آشنایی با شخصیت قرآنی امام جواد (ع)

0 3,828

توجه به وضعیت معیشت فقرا و مساکین، یکی از وظایفی است که حضرت امام جواد (ع) خود را مأمور به انجام آن می داند. 

مقدمه

بعد از رسول اکرم(ص) که اسوۀ کامل مکتب اسلام و احیاگر راستین توحید و نفی شرک و پیروی از طاغوت است، ائمۀ معصومین (ع) حجت خدای تعالی و اسوۀ و سرمشق عملی مؤمنین می باشند که در طول زندگانی افتخار آمیز خود به منظور دعوت إلی الله و سوق دادن انسانها به سوی صفات و رفتار های نیک، تلاش بسیار نموده اند. قرآن به عنوان بزرگترین پشتوانه برای أهل بیت عصمت و طهارت(ع) است و بر اساس حدیث ثقلین و به فرموده حضرت رسول (ص)، قرآن کریم و أهل بیت (ع) قرین یکدیگرند. بنابراین آشنایی با شخصیت فردی و اجتماعی، خصایص و ویژگی های عملی و رفتاری زندگانی هر یک از ایشان در عصر حاضر لازم و ضروری است و تأثیر به سزایی بر شخصیت و رفتار انسان ها دارد. حضرت امام محمد تقی (ع) معروف به جواد الائمه نهمین امام، پیشوا و سنگربان تشیع با پشتوانه مدد الهی و شخصیت منبعث از آموزه های ناب قرآنی می باشد که در این مقاله به سیره عملی – قرآنی ایشان خواهیم پرداخت.

آشنایی با شخصیت قرآنی امام جواد (ع)

در این قسمت با استناد به آیات قرآن کریم، ضمن مطالعه سیرۀ امام جواد (ع)، به برخی از شیوه های عملی حضرت امام جواد (ع) که منطبق بر شیوه های قرآنی است، اشاره خواهد شد.
آراستگی ظاهر:

یکی از لوازم رسیدن به تعالی روحی، توجه به سالم سازی جسم است. بر این اساس دین مبین اسلام بر نظافت و آراستگی به عنوان یکی از ضروریات حضور در اجتماع تأکید دارد. خداوند متعال در قرآن کریم از لباس به عنوان عاملی برای آراستگی اشاره دارد و می فرماید یٰا بَنِی آدَمَ قَدْ أَنْزَلْنٰا عَلَیکمْ لِبٰاساً یوٰارِی سَوْآتِکمْ وَ رِیشاً (الأعراف، ۷ / ۲۶)؛ «ای فرزندان آدم! لباسی برای شما فرستادیم که اندام شما را می پوشاند و مایه زینت شماست».

حضرت امام جواد (ع) علاوه بر صفای باطنی به آراستگی ظاهر برای حضور در اجتماع اهمیت می دادند. یکی از زمان های بروز آراستگی، در نماز و برای اعلام ادب صحبت با پروردگار است که مورد توجه ایشان بوده و علی بن مهزیار درباره سنت رفتاری ایشان و آراستگی با لباس چنین می گوید: رأیت أبا جعفر الثانی (ع) یصلی الفریضه و غیرها فی جبه خز طارونی و کسانی جبه خز و ذکر أنه لبسها علی بدنه و صلی فیها و أمرنی بالصلاه فیها؛ امام محمد تقی (ع) را دیدم که نماز واجب و سنت و مستحب را در جبه خز طارونی -نوعی خز است، یا بنا بر بعضی از نسخه ها طاروی یا خزی منی- به جا می آورد، و به من نیز جبه ای از خز بخشید و یادآوری فرمود که آن را به تن خویش کرده و در آن نماز گزارده است، و به من هم فرمود که در آن نماز کنم.[۴]

توجه به مساکین:

یکی از اصلی ترین علل فشار ها و تهدیدهای اجتماعی، نابرابری درآمد با توجه به توزیع ناعادلانه ثروت و پیدایش طبقات اجتماعی بر اساس درآمد و امکانات در اختیار آنان است که طبقه فقیر و ثروتمند دو سوی این طیف اقتصادی هستند. آثار گوناگون فقر در جامعه اسلامی و ظهور یأس و ناامیدی، فقر زدایی را به عنوان یکی از اولویت های برنامه های اقتصادی جامعه اسلامی نمایان می سازد و وجود الگوی عملی برای دستگیری از مساکین، نویدی برای امید به زندگی برای فقرا و مساکین همیشه نگران حال و آینده خواهد بود؛ تا حاکمیت سرمایه نتواند ارزش والای انسان را لگدکوب نماید.

توجه به وضعیت معیشت فقرا و مساکین، یکی از وظایفی است که حضرت امام جواد (ع) خود را مأمور به انجام آن می داند. اسماعیل بن عباس هاشمی می گوید: جئت إلی أبی جعفر (ع) یوم عید فشکوت إلیه ضیق المعاش فرفع المصلی و أخذ من التراب سبیکه من ذهب فأعطانیها فخرجت بها إلی السوق فکان فیها سته عشر مثقالا من ذهب؛ روز عیدی بود که خدمت امام جواد (ع) رسیدم و نزد آن حضرت در باره تنگی زندگی و معاش، نالیدم. حضرت سجاده اش را بلند کرد و از خاک، تکه طلایی بیرون آورد، و به من داد. آن را به بازار بردم به اندازۀ شانزده مثقال طلا بود.[۵]

و این گونه است که حضرت مصداق عملی این آیه شریفه از قرآن کریم است که می فرماید «اَلَّذِینَ ینْفِقُونَ أَمْوٰالَهُمْ بِاللَّیلِ وَ اَلنَّهٰارِ سِرًّا وَ عَلاٰنِیهً فَلَهُمْ أَجْرُهُمْ عِنْدَ رَبِّهِمْ وَ لاٰ خَوْفٌ عَلَیهِمْ وَ لاٰ هُمْ یحْزَنُونَ»  (البقره، ۲/۲۷۴)؛ «کسانی که اموال خود را در شب و روز، پنهان و آشکار، انفاق می کنند، آنها را در نزد پروردگارشان پاداشی است در خور مقام شان، و [در آخرت] نه بیمی بر آنهاست و نه اندوهی خواهند داشت.»

تواضع و فروتنی:

طبق آموزه های قرآنی فروتنی و تواضع بندگان خالص خدا اینگونه معرفی می شود «وَ عِبٰادُ اَلرَّحْمٰنِ اَلَّذِینَ یمْشُونَ عَلَی اَلْأَرْضِ هَوْناً وَ إِذٰا خٰاطَبَهُمُ اَلْجٰاهِلُونَ قٰالُوا سَلاٰماً» (الفرقان، ۲۵/۶۳)؛ «بندگان[خاص خداوند] رحمان، کسانی هستند که با آرامش و بی تکبر بر زمین راه می روند؛ و هنگامی که جاهلان آنها را مخاطب سازند[و سخنان نابخردانه گویند،] به آنها سلام می گویند[و با بی اعتنایی و بزرگواری می گذرند.] پس مؤمنین، هم نسبت به خدای تعالی تواضع و تذلل دارند و هم نسبت به مردم چنین هستند، چون تواضع آنان مصنوعی نیست، واقعا در اعماق دل، افتادگی و تواضع دارند.[۶]

دستیابی به فرصتی تربیتی برای آموزش مکارم اخلاق همواره در سیره عملی معصومین(ع) مورد توجه بوده است. از این روست که گسترش تواضع و فروتنی با کمترین امکانات مادی ظاهری، جهت تنظیم مسائل فرهنگی، سیاسی، اجتماعی و اقتصادی جهان اسلام طبق آموزه های قرآن در سیره عملی و شخصیت قرآنی حضرت امام جواد (ع) نیز مشهود است.

خیران خادم گفت: در زمان حضرت جواد (ع) عازم حج شدم حال آن جناب را از خدمتکاری که نزد ایشان موقعیتی داشت پرسیدم و درخواست کردم مرا خدمت ایشان ببرد. وارد شدم حضرت جواد (ع) بالای یک سکوی بلند ایستاده بود که فرشی برای نشستن نداشت غلامی با جانمازی آمد و آن را پهن کرد امام (ع) نشست. همین که چشم من به آن جناب افتاد هیبت و مقامش چنان مرا فرا گرفت که ترسیدم خواستم بالای سکو بروم بی آن که پای بر روی پلکان گذارم امام اشاره کرد که پلکان آنجاست بالا رفته سلام کردم دست خود را به جانب من دراز کرد گرفتم و بوسیدم و بر روی صورت خود گذاشتم با دست خود مرا نشاند من دست آن جناب را رها نکردم از هیبتی که مرا گرفته بود امام نیز دست خود را نکشید همین که حالت وحشت از دلم رفت، دستم را رها کردم از حالم جویا شد.[۷]
علم و حکمت: دارایی علمی، فاکتوری تأثیرگذار بر پویایی، تعالی، قدرت و آراستگی حضرت امام جواد (ع) است. ایشان با آراسته شدن به زیور علم، آمادگی رو یارو یی با شرایط اجتماعی و توانمندی حل مسایل و مشکلات پیچیده جامعه را داراست و از این روست که علم حضرت در جهت بیان حقانیت اندیشه های شیعی قرار می گیرد.

حضرت امام جواد(ع) در هنگامه بروز شبهات و دشمنی برای تضعیف جایگاه رفیع شیعه با شمشیر علم خود، از دین محافظت می نماید و به گونه ای یادآور علم لدنی اوست که قرآن کریم به آن اشاره دارد «فَوَجَدٰا عَبْداً مِنْ عِبٰادِنٰا آتَینٰاهُ رَحْمَهً مِنْ عِنْدِنٰا وَ عَلَّمْنٰاهُ مِنْ لَدُنّٰا عِلْماً» (الکهف، ۱۸/۶۵؛ [«در آن جا] بندهای از بندگان ما را یافتند که رحمت [و موهبت عظیمی] از سوی خود به او داده، و علم فراوانی از نزد خود به او آموخته بودیم.»

برای ارزیابی علمی حضرت امام جواد (ع) مأمون گفت: ای یحیی از أبو جعفر مسأله ای فقهی بپرس تا دریابی جایگاه او در فقه و علم دین چگونه است، یحیی گفت: ای أبوجعفر- خداوند بر صلاحت بیفزاید- در باره فردی که در حال احرام، شکاری را بکشد نظرت چیست؟ حضرت (ع) فرمود: «آیا او، آن را در حرم کشته یا خارج از آن؟ دانای به مسأله و حکم بوده یا جاهل؟ از روی عمد کشته یا به خطا؟ بنده بوده یا آزاد؟ صغیر بوده یا کبیر؟ بار نخستش بوده یا قبلاً نیز انجام داده؟ صید از پرندگان بوده یا از دیگر جانوران؟ کوچک بوده یا بزرگ؟ بر کاری که کرده اصرار دارد یا نادم است و پشیمان؟ -یعنی: قصد توبه دارد یا نه- آیا در شب و در لانه اش آن را کشته یا به رو ز و آشکارا؟ آیا آن فرد در حال احرام حج بوده یا احرام عمره؟» [با شنیدن این توضیحات] یحیی به گونه ای درمانده و زبون شد که آن امر بر هیچ یک از أهل مجلس پوشیده نماند، و همه از پاسخ امام (ع) غرق در حیرت شدند.[۸]

احسان به والدین:

قرآن مجید در چهار سوره به احسان به والدین اشاره نموده و بلافاصله آن را بعد از مسأله توحید قرار داده است. این هم ردیف بودن دو مسأله بیانگر این است که اسلام تا چه حد برای پدر و مادر احترام قائل است. پدر و مادر از جایگاه والایی برخوردار هستند به گونه ای که قرآن کریم برای رعایت جایگاه، مقام و شأن ایشان دستورات تربیتی را ارائه نموده و می فرماید: وَ قَضیٰ رَبُّک أَلاّٰ تَعْبُدُوا إِلاّٰ إِیٰاهُ وَ بِالْوٰالِدَینِ إِحْسٰاناً إِمّٰا یبْلُغَنَّ عِنْدَک اَلْکبَرَ أَحَدُهُمٰا أَوْ کلاٰهُمٰا فَلاٰ تَقُلْ لَهُمٰا أُفٍّ وَ لاٰ تَنْهَرْهُمٰا وَ قُلْ لَهُمٰا قَوْلاً کرِیماً (الاسراء ۱۷/۲۳؛ «و پرو ردگارت فرمان داده: جز او را نپرستید! و به پدر و مادر نیکی کنید! هر گاه یکی از آن دو، یا هر دوی آنها، نزد تو به سن پیری رسند، کمترین اهانتی به آنها روا مدار! و بر آنها فریاد مزن! و گفتار لطیف و سنجیده و بزرگوارانه به آنها بگو.»!

بنابراین یکی از این پیوندها در اجتماع کوچک خانواده و با پدر و مادر است. والدین و فرزندان یک سلسله حقوق و تکالیف متقابلی نسبت به هم دارند که اگر درست فهمیده و به آن عمل شود، فرد تضمینی برای سایر پیوندهای اجتماعی و در سطوح مختلف خواهد داشت. پیوند با خدا در صورتی اثر بخش است که پیوند خانوادگی در سایه رعایت حقوق و وظایف متقابل متجلی گردد. حضرت امام جواد (ع) بر اساس منش قرآنی همواره شیعیان را به رعایت حقوق والدین بر اساس تعالیم آموزه های قرآن کریم و از جمله احسان به آنها سفارش می نمود.

بکر بن صالح گوید: دامادم به امام جواد (ع) نوشت: پدرم مرد ناصبی بد اعتقادی است و از جانب وی با شدائد و زحماتی چند رو برو گشته ام، در صورت صلاح دید درباره من دعا کنید، و بیان فرمائید که نظرتان در این باره چیست؟ آیا با وی به دشمنی و پرخاش برخیزم یا مدارا نمایم؟ حضرت در پاسخ نوشتند: «نوشته ات را فهمیدم و به آنچه در باره پدرت یاد کردهای پی بردم، و إن شاء الله در باره تو دست از دعا نمی کشم، و مدارا برای تو بهتر از دشمنی و پرخاشگری است، و همراه با هر مشکلی آسانی است، صبر را پیشه ساز که عاقبت از آن پرهیزکاران است، خداوند تو را بر ولایت آن کس که ولایتش را پذیرفت های ثابت بدارد، ما و شما در امانت خدائیم، همان خدائی که اماناتش ضایع و تباه نگردد.» بکر گوید: پس از آن خداوند دل پدر او را مطابق میل وی برگرداند به طوری که در هیچ چیز با او مخالفت نمی ورزید.

صبر و بردباری:

یکی از راه های رسیدن به قرب خداوند صبر در برابر اتفاقات دنیای پیرامون هر انسانی است که قرآن بر آراستگی انسان به زیور صبر در لحظات مواجه با شرایط دشوار در زندگی تأکید فراوان دارد و از این روست که قرآن کریم صبر برای خداوند را به عنوان درمانی مؤثر برای انسان تجویز می نماید و چنین می فرماید: «وَ لِرَبِّک فَاصْبِرْ» (المدثر، ۷۴/۷)؛ «و برای پروردگارت شکیبایی کن.» امام جواد (ع) نیز با شخصیت و هویت قرآنی اش در مقابل مصائب و گرفتاری های روزگار، مانند: همسر ناشایست، ستم های حاکمان مستبد، و ناملایمات چون شهادت پدر، شکیبا و بردبار بودند.

مردی از حضرت جواد (ع) تقاضا کرد که وی را سفارشی بنماید. امام (ع) فرمود: «آیا اگر موعظه کنم، آن را پذیرفته و عمل می کنی؟» گفت: بلی. امام فرمود: «توسد الصبر و اعتنق الفقر و ارفض الشهوات و خالف الهوی و أعلم أنک لن تخلو من عین الله فانظر کیف تکون؛ تکیه بر صبر کن و به فقر در آویز، و شهوات را رها کن و مخالفت با هوای نفس نما و بدان که تو از دیده خدا مخفی نیستی، دقت کن چگونه باید باشی».[9] حضرت امام جواد(ع) در نامه ای به یک مرد مصیبت زده که از مصیبت از دست دادن فرزند غمگین بود چنین نگاشت«: أما علمت أن الله عزوجل یختار من مال المؤمن و من ولده أنفسه لیأجره علی ذلک؛ آیا نمی دانی که خداوند عزوجل از مال مؤمن و فرزندان او می گیرد تا وی را بر این امر مأجور کند.»[10]

صلابت در دینداری:

در حیات اجتماعی استواری و محکمی بر عقاید یکی از مهمترین مؤلفه های مانایی است. طمع دشمنان نسبت به شخصی که صلابت عقیده ندارد، تحریک می گردد و این عدم صلابت بسان موریانه ای هویت فرد را از درون و تهدیدات خارجی از بیرون او را تهدید می کنند. با این نگاه دین مبین اسلام بر سر اصول معامله و سازش نمی کند؛ پیامبر گرامی اسلام (ص) در ابلاغ وحی ذره ای کوتاه نیامده و أهل مداهنه نبوده است و قرآن کریم در این باره می فرماید: «وَ لاٰ أَنْتُمْ عٰابِدُونَ مٰا أَعْبُدُ * وَ لاٰ أَنٰا عٰابِدٌ مٰا عَبَدْتُّمْ» (الکافرون، ۱۰۹/ ۳- ۴؛ «و نه شما آنچه را من می پرستم می پرستید، و نه من هرگز آنچه را شما پرستش کرده اید می پرستم.»

حضرت امام جواد (ع) نیز بسان شخصیت پیامبر گرامی اسلام (ص) که منبعث از آموزه های قرآنی است این صلابت در عقیده و دینداری را در حیات اجتماعی خود به منصه ظهور گذارده است. محمد بن ریان می گو ید: مأمون خیلی سعی داشت که به نوعی حضرت جواد(ع) را به لهو و لعب وا دارد ولی امکان پذیر نبود شب عروسی دخترش صد کنیز از کنیزان ماه رو را در اختیار من گذاشت تا هر یک با جامی از جواهر که در دست داشتند به استقبال حضرت جواد (ع) بروند در حالی که حضرت در محلی که برای داماد ترتیب داده بودن، نشسته بود. ولی امام (ع) به هیچ کدام از آنها توجه نکرد.

مردی به نام مخارق عود نواز بود و ضرب می زد و می خواند، ریش بلندی داشت مأمون او را خواست. مخارق گفت اگر امری در مورد کارهای دنیا داری من از عهده آن برمی آیم -منظورش این است که از من کار آخرت ساخته نیست ولی بازیگری و نوازندگی هر چه بگوئی از من می آید-. روبروی حضرت جواد (ع) نشست شروع کرد به خواندن چنان با صدای بلند آغاز نمود که تمام ساکنین خانه گرد او جمع شدند مشغول نواختن عود و خوانندگی شد ساعتی به کار خود سرگرم بود حضرت جواد (ع) به او اعتنائی نکرد، به جانب راست و چپ نیز توجه نکرد در این موقع سر برداشت، فرمود: «اتق الله یا ذا العثنون؛ از خدا بترس ای ریش دراز.» یک دفعه مضراب و عود از دستش افتاد دیگر تا زنده بود نتوانست با آن دست کاری انجام دهد. مأمون پرسید چه شد چنین شدی. گفت همین که أبو جعفر حضرت جواد(ع) صدای خود را بلند کرد چنان وحشت مرا فرا گرفت که هرگز دیگر خوب نخواهم شد.»[11]

پی نوشت ها :

[۱] در روایتی گفته شده در دهم رجب و یا نیمه ماه رجب. نگاه کنید به تاج الموالید / ۱۲۸؛ إعلام الوری /، ۳۴۴مناقب إبن شهر آشوب، ۴/۳۷۹؛ کشف الغمه، ۲/۳۴۳؛ به نقل از دلایل الإمامه، محمد بن جریر طبری۳۸۳٫
[۲] مناقب إبن شهر آشوب، ۳۷۹/۴؛ والذی فی سائر المصادر أنه(ع) استشهد فی أول ملک المعتصم، و هو الموافق للصواب حیث إن ملک المعتصم امتد بین- ۲۷۷-۲۱۹ه- انظر تاج الموالید /۱۲۸؛ إعلام الوری / ۳۴۴؛ کشف الغمه،  ۲ /۳۶۹٫
[۳] تار یخ الأ ئمه/۳۰؛ الهدایه الکبری/۲۹۵؛ تاج الموالید/۱۲۷؛ مناقب إبن شهر آشوب، ۴/۳۷۹؛ إعلام الوری/ ۳۴۵؛ کشف الغمه، ۲/۳۴۳؛ الفصول المهمه/۲۶۵٫
[۴] من لا یحضره الفقیه، ۱/۲۶۲/ ح ۸۰۷٫
[۵] الخرائج و الجرائح، ۱/۳۸۳، بحار الأنوار، ۵۰/۴۹، کشف الغمه فی معرفه الأ ئمه، ۲/۳۶۸
[۶] المیزان فی تفسیر القرآن، ۱۵/۲۳۹٫
[۷] بحار الأنوار، ۵۰/۱۰۶٫
[۸] تحف العقول عن آل الرسول/۴۵۲٫
[9] تحف العقول عن آل الرسول/۴۴۵٫
[10] الکافی، ۳/۲۶۳؛ مشکاه الأنوار/۲۸۰٫
[11] بحار الأنوار، ۶۱/۵۰٫

منبع: بینات ، پاییز ۱۳۹۵، شماره ۹۱، معصومه السادات حسینی میرصفی

شاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
نظر بدهید

توجه داشته باشید که آدرس ایمیل نمایش داده نمی شود.

توجه داشته باشید پس از تایید نمایش داده می شود