آداب و شرایط دعا کننده

0 3,807

ایجاد آمادگی روحی و بستر سازی معنوی از آداب بسیار ضروری دعا می باشد که اتفاقاً عنایت کمتری به آن می گردد.

سوال

دعا کننده باید دارای چه شرایطی بوده و چه آدابی را رعایت کند؟

پاسخ

همه ی موجودات به تناسب استعداد و فراخور حال خود از عطایای الهی بهره مند می شوند و هیچ موجودی از سفره ی رحمت و کرامت بی نصیب نمی ماند «هر کس خواهان دنیای زودگذر باشد به زودی هرکه را خواهیم از آن می دهیم, آن گاه جهنم را که برایش مقرر داشته ایم, خوار و درمانده خواهد چشید. و هرکس خواهان آخرت باشد و کوشش تمام برای آن نموده و مؤمن باشد تلاشش مورد سپاس و قدرشناسی واقع خواهد شد. هر دوی اینان و آنان را از عطای پروردگارت مدد رسانیم و عطای پروردگارت را منع و مرزی در کار نباشد»[1] ای تو را با هر کسی کاری دگر.

عده ای با زبان استعداد نیازهای خود را بازگو می نمایند و عده ای نیز با زبان حال راز درون ابراز می نمایند و گروهی دیگر با زبان سر به آداب عبودیت می پردازند و در استجابت این دعاها, خواسته های استعدادی بر همه مقدم است, زیرا خدای متعال در آن مقام آن چه را که اصلح به حال کل نظام است؛ عطا می کند, نه آن چه را که مصلحت یک فرد اقتضا کند. و پس از زبان استعداد, زبان حال مقدم بر زبان مقال است و بسیار کم اتفاق افتد که خواسته های زبانی بی همراهی حال و استعداد به استجابت رسد. به همین خاطر آشنایان راه برای تحصیل این ارتباط, آداب بسیاری توصیه نموده اند, باشد که با نگارش برخی از آن آداب بر این صفحات سپید, لوح صافی دل نیز نقش پذیرد و برای دریافت عطایای جمال نامتناهی قابلیت یابد.

آداب دعا:

یک: زمینه سازی برای دعا؛

ایجاد آمادگی روحی و بستر سازی معنوی از آداب بسیار ضروری دعا می باشد که اتفاقاً عنایت کمتری به آن می گردد. این مقدمات را می توان در دو بعد سلبی و ایجابی دسته بندی نمود. بخشی برای تطهیر دل و جان و بخش دیگر برای فضاسازی روح و روان.

الف: طهارت روح (مقدمات سلبی)

1 . دوری از ریا و خودنمایی؛

ریا دشمن نیکی ها و نابودکننده ی سرمایه ها و آفت هر کمال است. جو فروشی و گندم نمایی دربارگاه صدق و حق نه تنها خریداری ندارد, بلکه انسان را مورد خشم و نفرت نیز قرار می دهد. اگر انسان به انگیزه ی ریا رو به دعا آورده است؛ بهتر است آن را رها کند و اگر در کنار نیت الهی و یا در میانه ی راه گرفتار این آفت عمل سوز گردید, تلاش در درمان آن نماید. زیرا شیطان وقتی که نتوانست مانع عبادت واطاعت انسان شود, تصمیم می گیرد تا از راه وسوسه و فکر او را از اطاعت منصرف نماید.

2. دوری از گناه و نافرمانی؛

دعا برترین عبادت و بلکه مغز عبادت است «افضل العبادة الدّعاء _ الدّعاء مخّ العبادة»[2] و مسیر دعا و اطاعت حق از راه گناه و معصیت او دور و با آن در تضاد است. نمی توان هم به دعا برخاست و هم هوس گناه در سر داشت. فقهای بزرگوار سخنی به قاعده دارند که: نهی در عبادات موجب فساد است. یعنی نمی توان از راه حرام و با فعل حرام, عبادت خدا نمود.

3. پرهیز از عجب و خودپسندی؛

روحیه ای که گرفتار است و خود را بالاتر از حد تقصیر و نقص می شمرد و عبادت های اندک خود را بزرگ و بسیار می پندارد و با زبان دل؛ خود را طلبکار و صاحب حق می داند و استجابت دعاهایش را کمترین حقی می شمرد که باید از سوی خداوند ادا شود, چنین روحیه ای با دعا و نیازمندی ناسازگار است و خود را از حق تعالی و تفضلات او مستغنی می داند.

4 . ترک لقمه ی حرام؛

در حدیث قدسی خدای متعال می فرماید: «از تو درخواست و از من اجابت آن. زیرا دعای هیچ درخواست کننده ای از من دور نمی ماند, مگر دعای حرام خوار.» [3] و پیامبر می فرماید: «هر که دوست دارد دعایش مستجاب شود, کسب و کار و خوراکش را پاکیزه نماید.»[4] و به کسی که می گفت: دوست دارم دعایم به اجابت برسد, فرمود: «خوراکت را پاکیزه نما و لقمه ی حرام نخور.»[5] و در خطابات خداوند به حضرت عیسی(ع) آمده است که به مردم بگو: «ناخن خود را از کسب حرام کوتاه کنید به مال مردم چنگ میندازید و گوش های خود را از شنیدن ناسزا و دشنام کر نمایید و دل به من بسپارید … و جز با چشمانی شرم آگین و دل هایی پاک و دستانی نیالوده به خانه ی من پای مگذارید.» به آنان بگو: «من دعای کسی را که حق یکی از مخلوقاتم بر عهده ی او باشد, استجابت نمی کنم.»[6]

5 . پرهیز از خواسته های نامشروع؛

حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام می فرماید: «ای دعا کننده! آنچه نشدنی است و آنچه که حلال نیست, درخواست مکن.»[7] برخی از مفسران در تفسیر جمله ی: (إن اللّه لایحبّ المعتَدین), که پس از فرمان: (اُدعوا ربّکم تضرُّعاً وخفیَةً)[8] آمده است, گفته اند: به معنای آن است که دعا کننده نباید از حد خارج شده, خواسته ای فراتر از مقام خود را بطلبد و یا انتظار آن را داشته باشد که خداوند به خاطر او تمامی قوانین تکوینی و تشریعی خود را باطل نماید و درهم بریزد. خواسته های حرام و بی ادبانه و نفرین علیه اقوام و خویشان و درخواست هایی چون فرشته شدن و به آسمان پر کشیدن و یا … به اجابت نخواهد رسید.

ب. جلای دل (مقدمات ایجابی)

1. تحصیل طهارت شرعی تاحد امکان؛

همچون وضو و غسل و تیمم و آراستگی ظاهر و پوشش پاک و مناسب و استفاده از عطر و آرایش, زمینه و قرینه ای برطهارت وصفای دل می گردد. عارف شبستری می گوید:

موانع چون در این عالم چهار است
طهارت کردن از وی هم چهار است
نخستین, پاکی از احداث و انجاس
دوم از معصیت وز شرّ وسواس
سیم پاکی زاخلاق ذمیمه است
که با او آدمی همچون بهیمه است
چهارم پاکی سرّ است از غیر
که اینجا منتهی می گرددش سیر
هر آن کو کرد حاصل این طهارات
شود بی شک سزاوار مناجات

2 . حفظ ادب در رفتار و گفتار؛

زبان دعا زبان ادب و نیاز و درماندگی و زبان بنده ی مستمند بر درگاه خداوند غنیّ و حکیم و قدرتمند است. نه جرأت داد و فریاد دارد و نه در بند سجع و قافیه پردازی است. او با آرامش و آرامی و حیا و فروتنی و آهنگی پر از نیاز و با سوز و گداز خواسته های خود را می شمرد. تکلف و تصنّع و قافیه پردازی در مقامی است که انسان در بند تظاهر و خودنمایی باشد. پیامبر گرامی اسلام می فرماید: «سه خصلت در انسان باعث زیادتی خیر می گردد: فروتنی باعث سربلندی و عظمت, بندگی و ذلت در برابر خداوند باعث افزایش عزت و عفت نفس باعث افزایش بی نیازی می گردد.»[9]

3. انتخاب زمان مناسب؛

گرچه برای افاضه ی تفضلات الهی و عطایای آسمانی هیچ لحظه ای با لحظه ی دیگر فرق ندارد, امّا برخی از ساعات و دقایق و روزها برای بندگان یادآور خاطرات و حوادث و تجلیاتی است که در آمادگی و تلطیف روح آنان تأثیر به سزا دارد. به همین منظور در بعضی احادیث آمده است که حضرت یعقوب استغفار برای فرزند انش را به شب جمعه مؤکول نمود و تأکید احادیث بر دعای شب های قدر و نیمه ی شعبان و عید فطر و قربان و روز عرفه و نیز به هنگام ریزش باران و ورزش باد و زوال ظهر و غروب خورشید و چکیدن اولین قطره از خون شهید و همچنین پس از طلوع فجر تا طلوع خورشید, برای آن است که در این لحظات درهای آسمان و بهشت به روی بندگان باز است.[10]

4 . گزینش مکان مناسب؛

مکان ها نیز به دلیل ارتباطی که با برخی حوادث و اشخاص یافته اند, امتیاز و تشخص می یابند و به همین سبب دعا در بعضی از مکان ها با بعض دیگر تفاوت دارد. امام صادق علیه السلام بیمار شد و شخصی را مأمور نمود تا به کربلا رفته و در کنار مرقد حضرت سیدالشهدا برای او شفا بخواهد. به آن حضرت گفتند: تو خود امام مفترض الطاعه هستی همچون او, پس در این چه سرّی است؟ فرمود: «بلی چنین است ولی مگر نمی دانی که بقعه هایی را خداوند برای استجابت دعاها معین نموده است؟!»[11] مانند سرزمین عرفات و منطقه ی حرم در مکه. حضرت امام رضا علیه السلام می فرماید: «کسی براین کوه ها دعایی نمی کند؛ مگر این که به اجابت می رسد, برای مؤمنان در آخرت و برای دیگران در دنیا.» [12]

5 . غنیمت شماری بعضی از حالات؛

همچون رو به قبله ایستادن. گرچه انسان مؤمن به هر سو که روی بگرداند, رو به خدا است «أینما تولّوا فثمّ وجه الله» اما جاذبه ی کعبه و مرکزیت آن در روی زمین محاذات آن با عرش الهی و نشانه ای که از ابراهیم خلیل الرحمن و پدر معنوی موحدان و مسلمانان دارد, و صدها خاطره ی دیگر در جلای دل و روح و ایجاد فضای روحانی تأثیر به سزا دارد. بر همین مبنا پیامبر گرامی صلی الله علیه و آله و سلم  فرموده است: «در پی هر نماز واجب یک دعای مستجاب برای نماز خوان منظور می گردد.» و دیگر ائمه معصومین: می فرمودند: «وقتی صدقه می دهید, درخواست کنید تا شخص نیازمند برای شما دعا کند, زیرا دعای او در حق شما مستجاب می شود.»

و نیز دعای حاجی و رزمنده ای که در راه خدا به سفر رفته است برای کسانی که به خانه و کاشانه ی آنان رسیدگی می نماید و دعای بیمار در حق عیادت کنندگان و دعای روزه دار و به ویژه دعای مظلوم و ستمدیده و دعای پدر و مادر که از شمشیر برنده تر است و تا فراز آسمان بالا می رود. [13] استجابت دعا در این گونه حالات و از این گونه افراد به دلیل آن است که انسان در این حالات احساس قرب الهی می نماید و خود را در محضر او مضطر می بیند که اضطرار عین عبودیت است. ریا دشمن نیکی ها و نابودکننده ی سرمایه ها و آفت هر کمال است.

نمی توان هم به دعا برخاست و هم هوس گناه در سر داشت. دعای هیچ درخواست کننده -ای از من دور نمی ماند, مگر دعای حرام خوار. پیامبر گرامی اسلام می فرماید: «سه خصلت در انسان باعث زیادتی خیر می گردد: فروتنی باعث سربلندی و عظمت, بندگی و ذلت در برابر خداوند باعث افزایش عزت و عفت نفس باعث افزایش بی نیازی می گردد.

 

[1] . اسراء (17) : 20 _ 18.
[2] . عدة الداعی, ابن فهد حلی, قم: موسسه ی المعارف الاسلامیه, ص 50 و 51.

[3] . همان, ص 171.

[4] . همان, ص 172.

[5] . همان.

[6] . همان, ص 172 و 173.

[7] . همان, ص 6 18 .

[8] . اعراف (7) : 55 .

[9] . عدة الداعی, ص 210.

[10] . همان, ص 57 و 58 .

[11] . همان, ص 69 .

[12] . همان, ص 68 .

[13] . ر.ک؛ عدة الداعی, ص 79, 81 , 152, 64 .

منبع: پایگاه حوزه، شماره 16766

شاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
نظر بدهید

توجه داشته باشید که آدرس ایمیل نمایش داده نمی شود.

توجه داشته باشید پس از تایید نمایش داده می شود