سیره زندگانی امام علی(ع)
تاریخ پرافتخار آن حضرت بویژه در دوران حکمرانی کوتاهش گواه اجرای دقیق مبانی و تعالیم حیاتبخش اسلام است. از این رو سیره و روش حکومت و شیوه زندگی او، بهترین نمونه و سرمشق برای تمام امرا و حکام اسلامی در طول تاریخ است.
مقدمه
سیره زندگانی امام علی(علیهالسلام)
۱٫ اهل تملق نبودند و از تملق بدشان میآمد
خیلی از افراد دوست دارند که دیگران از آنها تعریف و تمجید کنند و نقاط مثبت کوچکی که در آنها وجود دارد را ببینند و زبان تملق و چاپلوسی را در هنگام مواجهه با آنها استفاده کنند. خیلی از مسئولین بالا رتبه هم اینگونه هستند و دوست دارند که دیگران از آنها تعریف و تمجید کنند و در مقابل این تعریفات، آنها دنبال رانت هستند. اما امام علی (علیهالسلام) اینگونه نبودند و اگر کسی با زبان تملق و چاپلوسی برخورد میکرد هیچ تاثیری در رفتار امام نداشت و امام احکام خداوند را اجرا میکردند. امام علی در یکی از نامه های خودشان به این نکته اشاره دارن؛ من از شما مى خواهم که مرا با سخنان زیباى خود نستایید تا از عهده وظایفى که نسبت به خدا و شما دارم ،برآیم و حقوقى که مانده است، بپردازم و واجباتى که بر عهده من است و باید انجام گیرد، اداء کنم. پس با من آن گـونه که با پادشاهان سرکش سخن مى گویند، حرف نزنید،… و با ظاهر سازى (چاپلوسى) با من رفتار نکنید.[۲]
نکته: تملق و چاپلوسی باعث خواهد شد که آبروی شخص در نزد دیگران برود و ارزش اجتماعی خودش را نیز از دست بدهد. و در فردی که به او تملق میکنند نیز احساس غرور و تکبر بوجود میآورد. امام علی(علیهالسلام) فرمودند: مدح و تقدیر بیش از اندازه تملق و چاپلوسی است که هم طرف مقابل را گرفتار عجب و خودبینى مى کند و هم شخصیت گوینده را در هم مى شکند.[۳]
۲٫ مکر و حیله با مردم نداشتند
۳٫ توکل به خدا داشتند نه مردم
نگاه خودمان را محدود به خلق نکنیم و چشممان را به دستان آنها نبندیم، چون این افراد محدود هستند و نمیتوانند مشکلات شما را حل کنند. بلکه نگاه خودتان را به سمت خداوند کنید و در تمام مراحل زندگی از او کمک بگیرید. امام علی (علیهالسلام) در تمام آن مراحلی که خانه نشین و حق او را خورده بودند و زمانی که در رکاب پیامبر بودند، در تمام مراحل به خداوند توکل میکردند و هیچگاه چشم به دستان مردمان نداشتند. توکل به خداوند باعث آن همه ابهت و ماندگاری در تاریخ برای امام علی (علیهالسلام) شده است.
نکته: با ایمان، اعتماد و توکل به خداوند، به نگرانی هاى انسان پایان داده خواهد شد و برق امید و اطمینان دل را روشن خواهد ساخت و شکست و یأس را از محور زندگى او دور و مرتفع مى گرداند، با یک جهان آرامش حرکت مى کند و در برابر زورگویان به زانو در نمى آید و فکر و اندیشهی ناروا به مغز او راه نخواهد یافت. [۵]
۴٫ در اجرای احکام فرقی بین اقوام و دیگران نمیگذاشت
تبعیض در بین مردمان عاملی خواهد بود برای مایوس شدن افراد برای ادامه زندگی، وقتی شخص ببیند که امکانات خاصی برای عده ای وجود دارد و خودش از آن محروم است، احساس یاس پیدا خواهد کرد. این تبعیض ها باعث خواهد شد که جامعه دچار ناامنی شود. اما در زندگی امام علی (علیهالسلام) شما نمیتوانید زمانی را پیدا کنید که بین مردمان تبعیض قائل شده باشند. بین برادر خود و دیگران هیچ تفاوتی قائل نبودند. شهید مطهری میگویند: از نظر علی (علیهالسلام) آن اصلی که می تواند تعادل اجتماعی را حفظ نماید و همه را راضی نگه دارد، به پیکره اجتماع، سلامت و به روح آن آرامش بدهد، عدالت اجتماعی است. ظلم، جور و تبعیض قادر نیست حتی روح خود ستم گرو روح آن کسی را که به نفع او ستم گری می شود، راضی نگاه دارد، چه رسد به ستم دیدگان و پایمال شدگان. عدالت، بزرگ راهی است عمومی که همه را می تواند در خود بگنجاند و بدون مشکلی عبور دهد، اما ظلم و جور کوره راهی است که حتی فرد ستم گر را به مقصد نمی رساند. [۶]
نکته: وجود عدالت میتواند سختی های روزگار را برای مردم آسان کند و تلاش آنها را برای ادامه زندگی بیشتر کند. امام علی (علیهالسلام) فرمودند: عدالت ، باعث پایداری اعتماد ملت ها نسبت به حکومت هایشان و سبب زیبایی و آراستگی حاکمان و دولتمردان است. [۷]
سیره زندگانی امام علی(ع)
۱٫ عدالت را حاکم زندگی خود میکردند
امام علی (علیهالسلام) تمام زندگی خود را بر پایه ی عدالت استوار ساخته بودند و هیچگاه از محدوده آن خارج نمیشدند. در زندگی خانوادگی، اجتماعی، سیاستی و حکومتی خود کوچکترین بی عدالتی انجام نمیدادند.
رعایت عدالت از سوی رهبران و نخبگان سیاسی در سطوح مختلف نظام سیاسی و جامعه، آثار و نتایج فراوانی در پی دارد که به بدانها اشاره می کنیم. این آثار برای شخص رهبران عبارتند از: «استقلال و توان»، «نافذ شدن حکم»، «ارزشمندی و بزرگ مقداری»، «بی نیازی از یاران و اطرافیان» (در وابستگی به آنها)، «مورد ستایش قرار گرفتن زمان حکمرانی آنان» و «بالا رفتن شأن، عظمت و عزت»[9]
۲٫ عالم به زمان خود بودند
۳٫ زبان هدایت داشتند حتی در زمان جنگ
۴٫ صالح گزین بودند نه مصلحت اندیش
۵٫ به محرومان کمک می کردند
حکومت اسلامی باید بر پایه عدالت اجتماعی استوار باشد. چون استعداد ها و توانایی های افراد با یکدیگر متفاوت است و برخی نمیتوانند به درجات بالا مالی برسند و در همان فقر و نداری به سر میبرند و لازم است که حکومت برای نجات آنها کار کند. و اگر حکومت تمام ثروت را در اختیار گروه خاصی قرار دهد باعث خواهد شد تا جامعه به سقوط کشیده شود. «بایستی ثروت و درآمد در بین همه گروه های جامعه توزیع شود و در دست گروهی خاص قرار نگیرد. ثروت و درآمدها در نظام اقتصادی اسلام دارای اهمیّت خاصّی است؛ زیرا توازن اقتصادی و در پرتو آن، عدالت اقتصادی را به همراه دارد.»[12]
نکته: هر مسلمانی وظیفه دارد که مشکلات هم نوعان خود را حل کند و در سختی ها آنها را تنها نگذارد و به فکر آرامش و راحتی خودش باشد. امام علی (ع) از زندگی خودشان کم میکردند تا بتوانند به دیگران کمک کنند و هیچگاه در حق مستمندان کوتاهی نمیکردند.
۶٫ کمک به همسر در کارهای خانه
برخی از مردان فکر می کنند چون در خارج از منزل مشغول کار و تلاش اند و زمانی که به منزل می آیند دیگر نباید هیچ کاری را انجام دهند و مانند یک ارباب بنشینند و همسرشان برای آنها امکانات را فراهم آورد. در حالی که زندگی امام علی را نگاه میکنیم و رفتار آن امام را با همسرش میبینیم، همه آن رفتارها بر پایه مهر و محبت است. و سختی های روزگار نمیتوانستند مانع از رفتار شایسته اش با اهل خانه شوند.
امام صادق (علیه السلام) فرمودند: حضرت امیر (علیه السلام) هیزم تهیه می کرد و از چاه آب برای منزل می آورد و جاروب می کرد و حضرت فاطمه (سلام الله علیها) نیز گندم را آرد می نمود و خمیر می کرد و نان می پخت.[13]
پی نوشت:
[۱] اصول کافی، جلد ۱، صفحه ۴۱۰
[۲] نهج البلاغه، مترجم محمد دشتی، قم: موسسه فرهنگی تحقیقاتی امیرالمومنین(ع)، نامه ۵۳٫
[۳] عبدالواحد بن محمد تمیمی آمدی، غرر الحکم و درر الکلم، قم: انتشارات دفتر تبلیغات، ۱۳۶۶، ص ۴۶۶
[۴] نهج البلاغه، فیض الاسلام، خطبه ۴۱، صفحه ۱۱۷
[۵] به سوى مدینه فاضله، على کریمى جهرمى، صفحه ۱۴۱
[۶] سیری در نهج البلاغه، صفحه ۱۱۳
[۷] غرر الحکم و درر الکلم ، ح۱۹۵۴
[9] شرح غررالحکم و دررالکلم، جلد ۵ ، صفحه ۱۴۸،۱۵۰
[10] بحارالانوار، جلد ۲۶، صفحه ۱۰۹
[11] ابن ابی الحدید معتزلی در شرح نهج البلاغه، جلد ۱۰، از صفحه ۲۱۲ تا صفحه ۲۲۳ به تفصیل سخن گفته است .
[12] دانش نامه امام علی، جلد ۷، صفحه ۸۴٫
[13] ثقه الاسلام کلینى، الکافی، ۸ جلد، دار الکتب الإسلامیه تهران، ۱۳۶۵ هجرى شمسى /صفحه ۸۶