا حار یابس فی الثالثه یلطف و یحلل و یطرد الریاح و النفخ و یهضم الطعام الغلیظ و یجفف المعده و یدر البول و الطمث و یحد البصر الضعیف و ینفع وجع الورک مشروبا و ضمادا
در کافى (۶/ ۳۷۵) بسندش از یک واسطى که شکوه کرد بابى الحسن علیه السلام از رطوبت و باد فرمود جوارش را در ناشتا بخورد و کف کند. بیانی(۱۴۱) است: سعتر با سین و صاد هر دو آمده چنانچه فیروزآبادى و جز او گفتند، جوهرى گفته: سعتر گیاهى است و برخى آن را در طب با صاد نویسند تا به شعیر اشتباه نشود- پایان- و رسته‏هاى بسیار دارد از دشتى و بستانى و کوهى، برخى برگ دراز دارند و برخى برگ گرد، برک برخى نازک است و از برخى پهن و بیشتر آنها شناخته‏اند، گرم است و خشک در درجه ۳، لطیف کند و تحلیل برد و باد و نفخ را براند و طعام سنگین را هضم کند و معده را خشک کند و بول و حیض را بگشاید، و دیده ناتوان را تیز کند و براى در دران بنوشیدن و مالیدن سود دارد. (۱۴۲).
بخش دوم :طب دعایی و گیاهی استخراج شده از کتب قدماء در مورد چشم وبینایی
۱- فوائد دنیوی نماز شب : وسعت ارزاق، حسن خلق، نیکی رخسار، طول عمر برطرف شدن هموم وغموم روزگار، راحتی بدنها و دفع بلیات و جلای چشمها و…(۱۴۳)
۲- فوائد دنیوی مسواک: رفع بد بوی دهان، رفع بلغم وفراموشی، زیاد شدن عقل و فهم وحفظ، روشنی چشم وجلوگیری از آبریزی آن و…(۱۴۴)
۳- برای از بین بردن تاریکی و ضعف چشم: گویند آیه نور را بنوبسند و بشویند و آب آن در چشم کشند ضعف آن را ببرد ان شاء الله.(۱۴۵)
۴- گویند سائیدن « سکر العشر» که شکر تیغالش گویند ودر چشم کشیدن آن موجب قوت و رفع سفیدی چشم خواهد شد.(۱۴۶)
۵- گویند سوره انشراح برای روشنی چشم ۲۱ بار خوانده شود.(۱۴۷)
۶- در کتاب جامع الاخبار آمده است که پیامبر خدا فرمودند: کسی که فرزندان مرا ( سادات ) ببیند و از روی میل و رغبت بر من صلوات بفرستد، خداوند قوه بینایی وشنوایی او را زیا می کند.(۱۴۸)
۷- گفته شده است از چیزهایی که موجب قساوت قلب می شود زیاد گوشت خوردن است و مداومت بر آن سبب ضعف چشم و پیدا شدن کودنی و پدید آمدن صفات حیوانی می باشد.(۱۴۹)
۸- از امام صادق علیه السلام مروی است که هر کس سوره قدر را به جهت زیادتی نور چشم ۲۱ بار بخواند، خداوند بنمایاند به او آنچه بهتر از آن نباشد و به او نور چشم کرامت فرماید.(۱۵۰)
۹- گویند: هر که صبح از خواب بر خیزد ونظر بر فیروزه اندازد، در آن مکروهی به وی نرسد و در غایت فرح و نشاط باشدو نیز گفته اند: در فیروزه نگریستن موجب درازی عمر باشد و روشنایی چشم را زیاد کند. حکما چون ماه نو ببینند نظر بر فیروزه کنند. هرکه فیروزه را با خود دارد، خوابهای پریشان نبیند و دشمن بر وی ظفر نیابد و از هیچ آفریده نترسد و پیش سلاطین و حکام و جمله خلایق عزیز و مکرم باشد.(۱۵۱)
۱۰- از امام صادق علیه السلام مروی است که: چهار چیز است که چشم را نورانی می کند؛ این چهار نافع بوده وضرری ندارد: پونه و نمک وقتی با هم اجتماع کنند ( مخلوط شوند ) نانخوا(۱۵۲) و گردو وقتی با هم آمیخته شوند.(۱۵۳)
۱۱- گفته اند : نظر کردن به صورت علماء و قرآن ، شستن صورت با آب خنک و بعد از خواب استنشاق نمودن، نور چشم را زیاد می کند.(۱۵۴)
۱۲- هر که حروف مقطعه اوایل سوره های قرآن را بدون تکرار در روز شنبه بعد از نوروز بنویسد و به آب پاک بشوید و بخورد در آن سال از درد چشم ایمن باشد.(۱۵۵)
۱۳- جماع در حمام موجب نزول آب سیاه چشم خواهد بود.(۱۵۶)
۱۴- سایی اگر هلیله زرد و کشی به چشم کم گردد آب رفتن چشم تو در زمان(۱۵۷)
۱۵- اگر اول گلی که از شکوفه ها بیرون آید به سه انگشت دست چپ گیرند و در چشمان کشند، برای درد چشم نافع است و بر قوت باصره بیافزاید.(۱۵۸)
۱۶- گویند « ریواس» طاعون را دفع کند و بصر را تیز کند.(۱۵۹)
۱۷- اطبا جدید گویند: استعمال دخانیات در حین نظر به کتاب، مضر به چشم خواهد بود.(۱۶۰)
۱۸- گویند: دود «زیبق » چشم را ضعیف می کند، بسا باشد کور نماید؛ چنانچه محمد بن زکریا چنین شد…(۱۶۱)
۱۹- جهت فراخی روزی و زوال غم، ۴۱ بار اسم «الشکور» بر آب بخواند وبیاشامد وبه جهت روشنایی چشم از آن آب در چشم کشد.(۱۶۲)
۲۰- اگر انسان می خواهد آبریزی چشمش تمام شود، آب خالص را گرفته و بجوشاند و بعد از سرد شدن مقداری از آن را در چشم بریزد خوب شود.(۱۶۳)
۲۱- گویند: از جمله چیزهاییکه موجب ضعف چشم می شود، نگاه کردن در چشمه آفتاب و هر درخشنده ای است و مطالعه خطوط خفیه، سر برهنه در آفتاب گشتن، بریان وکباب تنوری، سیر و پیاز و عدس وباقلا وگوشت کهنه، سرکه وچیزهای شور خوردن، شب دیر غذا خوردن وبر شکم پر خوابیدن، روز بسیار خوابیدن، در تاریکی مکث کردن، در جرم خورشید گرفته نگاه کردن که بسا موجب کوری می شود. فریاد کردن، آب بسیار خوردن و صبر بر تشنگی، بر چیز سیاه نگاه کردن، ترشی و یخ و برف خوردن.
۲۲- از آنچه موجب قوه چشم می شود: آب بادیان ساده و با شکر کشیدن است. از این بهتر، آب انار ترش و آب بادیان و زهره گاو و عسلی که حرارت ندیده باشد و اکتحال آن نفع بسیار می دهد. سرمه کشیدن به زعفران چشم را جلا می دهد. چکانیدن گلاب در چشم و چشم را با آن شستن صحت آن را نگاه می دارد وباصره را قوی می کند. بوئیدن شکر ( البته طبیعی نه شیمیایی) در هر شبانه روزی چند بار چشم را جلا می دهد؛ از برای قوه باصره پیرها نافع بوده است. همچنین «سعوط» به آب «بیخ سلق» و نظر کردن در چشم گوره خر موجب صحت چشم و منع نزول آب خواهد بود. نظر کردن به «دب اصغر» که کوکبی است مشهور و به «قطب» و «جدی» هر علتی را که در چشم حادث گردد، زائل گرداند و قوه دهد. مالیدن دست و پا قوه باصره را زیاد کند. اگر کسی انگشتر فیروزه خالص خوب در انگشت کند هرگز کور نشود ومحتاج به عینک نشود ان شاء الله.
قوه سرمه ها تا یک سال است مگر کحلهای از سنگهای معدنیه که سالها قوه آن باقی است و داروهای چشم را باید در آبگینه نگاه دارند.(۱۶۴)
۲۳- گفته شده است: اگر یک دانق(نیم مثقال) سیاه دانه ونیم دانگ کندس(۱۶۵) را با هم بکوبند و سپس به داخل بینی بکشند زکام را می برد چنانچه از امام صادقعلیه السلام روایت شده است.(۱۶۶)
۲۴- کندی می گوید: ابونصر ماه وستاره را در شب نمی دیدپس به مقدار عدس، کندس با روغن بنفشه در بینی خود ریخت،(۱۶۷) در شب سوم چشمش خوب شد و ماه و ستاره را در شب به خوبی می دید.(۱۶۸)
۲۵- جهت آسانی کارها تا یک هفته بعد از نماز بخوانند که مجرب است سوره منافقون را به جهت هر حاجتی به خصوص درد چشم وفرج موجب قضا و شفاء است ومجرب.(۱۶۹)

بخش سوم: طب دعایی در مورد چشم و بینایی :
 

۱- مُحَمَّدِ بْنِ أَبِی عُمَیْرٍ عَنْ مُحَمَّدٍ الْجُعْفِیِّ عَنْ أَبِیهِ قَالَ کُنْتُ کَثِیراً مَا أَشْتَکِی عَیْنِی فَشَکَوْتُ ذَلِکَ إِلَى أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام فَقَالَ أَ لَا أُعَلِّمُکَ دُعَاءً لِدُنْیَاکَ وَ آخِرَتِکَ وَ تُکْفَى بِهِ وَجَعَ عَیْنِکَ قُلْتُ بَلَى قَالَ تَقُولُ فِی دُبُرِ الْفَجْرِ وَ دُبُرِ الْمَغْرِبِ اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ بِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ عَلَیْکَ أَنْ تُصَلِّیَ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ أَنْ تَجْعَلَ النُّورَ فِی بَصَرِی وَ الْبَصِیرَهَ فِی دِینِی وَ الْیَقِینَ فِی قَلْبِی وَ الْإِخْلَاصَ فِی عَمَلِی وَ السَّلَامَهَ فِی نَفْسِی وَ السَّعَهَ فِی رِزْقِی وَ الشُّکْرَ لَکَ أَبَداً مَا أَبْقَیْتَنِی(۱۷۰)
محمّد جعفى از پدرش روایت کند که گفت: من بسیارى از اوقات از درد چشم ناراحت بودم، روزى از این درد بامام صادق علیه السلام شکایت بردم.
حضرت فرمود: آیا دعائى بتو نیاموزم که براى دنیا و آخرتت سودمند باشد، و از درد چشم نیز آسوده گردى؟ عرض کردم: چرا. فرمود: پس از نماز صبح و پس از مغرب بگو:
«اللّهمّ إنّى أسألک بحقّ محمّد و آل محمّد علیک، أن تصلّی على محمّد و آل محمّد، و أن تجعل النّور فی بصری، و البصیره فی دینی، و الیقین فی قلبی، الإخلاص فی عملى، و السّلامه فی نفسی، و السّعه فی رزقی و الشّکر لک أبدا ما أبقیتنی»
«خداوندا! بحقّ محمّد و آل محمّد بر تو از تو مى‏خواهم که بر محمّد و آل محمّد درود فرستى، و در چشمم نور، و در دینم بینش، و در قلبم یقین، و در عملم اخلاص، و در جانم سلامتى، و در روزیم فراخى و گشایش قرار دهى، و تا زمانى که زنده‏ام مى‏دارى توفیق سپاسگزارى از خودت را بمن عطا فرمائى.»(۱۷۱)
۲- سُلَیْمَانُ بْنُ عِیسَى قَالَ دَخَلْتُ عَلَى أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام فَرَأَیْتُ بِهِ مِنَ الرَّمَدِ شَیْئاً فَاحِشاً فَاغْتَمَمْتُ وَ خَرَجْتُ ثُمَّ دَخَلْتُ عَلَیْهِ مِنَ الْغَدِ فَإِذَا هُوَ لَا عِلَّهَ بِعَیْنِهِ فَقُلْتُ جُعِلْتُ فِدَاکَ خَرَجْتُ مِنْ عِنْدِکَ الْأَمْسِ وَ بِکَ مِنَ الرَّمَدِ مَا أَغَمَّنِی وَ دَخَلْتُ عَلَیْکَ الْیَوْمَ فَلَمْ أَرَ شَیْئاً أَ عَالَجْتَهُ بِشَیْ‏ءٍ قَالَ عَوَّذْتُهَا بِعُوذَهٍ عِنْدِی قُلْتُ أَخْبِرْنِی بِهَا فَکَتَبَ أَعُوذُ بِعِزَّهِ اللَّهِ أَعُوذُ بِقُدْرَهِ اللَّهِ أَعُوذُ بِقُوَّهِ اللَّهِ أَعُوذُ بِعَظَمَهِ اللَّهِ أَعُوذُ بِجَلَالِ اللَّهِ أَعُوذُ بِبَهَاءِ اللَّهِ أَعُوذُ بِجَمْعِ اللَّهِ أَعُوذُ بِرَسُولِ اللَّهِ ص مِمَّا أَحْذَرُ وَ أَخَافُ عَلَى عَیْنِی وَ أَجِدُهُ مِنْ وَجَعِ عَیْنِی اللَّهُمَّ رَبَّ الطَّیِّبِینَ أَذْهِبْ ذَلِکَ عَنِّی بِحَوْلِکَ وَ قُوَّتِکَ وَ کَشَفْنَا عَنْکَ غِطاءَکَ فَبَصَرُکَ الْیَوْمَ حَدِیدٌ فَنَظَرَ نَظْرَهً فِی النُّجُومِ فَقالَ إِنِّی سَقِیمٌ وَ صَوَّرَکُمْ فَأَحْسَنَ صُوَرَکُمْ وَ رَزَقَکُمْ مِنَ الطَّیِّباتِ ذلِکُمُ اللَّهُ رَبُّکُمْ فَتَبارَکَ اللَّهُ رَبُّ الْعالَمِینَ یَا عَلِیُّ یَا عَظِیمُ یَا کَبِیرُ یَا جَلِیلُ یَا مَنِیعُ یَا فَرْدُ یَا وَتْرُ رَبِّ لا تَذَرْنِی فَرْداً وَ أَنْتَ خَیْرُ الْوارِثِینَ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ یَا حَیُّ یَا حَلِیمُ یَا عَلِیُّ یَا عَظِیمُ یَا جَلِیلُ یَا جَمِیلُ یَا فَرْدُ یَا وَتْرُ أَسْأَلُکَ أَنْ تُصَلِّیَ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ أَسْأَلُکَ أَنْ لَا تَدَعَنِی فِی قَبْرِی فَرْداً وَ أَنْتَ خَیْرُ الْوارِثِینَ وَ إِنْ کُنْتُ إِلَّا وَاحِداً لَصَلَاهٌ فِی قَبْرِی مِمَّا رَزَقَنِی فِی حَاجَهٍ آمِینَ رَبَّ الْعَالَمِین.(۱۷۲)
سلیمان بن عیسى گوید: خدمت امام صادق علیه السلام رسیدم و در چشم او ورمى فاحش دیدم، اندوهگین شدم و برگشتم فردا خدمتش رفتم چشمش سالم بود، عرض کردم: فدایت شوم دیروز چشمتان سخت بیمار بود و امروز سالم است، معالجه کرده‏اید؟ فرمود تعویذ کردم. پرسیدم تعویذ را برایم بفرمائید؟ حضرت نوشت: (بعزت و قدرت و قوت و عظمت خدا و جلال و بهاء خدا پناه میبرم، برسول خدا از هر چه که بیم دارم و از درد چشم پناه میبرم، خداوندا پروردگار پاکان این درد را بحول و قوه خود از من دور کن،
و کشفنا عنک غطائک فَبَصَرُکَ الْیَوْمَ حَدِیدٌ، فَنَظَرَ نَظْرَهً فِی النُّجُومِ‏ فَقالَ إِنِّی سَقِیمٌ وَ صَوَّرَکُمْ فَأَحْسَنَ صُوَرَکُمْ وَ رَزَقَکُمْ مِنَ الطَّیِّباتِ ذلِکُمُ اللَّهُ رَبُّکُمْ فَتَبارَکَ اللَّهُ رَبُّ الْعالَمِینَ، یا على یا عظیم، یا کبیر یا جلیل، یا منیع یا فرد یا وتر یا رَبِّ لا تَذَرْنِی فَرْداً وَ أَنْتَ خَیْرُ الْوارِثِینَ، بسم الله الرحمن الرحیم یا حى یا حلیم یا على یا عظیم، یا جلیل یا جمیل یا فرد یا وتر اسالک ان تصلى على محمد و آل محمّد و أسألک ان لا تدعنى فی قبرى فَرْداً وَ أَنْتَ خَیْرُ الْوارِثِینَ، و ان کنت الا واحدا لصلاه فی قبرى مما رزقنى فی حاجه آمین رب العالمین)(۱۷۳) ‏
۳- تَأْخُذُ قُطْناً وَ تَبُلُّهُ وَ تَضَعُهُ عَلَى الْعَیْنِ وَ تَقُولُ عَیْنُ الشَّمْسِ فِی لُجَّهِ الْبَحْرِ یا نارُ کُونِی بَرْداً وَ سَلاماً عَلى إِبْراهِیم(۱۷۴) ‏
پنبه‏اى ترکن و بر چشم بنه و بگو::عین الشمس فی لجه البحر، یا نارُ کُونِی بَرْداً وَ سَلاماً عَلى‏ إِبْراهِیمَ
۴- عَنْ أَبِی یُوسُفَ الْمُعَصَّبِ قَالَ قُلْتُ لِأَبِی الْحَسَنِ الْأَوَّلِ علیه السلام أَشْکُو إِلَیْکَ مَا أَجِدُ فِی بَصَرِی وَ قَدْ صِرْتُ شَبْکُوراً فَإِنْ رَأَیْتَ أَنْ تُعَلِّمَنِی شَیْئاً قَالَ اکْتُبْ هَذِهِ الْآیَهَ اللَّهُ نُورُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ الْآیَهَ ثَلَاثَ مَرَّاتٍ فِی جَامٍ ثُمَّ اغْسِلْهُ وَ صَیِّرْهُ فِی قَارُورَهٍ وَ اکْتَحِلْ بِهِ قَالَ فَمَا اکْتَحَلْتُ إِلَّا أَقَلَّ مِنْ مِائَهِ مِیلٍ حَتَّى صَحَّ بَصَرِی أَصَحَّ مِمَّا کَانَ أَوَّلَ مَا کُنْت(۱۷۵)
ابى یوسف گوید به حضرت موسى بن جعفر علیه السلام عرضه داشتم که از ناراحتى چشم بشما شکایت میکنم که شبکور شده‏ام، چیزى بمن بیاموز، فرمود این آیه را سه بار در ظرفى بنویس: (خدا نور آسمانها و زمین است- نور ۳۵) و بشوى و در شیشه‏اى بریز و از آن بچشم بکش، راوى گوید کمتر از صد میل بچشم کشیدم تا که چشمم از اول سالم‏تر شد.

نماز براى نابینا
 

۵- أَبُو حَمْزَهَ الثُّمَالِیُّ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ علیه السلام قَالَ مَرَّ أَعْمَى عَلَى رَسُولِ اللَّهِ  فَقَالَ النَّبِیُّ  تَشْتَهِی أَنْ یَرُدَّ اللَّهُ عَلَیْکَ بَصَرَکَ قَالَ نَعَمْ فَقَالَ لَهُ تَوَضَّأْ وَ أَسْبِغِ الْوُضُوءَ ثُمَّ صَلِّ رَکْعَتَیْنِ وَ قُلِ اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ وَ أَرْغَبُ إِلَیْکَ وَ أَتَوَجَّهُ‏
إِلَیْکَ بِنَبِیِّکَ نَبِیِّ الرَّحْمَهِ یَا مُحَمَّدُ إِنِّی أَتَوَجَّهُ بِکَ إِلَى اللَّهِ رَبِّی وَ رَبِّکَ أَنْ یَرُدَّ عَلَیَّ بَصَرِی قَالَ فَمَا قَامَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله حَتَّى رَجَعَ الْأَعْمَى وَ قَدْ رَدَّ اللَّهُ عَلَیْهِ بَصَرَهُ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله لِسَلْمَانَ یَا سَلْمَانُ اشکم تو درد قُمْ فَصَلِّ فَإِنَّ الصَّلَاهَ شِفَاء(۱۷۶)
از امام پنجم علیه السلام : نابینائى به نبى اکرم رسید، حضرت فرمود مایلى خداوند دیدگانت را بینا کند؟ عرض کرد آرى، فرمود: وضوء کامل و خوبى بساز و دو رکعت نماز کن و بگو: (خداوندا از تو مسألت دارم و به لطف تو امیدوارم و به شفاعت نبى رحمت تو به تو رو مى‏آورم، یا محمّد: من بمقام تو نزد خدا و به پروردگار من و تو توجّه می کنم، که چشم را بینا کند) پیغمبر صلی الله علیه و آله برنخاست مگر آنکه نابینا برگشت با چشم بینا.
پیغمبر صلی الله علیه و آله به سلمان فرمود: اى سلمان شکم تو درد میکند برخیز و نماز بخوان که نماز شفاء است.(۱۷۷)
۶- فی طبّ الأئمّه: عن جابر، عن الباقر علیه السلام قال: کان النبیّ صلی الله علیه و آله إذا رمد هو، أو أحد من أهله؛ او من أصحابه؛ دعا بهذه الدعوات: «اللّهمّ متعنی بسمعى، و بصرى، و اجعلهما الوارثین منّى، و انصرنی على من ظلمنی، و أرنی فیه ثأرى»(۱۷۸)
امام باقر علیه السلام فرمود: رسول خدا صلی الله علیه و آله هر گاه خود یا یکى از خانواده یا اصحابش چشم درد مى‏گرفتند این دعا را مى‏خواند:…(۱۷۹)
۷- عَلِیُّ بْنُ إِبْرَاهِیمَ عَنْ أَبِیهِ عَنِ ابْنِ أَبِی عُمَیْرٍ عَنِ ابْنِ أَخِی سَعِیدٍعَنْ سَعِیدِ بْنِ یَسَارٍ قَالَ قُلْتُ لِأَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام یَدْخُلُنِیَ الْغَمُّ فَقَالَ أَکْثِرْ مِنْ أَنْ تَقُولَ- اللَّهُ اللَّهُ رَبِّی لَا أُشْرِکُ بِهِ شَیْئاً فَإِذَا خِفْتَ وَسْوَسَهً أَوْ حَدِیثَ نَفْسٍ فَقُلِ اللَّهُمَّ إِنِّی عَبْدُکَ وَ ابْنُ عَبْدِکَ وَ ابْنُ أَمَتِکَ نَاصِیَتِی بِیَدِکَ عَدْلٌ فِیَّ حُکْمُکَ مَاضٍ فِیَّ قَضَاؤُکَ اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ بِکُلِّ اسْمٍ هُوَ لَکَ أَنْزَلْتَهُ فِی کِتَابِکَ أَوْ عَلَّمْتَهُ أَحَداً مِنْ خَلْقِکَ أَوِ اسْتَأْثَرْتَ بِهِ فِی عِلْمِ الْغَیْبِ عِنْدَکَ أَنْ تُصَلِّیَ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ أَنْ تَجْعَلَ الْقُرْآنَ نُورَ بَصَرِی وَ رَبِیعَ قَلْبِی وَ جَلَاءَ حُزْنِی وَ ذَهَابَ هَمِّی اللَّهُ اللَّهُ رَبِّی لَا أُشْرِکُ بِهِ شَیْئا(۱۸۰)
۸- و رأیت فی المجلد الأول من کتاب التجمل فی ترجمه محمد بن جعفر بن عبد الله بن یحیى بن خاقان ما معناه أن إنسانا ضعف بصره فرأى فی منامه من یقول له قل أعیذ نور بصری بنور الله الذی لا یطفأ و امسح بیدیک على عینیک و تتبعها بآیه الکرسی فقال فصح بصره‏(و جرب ذلک فصح فی التجربه)(۱۸۱)
و از جمله دعاها دعائى است که آن را در مجموعه‏اى یافتم آنکه: عقبه بن اسماعیل حضرمى از هر دو چشم نابینا گردید. پس در خواب دید که شخصى به او گفت: این دعا را بخوان. پس چون این دعا را خواند، به او نور چشم او برگشت و دعا این است:
اى نزدیک اى اجابت‏کننده اى شنونده دعا اى آن کسى که دانا و قادر است به آنچه مى‏خواهد برگردان به سوى من نور چشم مرا
۹- قَالَ الصَّادِقُ علیه السلام مَسْحُ الْوَجْهِ بَعْدَ الْوُضُوءِ یَذْهَبُ بِالْکَلَفِ وَ هُوَ شَیْ‏ءٌ یَعْلُو الْوَجْهَ کَالسِّمْسِمِ أَوْ لَوْنٌ بَیْنَ الْحُمْرَهِ وَ السَّوَادِ وَ یَزِیدُ فِی الرِّزْقِ وَ أُمِرَ بِمَسْحِ الْحَاجِبِ وَ أَنْ یَقُولَ الْحَمْدُ لِلَّهِ الْمُحْسِنِ الْمُجْمِلِ الْمُنْعِمِ الْمُفَضِّلِ فَلَا تَرْمَدُ عَیْنَاهُ وَ یُکْرَهُ مَسْحُ الْیَدِ بِالْمِنْدِیلِ وَ فِیهَا شَیْ‏ءٌ مِنْ أَثَرِ الطَّعَامِ تَعْظِیماً لَهُ حَتَّى یَمَصَّهَا وَ یُسْتَحَبُّ الْأَکْلُ مِمَّا یَلِیهِ وَ أَنْ لَا یَتَنَاوَلَ مِنْ قُدَّامِ غَیْرِهِ شَیْئا(۱۸۲)
و فرمود: دست کشیدن بچهره پس از وضوء کک ومک چهره را بزداید، و روزى را فراوان کند، و فرمود: بابرو دست کشند و گویند: الحمد للَّه المحسن المجمل المنعم المفضل تا چشم درد نگیرد، و بد است دست را که آلوده بخوراک است با دستمال پاک کنند تا آن را باحترامش بمکند، خوبست از آنچه پهلوى اوست بخورد و از جلو دیگرى بر نگیرد(۱۸۳)
۱۰- الْکَافِی، عَنْ عَلِیِّ بْنِ مُحَمَّدٍ رَفَعَهُ عَنِ الْمُفَضَّلِ قَالَ دَخَلْتُ عَلَى أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام فَشَکَوْتُ إِلَیْهِ الرَّمَدَ فَقَالَ لِی أَ وَ تُرِیدُ الطَّرِیفَ ثُمَّ قَالَ لِی إِذَا غَسَلْتَ یَدَکَ بَعْدَ الطَّعَامِ فَامْسَحْ حَاجِبَیْکَ وَ قُلْ ثَلَاثَ مَرَّاتٍ الْحَمْدُ لِلَّهِ الْمُحْسِنِ الْمُجْمِلِ الْمُنْعِمِ الْمُفْضِلِ قَالَ فَفَعَلْتُ فَمَا رَمِدَتْ عَیْنِی بَعْدَ ذَلِکَ- وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِینَ(۱۸۴)
در کافى بسندش از مفضل بن عمر که نزد امام ششم علیه السلام رفتم و از درد چشم شکوه کردم، فرمود: درمان تازه‏اى میخواهى، سپس فرمود: چون دستت را پس از خوردن شستى سه بار بدو ابرویت بکش و بگو: سپاس خداى نیکى کن نعمت بخش و فضیلت ده را، گفت: چنین کردم و پس از آن چشمم درد نیامد و الحمد للَّه رب العالمین‏
۱۱- عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ مَنْ سَمِعَ عَطْسَهً فَحَمِدَ اللَّهَ وَ أَثْنَى عَلَیْهِ وَ صَلَّى عَلَى‏مُحَمَّدٍ وَ أَهْلِ بَیْتِهِ لَمْ یَشْتَکِ ضِرْسَهُ وَ لَا عَیْنَهُ أَبَداً ثُمَّ قَالَ وَ إِنْ سَمِعَهَا وَ بَیْنَهُ وَ بَیْنَ الْعَاطِسِ الْبَحْرُ فَلَا یَدَعْ أَنْ یَقُولَ ذَلِک(۱۸۵)
از امام ششم علیه السلام: هر که عطسه‏اى بشنود خدا را حمد گوید و بر محمّد و آل او درود فرستد، هرگز از چشم و دندان رنج نبیند، و اگر بین او و عطسه‏کننده دریائى باشد و عطسه را بشنود این دعا را بگوید
۱۲- عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِیٍّ علیه السلام قَالَ وَ مَنِ احْتَجَمَ فَنَظَرَ إِلَى أَوَّلِ مَحْجَمَهٍ مِنْ دَمِهِ أَمِنَ مِنَ الرَّمَدِ إِلَى الْحِجَامَهِ الْأُخْرَى(۱۸۶)
در طب- بسندش از امام پنجم علیه السلام که هر که بنخست خون حجامت خود نگاه کند از درد چشم تا حجامت دیگر در امان باشد.

پی نوشت ها :
 

۳ . تحف العقول، ص ۲۰۳، امالی طوسی، ص ۱۴۶، بحار الانوارج ۷۰، ص ۵۱، ح ۸
۴٫ مائده/ ۱۶
۵ . به استثنای مواردی که حکمت الهی به دلیل مسائل تربیتی بیماری فردی را اقتضا نماید
۶ . علل الشرایع، ص ۵۹۲، بحار الانوار، ج ۶۵، ص ۱۶۶
۷ . شیخ صدوق می فرمایند: آنچه در مورد درمان درست بیماری از امامان رسیده، مضمون آیات وسوره های قرآن و یا دعاهایی است که به حکم سندهای قوی و طرق صحیحی که به ما رسیده اند، پذیرفته خواهند شد.الاعتقادات صدوق، ص ۱۱۵، بحارالانوار ج ۶۲، ص ۷۴
۸ . دانشنامه احادیث پژشکی ج۱، ص ۱۹
۹٫ بحار الأنوار الجامعه لدرر أخبار الأئمه الأطهار ج‏۵۸ ۳۰۷ باب ۴۷ ما به قوام بدن الإنسان و أجزائه و تشریح أعضائه و منافعها و ما یترتب علیها من أحوال النفس ….. ص : ۲۸۶( ۳) نهج البلاغه الرقم ۷ من الحکم‏
۱۰ . آسمان و جهان-ترجمه کتاب السماء و العالم بحار ج‏۵ ۲۹۵ باب چهل و هفت مایه تن آدمى و اجزائش، تشریح اندام و منافع آنها، تاثیر -آنها در احوال نفس ….. ص : ۲۷۹
۱۱ . علل الشرائع ج‏۱ ۱۰۰ ۸۷ باب علل ما خلق فی الإنسان من الأعضاء و الجوارح ….. ص : ۹۸ الخصال، ج‏۲، ص: ۵۱۳ ح ۳
۱۲ . خصال-ترجمه فهرى ج‏۲ ۶۱۰ (نوزده مسأله‏اى که امام صادق در مجلس منصور از طبیب هندى پرسید و او ندانست و حضرت پاسخ آنها را به طبیب گفت) ….. ص : ۶۰۸
۱۳ . توحید المفضل ۶۰ فیمن عدم البصر و السمع و العقل و ما فی ذلک من الموعظه … ص : ۶۰ ایضا : بحار الأنوار الجامعه لدرر أخبار الأئمه الأطهار ج‏۵۸ ۳۲۲ باب ۴۷ ما به قوام بدن الإنسان و أجزائه و تشریح أعضائه و منافعها و ما یترتب علیها من أحوال النفس ….. ص : ۲۸۶
۱۴ . توحید مفضل-ترجمه علامه مجلسى۷۰ [شرافت انسان بر دیگر حیوانات‏] ….. ص : ۷۰
۱۵ . الفردوس ج ۴ ص ۱۴۶ ح ۶۴۴۸ عن ابى هریره – کنزالعمال ج ۱۰ ص ۲۱۹ ح ۲۹۱۵۹ و فیه “النجوم” بدل “القدر”
۱۶ . بحار الأنوار الجامعه لدرر أخبار الأئمه الأطهار ج‏۵۹ ۳۲۱ باب ۹۰ آخر فی الرساله المذهبه المعروفه بالذهبیه ….. ص : ۳۰۵
۱۷ . چپ چشمى : طب الرضا-طب و بهداشت از امام رضا علیه السلام، ص: ۲۴۱
۱۸ . أمالی الصدوق ۵۶۸ المجلس الرابع و الثمانون – من لا یحضره الفقیه ج‏۳ ۵۵۲ باب النوادر ….. ص : ۵۵۱
۱۹ . الخصال ج‏۲ ۶۳۷
۲۰ . خصال-ترجمه جعفرىج‏۲ ۴۸۷ امیر مؤمنان(ع) در یک مجلس به یاران خود چهار صد درس از مواردى که کار دین و دنیاى یک مسلمان را اصلاح مى‏کند، آموخت ….. ص : ۴۴۱
۲۱ . أمالی الصدوق ۵۶۷ المجلس الرابع و الثمانون‏ ایضا علل الشرائع ج‏۲ ۵۱۵ ۲۸۹ باب علل نوادر النکاح ….. ص : ۵۱۳- مکارم الأخلاق ۲۰۹ الفصل الرابع فی آداب الزفاف و المباشره و غیرهما ….. ص : ۲۰۸- من لا یحضره الفقیه ج‏۳ ۵۵۲ باب النوادر ….. ص : ۵۵۱
۲۲ . طب الرضا-طب و بهداشت از امام رضا علیه السلام ۲۹۲ گاه همبسترى ….. ص : ۲۹۲ ایضا: بحار الأنوار الجامعه لدرر أخبار الأئمه الأطهار ج‏۵۹ ۳۲۷ باب ۹۰ آخر فی الرساله المذهبه المعروفه بالذهبیه ….. ص : ۳۰۵
۲۳ . طب النبی صلى الله علیه و آله و سلم ۳۲ المتن‏ ایضا: بحار الأنوار الجامعه لدرر أخبار الأئمه الأطهار ج‏۵۹ ۳۰۱ باب ۸۹ نادر ….. ص : ۲۸۹
۲۴ . من لا یحضره الفقیه ج‏۱ ۱۲۸ تقلیم الأظفار و أخذ الشارب و المشط ….. ص : ۱۲۶ الخصال ج‏۲ ۳۹۴ ما جاء فی یوم لسبت ….. ص : ۳۹۳- مکارم الأخلاق۶۵ الفصل الأول فی تقلیم الأظفار ….. ص : ۶۴- بحار الأنوار الجامعه لدرر أخبار الأئمه الأطهار ج‏۷۳ ۱۲۲ باب ۱۶ قص الأظفار ….. ص : ۱۱۹
۲۵ . بحار الأنوار الجامعه لدرر أخبار الأئمه الأطهار ج‏۵۹ ۱۴۶ باب ۵۷ معالجات العین و الأذن ….. ص : ۱۴۴
۲۶٫ بحار الأنوار الجامعه لدرر أخبار الأئمه الأطهار ج‏۷۳ ۱۲۱ باب ۱۶ قص الأظفار ….. ص : ۱۱۹
۲۷ . من لا یحضره الفقیه ج‏۱ ۱۲۷ تقلیم الأظفار و أخذ الشارب و المشط ….. ص : ۱۲۶
۲۸ . من لا یحضره الفقیه-ترجمه غفارى ج‏۱ ۱۷۲ کوتاه کردن ناخنها و گرفتن شارب و شانه زدن ….. ص : ۱۷۰
۲۹ . من لا یحضره الفقیه ج‏۱ ۱۲۶ تقلیم الأظفار و أخذ الشارب و المشط ….. ص : ۱۲۶ – ایضا: الخصال ج‏۲ ۳۹۱ ما جاء فی یوم الجمعه ….. ص : ۳۹۰ – ثواب الأعمال و عقاب الأعمال ۲۳ ثواب تقلیم الأظفار و الأخذ من الشارب ….. ص : ۲۳ – بحار الأنوار الجامعه لدرر أخبار الأئمه الأطهار ج‏۷۳ ۱۲۵ باب ۱۶ قص الأظفار ….. ص : ۱۱۹
۳۰ . آسمان و جهان-ترجمه کتاب السماء و العالم بحار ج‏۶ ۲۱۱ باب هشتاد و هفتم: نوادر و کلیات طب معصومین علیهم السلام … ص : ۲۰۴
۳۱ . مکارم الأخلاق ۶۵ الفصل الأول فی تقلیم الأظفار ….. ص : ۶۴ – بحار الأنوار الجامعه لدرر أخبار الأئمه الأطهار ج‏۷۳ ۱۲۲ باب ۱۶ قص الأظفار … ص : ۱۱۹ – مسند الإمام الرضا علیه السلام ج‏۲ ۳۷۲ ۶(باب)(قص الاظفار) ….. ص : ۳۷۲
۳۲ . مکارم الأخلاق۴۶ الفصل الثانی فی التکحل و التدهن ….. ص : ۴۵ – وثواب الأعمال و عقاب الأعمال ۲۲ ثواب المکتحل ….. ص : ۲۲- بحار الأنوار الجامعه لدرر أخبار الأئمه الأطهارج‏۷۳ ۹۶ص باب ۷ الاکتحال و آدابه ….. ص : ۹۴
۳۳ . مکارم الأخلاق ۳۵۵ فی العطاس ….. ص : ۳۵۳
۳۴ . دانگ یایدانق ، واحد اندازه گیری وزن، پول، وحجم بوده وغالبا وقتی به عنوان واحد وزن به کار می رود، معادل نصف مثقال است.( ر.ک اوزان ومقیاسها در اسلام ، هینس:ص۱۶و۱۷)
۳۵ . بحار الأنوار الجامعه لدرر أخبار الأئمه الأطهارج‏۷۳ص۵۲ باب ۱۰۳ العطاس و التسمیت ….. ص : ۵۱
۳۶ . بحار الأنوار الجامعه لدرر أخبار الأئمه الأطهار ج‏۶۳ ۲۳۲ باب ۱۱ الکمأه ….. ص : ۲۳۱
۳۷ . بحار الأنوار الجامعه لدرر أخبار الأئمه الأطهار ج‏۵۹ ۱۵۱ باب ۵۷ معالجات العین و الأذن ….. ص : ۱۴۴
زید بن علی بن الحسین گفت: باید کما را بگیرد و بشوید تا پاک شود و آن را در پارچه‏اى بفشارد و آبش را بگیرد، و بجوشاند تا بر آتش بسته شود، و قیراطى مشک در آن اندازد، و در شیشه‏اى نهد و از آن بچشم کشد براى هر درد چشم و چون خشک شود با آب باران یا جز آن آن را بساید و به چشم کشد.
آسمان و جهان-ترجمه کتاب السماء و العالم بحار ج‏۶ ۱۲۱ باب پنجاه و ششم مداواى چشم و گوش ….. ص : ۱۱۶
در کافى بسندش در (ج ۶ ص ۳۷) مانند آن را آورده، و در طب الائمه- ۸۲- بسندش مانندش آورده. (۷) بیان: مضمون این خبر در روایات صحاح و جز صحاح عامه بچند سند روایت است، چون روایت سعید بن زید از پیغمبر صلى اللَّه علیه و آله که کما از منّ است و آبش درمان‏چشم است، و در بعضى است که کما از منّى است که خدا ببنی اسرائیل فرو آورد و آبش درمان چشم است. (۱) و از ابى هریره است که مادر عهد رسول خدا صلى اللَّه علیه و آله باز میگفتیم که کما آبله زمین است و این حدیث برسول خدا صلى اللَّه علیه و آله و سلم رسید و فرمود: کما از منّ است و آبش درمان چشم است و عجوه از بهشت است و درمان زهر است و از ابى هریره است که سه دانه کما یا پنج و یا هفت شماره گرفتم و فشردم و آبش را در شیشه کردم و کنیزم از آن بچشم کشید و خوب شد.
جزرى گفته: از منّ است یعنى خدا بدان بر بنده‏هاش منت نهاده، و گفته‏اند:
آن را به من مانند کرده که عسل شیرینى است و از آسمان ساخته فرو مى‏آید، و کما هم رنجى براى کشتن و آب دادن ندارد کما، چیز سفیدیست که از زمین روید مانند پیه و بآن پیه زمین گویند.
نووى در شرح حدیث ابى هریره گفته: کما را به آبله مانند کرده که دانه‏ایست در تن کودک برآید چون کما هم در درون زمین بمانند آبله بر آن برآید، و مقصود از این تعبیر نکوهش آن بوده و پیغمبرش ستوده که از منّ است یعنى از منت و فضل خدا بر بنده‏ها، و گفته‏اند: مانند شده به منّ بنی اسرائیل که بى‏رنج و کار و زرع و تخم و آب دادن و جز آن بر آنها فرود مى‏آمد.
و گفته‏اند در حقیقت از همان منّ بنی اسرائیل است بحکم ظاهر لفظ.
و اینکه فرمود: آبش درمان چشم است یعنى تنها همان درمانست و گفته‏اند:
یعنی با داروى چشم آمیخته شود، و گفته‏اند اگر منظور خنک کردن حرارت چشم است خود آبش درمانست و اگر درد دیگر باشد با داروى دیگر درمانست و درست اینست که آبش تنها درمانست مطلقا، و فشرده شود و آبش بچشم نهاده شود، و البته من و جز من در زمان خود دیدیم کسى که کور و نابینا بوده و آب کما را سرمه چشم کرده تنها و درمان شده و دیده‏اش برگشته- پایان- و گویم: شیخ در قانون گفته: آب کما چشم را روشن کند بروایت‏از پیغمبر صلى اللَّه علیه و آله و اعتراف مسیح پزشک و جز او- پایان- و ابن حجر از قول خطابى گفته: این فضیلت ویژه کما است چون حلال بى‏شبهه‏ایست و از آن فهم شود که هر حلالى مایه روشنى چشم است و غیر حلال مایه تیرگی آن. (۱) ابن جوزى گفته: در اینکه درمان چشم است دو قول است: یکم اینکه آبش بخودى درمانست ولى اتفاق دارند که تنها بچشم نریزند ولى بعضى گفتند با دواى سرمه آمیزند و بچشم کشند، این را ابو عبیده حکایت کرده و گفته: مؤید آنست قول برخى طبیبان که خوردن کما چشم را روشن کند دوم: اینکه شکافته شود و روى آتش سوخته نهند تا جوش آید و میل را در شقه‏اى که آب انداخته فرو کنند و آب آن را بچشم کشند زیرا آتش آن را لطیف کند و فضولات بدش را ببرد و سودمندش بماند، و میل در آب سرد و خشگ آن ننهند که سودى ندارد.
و ابراهیم جرفى از صالح و عبد اللَّه دو پسر احمد حنبل حکایت کرده که چشمشان درد گرفت و یک دانه کما گرفتند و فشردند و آبش را بچشم ریختند و چشمشان پریشان شد و بدرد آمد.
ابن جوزى گفته: استاد ما ابو بکر بن عبد الباقى حکایت کرد که یکى آب فشرده کما را بچشم کشید و کور شد.
قول دوم اینکه مقصود از آب کما آب بارانیست که بدان روید زیرا نخست باران زمین است و سرمه با آن پرورش یابد، ابن تمیم گفته: این سست‏ترین وجوه است.
گویم: دعوى اتفاق ابن جوزى که تنها بکار نرود مورد اعتراض است زیرا عیاض از برخى اهل طب تفصیل نقل کرده که اگر براى تبرید چشم باشد تنها بکار رود و اگر براى جز آن با دارو ترکیب شود، و ابن عربى هم بدان معتقد شده و گفته درست اینست که خودش سودمند است و با چیز دیگر هم سودمند است و تجربه شده و درست بوده آرى خطابى معتقد بهمان سخن ابن جوزیست و گفته با آن توتیا و سرمه‏هاى دیگر را پرورند و تنها بکار نبرند که آزار دهد.
(۱) غافقى در مفردات گفته:، آب کما بهترین مصلح داروهاى چشم است چون خمیر شود با سنگ و سرمه و بچشم کشند که پلک را نیرو دهد و روح دید را تیزى و نیرو بخشد و نوازل را از آن دور کند، سپس سخن نووى را ذکر کرده و گفته باید آن را مقید کرد بکسى که معتقد بصحت حدیث و عمل بدانست.
ابن تمیم گفته: اطباء فاضل معترفند که آب کما چشم را روشن کند چون مسیحى و ابن سینا و جز آنها و آنچه ریشه کن این اختلاف است اینست که کما و آفریده‏هاى دیگر در اصل خلقت بى‏زیانند و از مجاورت یا آمیزش و اسباب دیگر که خدا خواهد آفت گیر شوند، و کما در اصل سودمند است چون بخصوص وصف شده که منّ است از خدا، و همانا زیانبارى از مجاورت بدان رخ داده، و بکار بردن هر چه سنت پیغمبر است با اعتقاد سود بخش است، و مایه دفع ضرر بوسیله نیت و اگر برعکس باشد برعکس است، و اللَّه العالم.
۳۸ . بحار الأنوار الجامعه لدرر أخبار الأئمه الأطهار ج‏۵۹ ۱۴۵ باب ۵۷ معالجات العین و الأذن ….. ص : ۱۴۴
۳۹ . مکارم الأخلاق ۱۹۵ فی الکمأه ….. ص : ۱۹۵ – مسند الإمام الرضا علیه السلام ج‏۲ ص ۳۳۷ ۱۲(باب)(التمر و الرطب) ….. ص : ۳۳۵ – بحار الأنوار الجامعه لدرر أخبار الأئمه الأطهارج‏۶۳ ۲۳۲ باب ۱۱ الکمأه ….. ص : ۲۳۱
۴۰ . عیون أخبار الرضا علیه السلام ج‏۲ ۷۵ ۳۱ باب فیما جاء عن الرضا ع من الأخبار المجموعه ….. ص : ۲۴
۴۱ . بحار الأنوار الجامعه لدرر أخبار الأئمه الأطهار ج‏۵۹ ۲۱۶ باب ۷۷ الهندباء ….. ص : ۲۱۵
۴۲ . آسمان و جهان-ترجمه کتاب السماء و العالم بحار ج‏۶ ۱۷۱ باب هفتاد و هفتم: شبرم و سنا ….. ص : ۱۷۱
۴۳ . بحار الأنوار الجامعه لدرر أخبار الأئمه الأطهار ج‏۵۹ ۱۴۷ باب ۵۷ معالجات العین و الأذن ….. ص : ۱۴۴
۴۴٫ الکافی ج‏۸ ۳۸۳ – بحار الأنوار الجامعه لدرر أخبار الأئمه الأطهار ج‏۵۹ ۱۴۹ باب ۵۷ معالجات العین و الأذن ….. ص : ۱۴۴
۴۵ . بحار الأنوار الجامعه لدرر أخبار الأئمه الأطهار ج‏۵۹ ۱۴۸ باب ۵۷ معالجات العین و الأذن ….. ص : ۱۴۴
بیان: الصبر من الأدویه المشهوره للعین عند الأطباء أکلا و کحلا قال فی القانون ینقی الفضول الصفراویه التی فی الرأس و ینفع من قروح العین و جربها و أوجاعها و من حکه المأق و یجفف رطوبتها و قال فی الکافور یقع فی أدویه الرمد الحار و قال المر یملأ قروح العین و یجلو بیاضها و ینفع من خشونه الأجفان و یحلل المده فی العین بغیر لدغ و ربما حلل الماء فی ابتداء نزوله إذا کان رقیقا
بیان: صبر از داروهاى معروف نزد پزشکانست براى چشم درد چه براى خوردن چه بچشم کشیدن. در قانون گفته: فضول صفراوى سر را پاک کند و براى قروح و خشکى و دردهاى چشم خوب است و هم براى خارش گوشه‏هاى چشم ورطوبت را خشک کند.
در باره کافور گفته: جزء داروهاى چشم درد گرم است و مرّ زخمهاى دیده را بر کند و سفیدیش را جلا دهد، و زبرى پلکها را ببرد، و ماده‏اى که در چشم است بى‏سوزش آب کند، و بسا آب چشم را در آغاز نزول که رقیق است از میان ببرد. آسمان و جهان-ترجمه کتاب السماء و العالم بحار ج‏۶ ۱۱۸ باب پنجاه و ششم مداواى چشم و گوش ….. ص : ۱۱۶
۴۶ . الکافی ج‏۸ ۳۸۳ خطبه لأمیر المؤمنین ع ….. ص : ۳۶۰ – بحار الأنوار الجامعه لدرر أخبار الأئمه الأطهار ج‏۵۹ص۱۴۷ باب ۵۷ معالجات العین و الأذن ….. ص : ۱۴۴
۴۷ . بحار الأنوار الجامعه لدرر أخبار الأئمه الأطهار ج‏۵۹ ۱۴۷ باب ۵۷ معالجات العین و الأذن ….. ص : ۱۴۴
۴۸ . الکافی ج‏۸ ۳۸۴ حدیث العابد ….. ص : ۳۸۴
۴۹ . بحار الأنوار الجامعه لدرر أخبار الأئمه الأطهار ج‏۵۹ ۲۲۲ باب ۸۰ البنفسج و الخیری و الزنبق و أدهانها ….. ص : ۲۲۱
۵۰ . الکافى: ج ۶، ص ۵۲۱٫
۵۱ . مکارم الأخلاق ۱۷۱ فی السفرجل ….. ص : ۱۷۱- بحار الأنوار الجامعه لدرر أخبار الأئمه الأطهار ج‏۶۳ ۱۷۶ باب ۸ التفاح و السفرجل و الکمثرى و أنواعها و منافعها ….. ص : ۱۶۶
۵۲ . طب النبی صلى الله علیه و آله و سلم ۲۷ المتن‏- بحار الأنوار الجامعه لدرر أخبار الأئمه الأطهار ج‏۵۹ ص۲۹۶ باب ۸۹ نادر …ص : ۲۸۹
۵۳ . بحار الأنوار الجامعه لدرر أخبار الأئمه الأطهار ج‏۶۳ ۱۲۸ باب ۳ التمر و فضله و أنواعه ….. ص : ۱۲۴- المحاسن: ۵۳۴٫- الخصال: ۴۱۶٫
۵۴ . آسمان و جهان-ترجمه کتاب السماء و العالم بحار ج‏۹ ۲۸۸ اخبار باب ….. ص : ۲۸۸
۵۵ . مکارم الأخلاق ۳۷۵ لوجع العین ….. ص : ۳۷۴
۵۶ . مکارم الأخلاق-ترجمه میر باقرى ج‏۲ ۲۳۸ (درد چشم) ….. ص : ۲۳۷
۵۷ . بحار الأنوار الجامعه لدرر أخبار الأئمه الأطهار ج‏۶۳ ۲۵۲ باب ۲۰ البصل و الثوم ….. ص : ۲۴۶
۵۸ . موها. مولف
۵۹ . آسمان و جهان-ترجمه کتاب السماء و العالم بحار ج‏۱۰ ۷۲ باب بیستم پیاز و سیر ….. ص : ۶۹
۶۰ . بحار الأنوار الجامعه لدرر أخبار الأئمه الأطهارج‏۵۹ ۲۹۴ باب ۸۹ نادر ….. ص : ۲۸۹
۶۱ . آسمان و جهان-ترجمه کتاب السماء و العالم بحار ج‏۶ ص۲۳۴ باب هشتاد و هشتم باب نادر در طب النبى وابسته بشیخ ابو العباس مستغفرى … ص : ۲۳۰
۶۲ . بحار الأنوار الجامعه لدرر أخبار الأئمه الأطهار ج‏۶۳ص۷۶باب ۱۴ فضل اللحم والشحم وذم من ترک اللحم أربعین یوماوأنواع اللحم …ص : ۵۶- دعائم الاسلام ۲ ر ۱۴۵ح ۵۱۱٫
۶۳ . آسمان و جهان-ترجمه کتاب السماء و العالم بحار ج‏۹ ۲۵۳ باب چهاردهم در فضل گوشت و پیه و نکوهش کسى که ۴۰ روز گوشت نخورد و بیان انواع گوشت ….. ص : ۲۳۸
۶۴ . بحار الأنوار الجامعه لدرر أخبار الأئمه الأطهار ج‏۶۳ ۷۶ باب ۱۴ فضل اللحم و الشحم و ذم من ترک اللحم أربعین یوما و أنواع اللحم ….. ص : ۵۶- دعائم الاسلام ۲ ر ۱۰۹ح ۳۵۵
۶۵ . بحار الأنوار الجامعه لدرر أخبار الأئمه الأطهار ج‏۷۳ ۱۴۷ باب ۲۵ النرجس و المرزنجوش و الآس و سائر الریاحین ….. ص : ۱۴۷
۶۶ . آداب و سنن-ترجمه جلد شانزدهم بحار الانوار ۹۴ اخبار باب ….. ص : ۹۴ مکارم الاخلاق ص ۴۷- ۴۸٫
۶۷ . بحار الأنوار الجامعه لدرر أخبار الأئمه الأطهار ج‏۶۳ ۴۵۱ باب ۱ فضل الماء و أنواعه ….. ص : ۴۴۵- الدعوات ص ۱۵۹ح ۴۳۷
۶۸ . بحار الأنوار الجامعه لدرر أخبار الأئمه الأطهار ج‏۵۹ ۱۵۱ باب ۵۷ معالجات العین و الأذن ….. ص : ۱۴۴
۶۹ . آسمان و جهان-ترجمه کتاب السماء و العالم بحار ج‏۶ ۱۲۱ باب پنجاه و ششم مداواى چشم و گوش ….. ص : ۱۱۶
۷۰ . مکارم الأخلاق ۴۶ الفصل الثانی فی التکحل و التدهن ….. ص : ۴۵
۷۱ . بحار الأنوار الجامعه لدرر أخبار الأئمه الأطهار ج‏۷۳ ۹۵ باب ۷ الاکتحال و آدابه ….. ص : ۹۴
۷۲ . مکارم الأخلاق ۴۶ الفصل الثانی فی التکحل و التدهن ….. ص : ۴۵
۷۳ . مکارم الأخلاق-ترجمه میر باقرى ج‏۱ ۸۹ فصل دوم در سرمه‏کشیدن و روغن مالیدن ….. ص : ۸۷
۷۴ . مکارم الأخلاق ۴۶ الفصل الثانی فی التکحل و التدهن ….. ص : ۴۵
۷۶ . مکارم الأخلاق-ترجمه میر باقرى ج‏۱ ۸۸ فصل دوم در سرمه‏کشیدن و روغن مالیدن ….ص : ۸۷
۷۷ . بحار الأنوار الجامعه لدرر أخبار الأئمه الأطهار ج‏۵۰ ۲۹۹ باب ۳ معجزاته و معالی أموره صلوات الله علیه ….. ص : ۲۴۷
۷۸ . زندگانى حضرت جواد و عسکریین علیهم السلام ۲۶۱ بخش سوم معجزات و مناقب امام عسکرى علیه السلام ….. ص : ۲۱۶
۷۹ . ثواب الأعمال و عقاب الأعمال ۲۲ ثواب المکتحل ….. ص : ۲۲
۸۰ . بحار الأنوار الجامعه لدرر أخبار الأئمه الأطهار ج‏۷۳ ۹۵ باب ۷ الاکتحال و آدابه ….. ص : ۹۴
۸۱ . بحار الأنوار الجامعه لدرر أخبار الأئمه الأطهارج‏۷۳ ۹۶ باب ۷ الاکتحال و آدابه ….. ص : ۹۴
۸۲ . السهر خ ل‏
۸۳ . بحار الأنوار الجامعه لدرر أخبار الأئمه الأطهار ج‏۷۳ ۹۵ باب ۷ الاکتحال و آدابه ….. ص : ۹۴
۸۴ . مکارم الأخلاق ۴۷ الفصل الثانی فی التکحل و التدهن ….. ص : ۴۵
۸۵ . بحار الأنوار ج‏۷۳ ۱۳۴باب ۱۸ السواک و الحث علیه و فوائده و أنواعه و أحکامه …ص : ۱۲۶
۸۶ . الخصال ج‏۲ ۴۴۹ فی السواک عشر خصال ….. ص : ۴۴۹
۸۷ . مکارم الأخلاق ۵۰ الفصل الثالث فی السواک ….. ص : ۴۸
۸۸ . مکارم الأخلاق ۴۶ الفصل الثانی فی التکحل و التدهن ….. ص : ۴۵
۸۹ . مکارم الأخلاق ۱۳۹ الفصل الثانی فی آداب غسل الید و غیرها ….. ص : ۱۳۹- بحار الأنوار الجامعه لدرر أخبار الأئمه الأطهار ج‏۶۳ ۳۶۴ باب ۱۰ غسل الید قبل الطعام و بعده و آدابه ….. ص : ۳۵۲
۹۰ . بحار الأنوار الجامعه لدرر أخبار الأئمه الأطهار ج‏۶۳ ۳۵۳ باب ۱۰ غسل الید قبل الطعام و بعده و آدابه ….. ص : ۳۵۲
۹۱ . خصال-ترجمه کمره‏اى ج‏۲ ۴۰۱ ۹ – امیر المؤمنین(ع) در یک مجلس باصحاب خود چهار صد در از دانش آموخت که هر کدام براى دین و دنیاى مسلمان صلاحیت دارند. ….. ص : ۴۰۰- الخصال ۶۱۲٫
۹۲ . مکارم الأخلاق ۱۴۰ الفصل الثانی فی آداب غسل الید و غیرها ….. ص : ۱۳۹
۹۳ . مکارم الأخلاق-ترجمه میر باقرى ج‏۱ ۲۶۴ فصل دوم(در آداب شستن دست و غیر آن) ….. ص : ۲۶۲
۹۴ . الکافی ج‏۴ ۱۵۲ باب ما یستحب أن یفطر علیه ….. ص : ۱۵۲
۹۵ . مکارم الأخلاق ۲۷ الفصل الثالث فی صفه أخلاقه ص فی مطعمه ….. ص : ۲۶
۹۶ . آب جوشیده ولرم شده. فرهنگ ابجدی ج ۱، ص ۱۰۴
۹۷ . مکارم الأخلاق-ترجمه میر باقرى ج‏۱ ۵۵ فصل سوم در توصیف اخلاق حضرت(ص) ….. ص : ۵۳
۹۸ . بحار الأنوار الجامعه لدرر أخبار الأئمه الأطهار ج‏۷۳ ۸۵ باب ۴ الحلق و جز شعر الرأس….. ص : ۸۲
۹۹ . بحار الأنوار الجامعه لدرر أخبار الأئمه الأطهار ج‏۷۳ ۸۵ باب ۴ الحلق و جز شعر الرأس و ….. ص : ۸۲
۱۰۰ . آداب و سنن-ترجمه جلد شانزدهم بحار الانوار ۵۷ اخبار باب ….. ص : ۵۵
۱۰۱ . من لا یحضره الفقیه ج‏۱ ۱۲۱ باب غسل یوم الجمعه و دخول الحمام و آدابه و ما جاء فی التنظیف و الزینه ….. ص : ۱۱۰- بحار الأنوار الجامعه لدرر أخبار الأئمه الأطهار ج‏۷۳ ۹۹ باب ۸ الخضاب للرجال و النساء ….. ص : ۹۷
۱۰۲ . من لا یحضره الفقیه ج‏۱ ۱۲۳ باب غسل یوم الجمعه و دخول الحمام و آدابه و ما جاء فی التنظیف و الزینه …ص۱۱۰- الخصال ج‏۲/۴۹۷ فی الخضاب أربع عشره خصله ….ص۴۹۷- ثواب الأعمال و عقاب الأعمال ۲۱ ثواب المختضب …ص۲۰
بحار الأنوار الجامعه لدرر أخبار الأئمه الأطهار ج‏۷۳ ۹۷ باب ۸ الخضاب للرجال و النساء ….. ص : ۹۷
۱۰۳ . طب النبی صلى الله علیه و آله و سلم ۳۰ المتن‏ – بحار الأنوار ‏۵۹ ۲۹۹ باب ۸۹ نادر ….. ص : ۲۸۹
۱۰۴ . بحار الأنوار الجامعه لدرر أخبار الأئمه الأطهار ج‏۵۹ ۱۴۷ باب ۵۷ معالجات العین و الأذن ….. ص : ۱۴۴
۱۰۵ . ثواب الأعمال و عقاب الأعمال۲۵ ثواب لبس الخف …ص : ۲۵- مکارم الأخلاق ۱۲۱ الفصل الثامن….. ص : ۱۲۱
۱۰۶ . الخصال ج‏۱ ۹۹ فی النعل السوداء ثلاث خصال ردیه و فی الصفراء ثلاث خصال محموده ….. ص : ۹۹
۱۰۷ . خصال-ترجمه جعفرى ج‏۱ ۱۵۵ در کفش سیاه سه خصلت بد و در کفش زرد سه خصلت خوب است ….. ص : ۱۵۵
۱۰۸ . الخصال ج‏۲ ۶۱۰
۱۰۹ . خصال-ترجمه کمره‏اى ج‏۲ ۴۰۵ ۹ – امیر المؤمنین(ع) در یک مجلس باصحاب خود چهار صد در از دانش آموخت که هر کدام براى دین و دنیاى مسلمان صلاحیت دارند. ….. ص : ۴۰۰
۱۱۰ . مکارم الأخلاق ۱۲۱ الفصل الثامن فی لبس الخف و النعل ….. ص : ۱۲۱
۱۱۱٫ مکارم الأخلاق-ترجمه میر باقرى ج‏۱ ۲۲۹ فصل هشتم در پوشیدن نعلین ….. ص : ۲۲۸
۱۱۲ . مکارم الأخلاق ۱۲۲ الفصل الثامن فی لبس الخف و النعل ….. ص : ۱۲۱
۱۱۲ . مکارم الأخلاق-ترجمه میر باقرى ج‏۱ ۲۲۹ فصل هشتم در پوشیدن نعلین ….. ص : ۲۲۸
۱۱۴٫ مکارم الأخلاق ۱۲۵ فی خلع النعال و الخفاف إذا جلس ….. ص : ۱۲۴
۱۱۵ . مکارم الأخلاق-ترجمه میر باقرى ج‏۱ ۲۳۵ در بیرون آوردن کفش وقت نشستن ….. ص : ۲۳۴
۱۱۶ . النور المبین فی قصص الأنبیاء و المرسلین۲۸۴الفصل السابع فی قصه قارون و ذبح البقره و ما یتعلق بها ….. ص : ۲۷۹
۱۱۷ . قصص الأنبیاء(قصص قرآن) ۴۱۹ فصل هفتم(در باره ماجراى قارون و ذبح بقره) ….. ص : ۴۱۱
۱۱۸ . مکارم الأخلاق ۱۷۶ فی العناب ….. ص : ۱۷۵
۱۱۹ . مکارم الأخلاق-ترجمه میر باقرى ج‏۱ ۳۳۴ عناب ….. ص : ۳۳۴
۱۲۰ . مکارم الاخلاق طبع اعلا ص ۹۰
۱۲۱ . بحار الأنوار الجامعه لدرر أخبار الأئمه الأطهار ج‏۶۳ ۲۹۷ باب ۲ العسل ….. ص : ۲۸۸ حدیث ابن مسعود علیکم بالشفاء من العسل و القرآن‏- أخرجه ابن أبی حاتم فی التفسیر بسند حسن انتهى و قال بعض الأطباء العسل حار یابس فی الثانیه یجلو ظلمه البصر و یقوی المعده و یشهی و یسهل البطن و یوافق السعال و أجوده الصادق الحلاوه الأبیض الربیعی و قیل أجوده المائل إلى الحمره
۱۲۲ . آسمان و جهان-ترجمه کتاب السماء و العالم بحار ج‏۱۰ ۱۰۴ اخبار باب ….. ص : ۹۸- ابن أبى حاتم آن را در تفسیر خود آورده با سند حسن .
۱۲۳ . بحار الأنوار الجامعه لدرر أخبار الأئمه الأطهار ج‏۵۹ ۱۲۶ باب ۵۴ الحجامه و الحقنه و السعوط و القی‏ء ….. ص : ۱۰۸
۱۲۴ . معانی الأخبار ۲۴۷ باب معنى قول النبی ص نعم العید الحجامه ….. ص : ۲۴۷- بحار الأنوار الجامعه لدرر أخبار الأئمه الأطهار ج‏۵۹ ۱۱۶ باب ۵۴ الحجامه و الحقنه و السعوط و القی‏ء ….. ص : ۱۰۸
۱۲۵ . الکافی ج‏۲ ۶۱۳ باب قراءه القرآن فی المصحف ….. ص : ۶۱۳
۱۲۶ . نهج الفصاحه مجموعه کلمات قصار حضرت رسول ص ۷۹۰
۱۲۷ . البته زنی که محرم مرد باشد واحکام مفصل نگاه به نامحرم در توضیح المسائل مراجع آمده است.
۱۲۸ . نهج الفصاحه مجموعه کلمات قصار حضرت رسول اکرم«ص» با ترجمه فارسى‏
۱۲۹ . الخصال ج‏۱ ۹۲ ثلاثه یجلین البصر ….. ص : – بحار الأنوار الجامعه لدرر أخبار الأئمه الأطهار ج‏۱۰ ۲۴۶ باب ۱۶ احتجاجات موسى بن جعفر علیهما السلام على أرباب الملل و الخلفاء و بعض ما روی عنه من جوامع العلوم ….. ص : ۲۳۴- تحف العقول: ص ۴۰۹٫۹۲
۱۳۰ . نگاهی که خوف گناه در آن نباشد چه رسد به خود گناه که گناه خود موجب مرضهای گوناگون است.
۱۳۱ . توحید المفضل ۱۲۷ لون السماء و ما فیه من صواب التدبیر ….. ص : ۱۲۷
۱۳۲ . ثواب الأعمال و عقاب الأعمال ۴۲ ثواب من صلى صلاه اللیل ….. ص : ۴۱- بحار الأنوار الجامعه لدرر أخبار الأئمه الأطهار ج‏۵۹ ۲۶۸ باب ۸۸ نوادر طبهم ع و جوامعها ….. ص : ۲۶۰
۱۳۳ . الخصال ج‏۲ ۶۱۶ علم أمیر المؤمنین ع أصحابه فی مجلس واحد أربعمائه باب مما یصلح للمسلم فی دینه و دنیاه ….. ص : ۶۱۰- تحف العقول عن آل الرسول ص ۱۰۶ آدابه ع لأصحابه و هی أربعمائه باب للدین و الدنیا ….. ص : ۱۰۰
۱۳۴ . احتجاجات-ترجمه جلد چهارم بحار الانوار ج‏۲ ۹۰ بخش هفتم تعلیماتى است که امیر المؤمنین علیه السلام در چهار صد بخش از مصالح دین و دنیاى مسلمان آموخته ….. ص : ۸۵
۱۳۵ . بحار الأنوار الجامعه لدرر أخبار الأئمه الأطهار ج‏۵۷ ۳۸۰ باب ۴۱ بدء خلق الإنسان فی الرحم إلى آخر أحواله ….. ص : ۳۱۷ – توحید المفضل ۵۳ منفعه الأطفال فی البکاء ….. ص : ۵۳
۱۳۶ . جامع الأخبار ۱۳۵ الفصل الثالث و التسعون فی التختم بالعقیق‏
۱۳۷ . روضه الواعظین-ترجمه مهدوى دامغانى ۶۴۹ مجلس شصت و هفتم در ذکر فضل مدینه و بیت المقدس و کوفه‏
۱۳۸ . بحار الأنوار الجامعه لدرر أخبار الأئمه الأطهار ج‏۵۹ ۱۴۴ باب ۵۷ معالجات العین و الأذن ….. ص : ۱۴۴
۱۳۹ . آسمان و جهان-ترجمه کتاب السماء و العالم بحار ج‏۶ ۱۱۶ باب پنجاه و ششم مداواى چشم و گوش ….. ص : ۱۱۶
۱۴۰٫ بحار الأنوار الجامعه لدرر أخبار الأئمه الأطهار ج‏۶۳ ۲۴۴ باب ۱۸ النانخواه و الصعتر ….. ص : ۲۴۳
۱۴۱٫ آسمان و جهان-ترجمه کتاب السماء و العالم بحارج‏۱۰ ۶۷ باب هجدهم سیاه دانه و سعتر که جوارى است ….. ص : ۶۶
۱۴۲٫ آسمان و جهان-ترجمه کتاب السماء و العالم بحارج‏۱۰ ۶۷ باب هجدهم سیاه دانه و سعتر که جوارى است ….. ص : ۶۷
۱۴۳ . گوهر شب چراغ ص ۲۳
۱۴۴ . گوهر شب چراغ ص۲۶
۱۴۵ . گوهر شب چراغ ص۱۰۵
۱۴۶ . گوهر شب چراغ ص۱۵۶
۱۴۷ . گوهر شب چراغ ص۱۴۷
۱۴۸٫ گوهر شب چراغ ص۹۸
۱۴۹ . گوهر شب چراغ ص۱۹۰
۱۵۰ . گوهر شب چراغ ص۲۱۴
۱۵۱٫ گوهر شب چراغ ص۲۲۲
۱۵۲ . نانخوا تخمی است زرد رنگ و خوشبو و طعم آن اندکی تند و تلخ است.
۱۵۳٫ گوهر شب چراغ۲۲۶
۱۵۴ . گوهر شب چراغ۲۳۳
۱۵۵ . گوهر شب چراغ ص ۱۵۳
۱۵۶ . گوهر شب چراغ ص ۱۵۶
۱۵۷ . گوهر شب چراغ ص ۲۳۱
۱۵۸ . گوهر شب چراغ ص ۳۲۲
۱۵۹ . گوهر شب چراغ ص ۳۲۲
۱۶۰ . گوهر شب چراغ ص۳۰۹
۱۶۱ . گوهر شب چراغ ص ۳۱۷
۱۶۲ . گوهر شب چراغ ص ۳۴۶
۱۶۳ . گوهر شب چراغ ص ۳۷۹
۱۶۴ . گوهر شب چراغ ص ۴۰۹
۱۶۵ . گیاهی است دارای برگهای بیضی دندانه دار و بیخ آن دارای ماده سمی است و رنگش مایل به سیاهی است.
۱۶۶ . گوهر شب چراغ ص ۴۱۳
۱۶۷ . در متن « فاستعط» دارد.
۱۶۸ . گوهر شب چراغ ۴۱۳
۱۶۹ . گوهر شب چراغ ص ۴۵۳
۱۷۰ . أمالی المفید ۱۷۹ المجلس الثانی و العشرون‏
۱۷۱ . امالى شیخ مفید-ترجمه استادولى متن ۱۹۷ مجلس بیست و دوم شنبه ۲۲ رمضان المبارک ۴۰۷
۱۷۲ . مکارم الأخلاق ۴۰۵ لوجع العین ….. ص : ۴۰۵
۱۷۳ . مکارم الأخلاق ۴۰۵ لوجع العین ….. ص : ۴۰۵
۱۷۴ مکارم الأخلاق-ترجمه میر باقرى ج‏۲ ۳۰۶ (دیگرى)(براى درد چشم) ….. ص : ۳۰۶
۱۷۵ . مکارم الأخلاق ۳۷۵ للشبکور ….. ص : ۳۷۵
۱۷۶ . مکارم الأخلاق ۳۹۷ صلاه للأعمى ….. ص : ۳۹۶
۱۷۷ . مکارم الأخلاق-ترجمه میر باقرى ج‏۲ ۲۸۷ (نماز براى نابینا) ….. ص : ۲۸۷
۱۷۸٫ سنن النبى صلى الله علیه و آله با ترجمه ج‏۱ ۲۰۷ ملحقات فى الاموات و ما یتعلق بها ….. ص : ۲۰۷
۱۷۹ . آداب، سنن و روش رفتارى پیامبر گرامى اسلام ۱۰۹ ملحقات ….. ص : ۱۰۸
۱۸۰ . الکافی ج‏۲ ۵۶۱ باب الدعاء للکرب و الهم و الحزن و الخوف ….. ص : ۵۵۶
۱۸۱ . مهج الدعوات و منهج العبادات ۳۲۵ و من ذلک وجدت فی مجموع ….. ص : ۳۲۴
۱۸۲ . بحار الأنوار الجامعه لدرر أخبار الأئمه الأطهار ج‏۵۹ ۲۷۹ باب ۸۸ نوادر طبهم ع و جوامعها ….. ص : ۲۶۰
۱۸۳٫ آسمان و جهان-ترجمه کتاب السماء و العالم بحار ج‏۶ ۲۱۹ باب هشتاد و هفتم: نوادر و کلیات طب معصومین علیهم السلام ….. ص : ۲۰۴
۱۸۴ . بحار الأنوار ج‏۶۳ ۳۶۷ باب ۱۰ غسل الید قبل الطعام و بعده و آدابه ….. ص : ۳۵۲
۱۸۵ . مکارم الأخلاق ۳۵۳ فی العطاس ….. ص : ۳۵۳
۱۸۶ . بحار الأنوار ج‏۵۹ ۱۲۱ باب ۵۴ الحجامه و الحقنه و السعوط و القی‏ء ….. ص : ۱۰۸
 

 

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا