زندگی نامه امام جواد (علیه السلام)

0 3,777

زندگی‌نامه — القاب تقی، زکی، قانع، رضی، مختار، متوکل،مرتضی و منتجب، را نیز برای او برشمرده‌اند. زندگی‌نامه. گاهشمار زندگی امام جواد(ع).

سوال

در باره زندگانی و سیره امام جواد (ع) و امام هادی (ع) توضیح دهید؟

پاسخ

 

امام جواد (علیه السلام)

در زمان مأمون عباسی، جنبش مکتبی به رهبری حضرت امام رضا (ع) و امام جواد قدرت بیشتری یافته بود و خلفای عباسی خود را ناچار می دیدند با این جنبش درگیر نشوند و با آن کنار بیایند. برای همین مأمون با اصرار زیاد و با تهدید، امام رضا (ع) را ولیعهد خود کرد.

جنبش مکتبی هم، از این فرصت به دست آمده استفاده کرد و در عین حال خلفای عباسی نتوانستند از نزدیک ساختن خود به حضرت امام رضا و امام جواد (ع) بهره ببرند چون امام رضا (ع) و نیز امام جواد (ع) تاکتیکی در پیش گرفتند که مردم فهمیدند که خلفای عباسی در نزدیک شدن به علویان اهداف سیاسی دارند نه این که آنان را شایسته خلافت و خود را باطل بدانند.

یکی از این تاکتیک ها این بود که امام رضا (ع) و امام جواد (ع) با این که در دربار خلافت بودند و همواره با خلیفه بودند با این حال هیچ کدام از مقامات لشکری و کشوری را نپذیرفتند در حالی که در آن زمان هر کس کوچکترین تقربی به دستگاه خلافت داشت به مقامات بالای سیاسی و نظامی نصب می شد. امام رضا (ع) و امام جواد (ع) با قبول نکردن منصب، هم به مردم و هم به مسؤولان سیاسی و نظامی فهماندند که ما این حکومت را قبول نداریم و این حکومت ما را ناچار به این تقرب کرده است. البته جنبش مکتبی توان براندازی خلافت عباسی را نداشت و اگر به این اندازه از تقرب رضایت نمی دادند هم خود و هم دیگر اعضای جنبش مکتبی به خطر می افتادند و برای حفظ مکتب می بایستی این اندازه از تقرب را پذیرفت و این که تا به امروز مکتب زنده مانده، به خاطر تدابیر آن بزرگواران است.

حضرت امام جواد (ع)، از دختر مأمون خواستگاری نکرد بلکه این مأمون بود که دخترش را به آن حضرت داد و آن حضرت هم پذیرفت. امام جواد (ع) با این کار خود، دست کم به دو هدف رسید، یکی این که امام با این کارش مأمون را از کشتن خود منصرف ساخت. دومی این که امام جواد (ع) با این کارش جنبش مکتبی را تقویت کرد و مأمون به خاطر همین دامادی، از درگیری با اعضای جنبش خودداری کرد و در نتیجه افراد مکتبی از خطر نابودی نجات یافتند. در زمان امامان دیگر نیز همواره حفظ مکتب و حفظ جان افراد مکتبی مورد نظر بود. به عنوان مثال، شما داستان علی بن یقطین را در نظر بگیرید.

علی بن یقطین رایزن مهدی عباسی بود و پس از او به منزله وزیر هارون الرشید شد. علی بن یقطین جزو شیعیان خاص امام صادق (ع) و امام موسی بن جعفر (ع) بود. روزی خدمت امام صادق (ع) رسید و گفت: یابن رسول الله فکری به حال من بکنید. من یار و یاور این طاغوت شده ام. امام صادق (ع) به او فرمود: در همین مقام و منصب بمان و این علی بن یقطین خدمات قابل توجهی به جنبش مکتبی کرد.

درباره تشریفات مراسم ازدواج باید گفت: اگر تشریفاتی گرفته باشد، ربطی به امام جواد (ع) ندارد، بلکه به مأمون مربوط است. علاوه این که وقتی اصل ازدواج به زور و تهدید باشد وضع مقدمات آن نیز روشن است. و نیز نمی توان به همه آنچه در مورد تشریفات نوشته اند اطمینان داشت.

در مورد زنگی امام جواد می توان به منابع ذیل مراجعه فرمایید:

الجنه والرضوان، الهی.
امام جواد، مترجم: شریفی.
پیشوای نهم امام جواد، مؤسسه در راه حق.
زندگانی امام جواد، مدرسی.
جدی فروزان، فیض.
تحلیلی از زندگانی امام جواد، صلواتی.
ستارگان درخشان، ج 11، نجفی.
عطیه الجواد، مهدوی.
تحلیلی از زندگانی و زمان امام جواد، وشتوی.
زندگانی امام جواد، جعفر مرتضی.
برای آگاهی بیشتر ر. ک: امامان شیعه و جنبش های مکتبی، محمد تقی مدرسی، ترجمه آژیر، انتشارات بنیاد پژوهش های اسلامی آستان قدس رضوی، چاپ سوم،. 1372

امام هادی (علیه السلام)

ابوالحسن علی النقی ملقب به امام هادی (ع) در 15 ذی الحجه سال 212 هجری قمری در شهر مدینه قدوم مبارک به این دنیا گذاشت و پدر بزرگوارش امام محمدتقی (ع) و مادرش سمانه مغربیه نام دارد و بعد از 33 سال امامت در سن 42 سالگی به وسیله طعام زهر آلود به دست شریر ملعون متوکل عباسی در سوم ماه رجب سال 254 هجری به شهادت رسید.

امام هادی (ع) از مدینه بر اثر سعایت عبدالله بن محمد، فرماندار مدینه، متوکل طی نامه به ظاهر محترمانه ای به امام هادی (ع) را به سامرا دعوت کرد، لیکن در واقع او را مجبور کرد به آن جا کوچ کند. امام هادی (ع) و زن و فرزندانش از جمله امام عسکری به سوی سامراحرکت کردند و او را در مکانی به نام عسکر (لشکرگاه) جای داد تا این که امام در سال 254 در این شهر به شهادت رسید و در خانه محلّ زندگی اش که الآن قبر شریفش در آن جا است، دفن شد.

آن حضرت حدود ده سال در سامرّا بود و بعد از ایشان امام عسکری (ع) در سال 260 در سن 28 سالگی درهمان شهر به شهادت رسید و در کنار قبر پدرش در همان خانه دفن شد. محل دفن این دو امام مظلوم در سامرّا می باشد. شهر سامرّا بین بغداد و تکریت می باشد. گویند این شهر به وسیله سام بن نوح بنا شد و به فارسی به آن می گویند. این شهر چندین بار خراب شد و در سال 221 معتصم عباسی آن جا را آباد و محل زندگی خویش قرار داد و آن را نامید یعنی هر کس آن جا را ببیند، شاد می شود. مدفن دو امام معصوم مسلمانان، علی بن محمد الهادی (ع) و حسن بن علی العسکری (ع) در این شهر است. امام هادی (ع) فرمود: مرابه اکراه به سامرّا آوردند. ( سید مصطفی دشتی، معارف و معاریف، ج 6، ص 168)

قطب راوندی می گوید خصال پسندیده امامت، فضل، علم، صفات نیکو و اخلاق حسنه امام هادی مانند پدران بزرگوارش بود. موقعی که شب فرا می رسید آن حضرت متوجه قبله می شد و مشغول عبادت و اطاعت پروردگار سبحان می گردید و ساعتی از عبادت باز نمی ایستاد آن حضرت جبه پشمینه ای می پوشید و بالای سجاده ای از حصیر می ایستاد. 1

صدوق در کتاب امالی خود از ابو هاشم جعفری روایت می کند که گفت: یک وقت فقر و فاقه شدیدی به من روی آور شد. من به حضور حضرت هادی شرفیاب گردیدم، آن بزرگوار اجازه نشستن به من داد، همین که نشستم به من فرمود: ای ابو هاشم شکر کدام نعمت هایی را که خدا به تو عطا فرموده می توانی ادا کنی؟ ابو هاشم می گودی: من ندانستم چگونه پاسخ دهم ناگاه دیدم آن حضرت آغاز سخن نمود و فرمود خدا به تو ایمان داده و به وسیله ایمان، آتش جهنم را بر بدن تو حرام کرده، عافیت و سلامتی را به تو مرحمت نموده و بدین وسیله تو را توفیق عبادت و اطاعت داده و صفت قناعت به تو مرحمت فرمود و بدین وسیله آبرو و حیثیت تو را حفظ کرده، ای ابو هاشم من بدین لحاظ در سخن گفتن بر تو سبقت گرفتم که گمان می کردم تو می خواهی از آن خدای شکایت کنی که این همه نعمت به تو ارزانی داشته است. اکنون دستور داده ام که مبلغ صد دینار زر سرخ به تو بدهند، موقعی که آن مبلغ پول را به تو دادند آن را بپذیر.

یک روز یحیی بن اکثم در مجلس واثق بالله که از خلفای بنی عباس به شمار می رفت، حاضر شد در آن مجلس که دانشمندان و فقیهان حضور داشتند، گفت: هنگامی که حضرت آدم اعمال حج را انجام می داد، چه کسی سر آن حضرت را تراشید؟ همه از پاسخ دادن به این پرسش عاجز شدند. واثق گفت شخصی هست که پاسخ آن را می داند، آن گاه حضرت امام هادی را حاضر نمود امام فرمود: مرا از سخن گفتن درباره این موضوع عفو نما، واثق گفت: تو را به خدا قسم می دهم که پاسخ این پرسش را بگویید. حضرت هادی (ع) فرمود: اکنون که دست بردار نیستی پس بدان که پدرم از جد بزرگوارم از پدرش و او از جد معظم خویش و او از پیامبر برای من نقل کرد که فرمود: آن دم که حضرت آدم اعمال حج را بجا می آورد، جبرئیل یاقوتی از بهشت آورد و به سر مبارک حضرت آدم مالید پس موهای سر آن حضرت ریختند و هر جا که بر روشنی آن یاقوت رسید آنجا را جز حرم قرار دادند. 2

در کتاب جنات الخلود آمده است که حضرت امام علی النقی (ع) در نهایت جلالت، وقار، کرم و اعتبار بوده آن حضرت به قدری محجوب بود که به صورت کسی نگاه نمی کرد، بر مطلبی اصرار و ابرام نمی نمود. بلند سخن نمی گفت، مایل نبود در صدر مجلس بنشیند ولی دیگران همیشه آن بزرگوار را به جهت جلالت و نجابتی که داشت، در صدر مجلس جای می دادند. 3

امام علی النقی (ع) در گفتار شگرف و ژرف خویش در زیارتی به نام زیارت جامعه، از دریای دانش خود ما را بهره مند ساخته است و بزرگان اهل علم، این زیارت را بهترین زیارت دانسته اند. شیخ صدوق در کتاب من لا یحضره الفقیه و شیخ طوسی در کتاب تهذیب الاحکام این زیارت را نقل کرده اند این زیارت در کتاب مفاتیح الجنان به زیارت جامعه موسوم است با آنکه اختناق و ستم در زمان این امام همام، از حد فزون بوده است، در عین حال برخی از مشتاقان توانسته اند به قدر ظرفیت خویش از امام کسب فیض نمایند، شیخ طوسی 185 نفر از کسانی را که از امام هادی روایت کرده اند، نام می برد که در میان آنها چهره های درخشانی به چشم می خورد مانند:

الف) حضرت عبدالعظیم حسنی که در شهر ری مدفون است و امام هادی (ع) درباره ثواب زیارت قبر او می فرماید: اگر کسی قبر عبدالعظیم را زیارت کند، مثل کسی است که قبر امام حسین (ع) را زیارت کرده است.

ب) حسین بن سعید اهوازی که از یاران امام رضا و امام جواد و امام هادی (ع) بود و اهل کوفه بوده است ولی به همراه برادرش به اهواز منتقل شد و از آنجا به قم رفت و در قم جهان را بدرود گفت.

چ) فضل به شاذان که از اکابر متکلمان و افاضل مفسران و محدثان بوده است و در زمان امام عسکری از دنیا رفت و قبرش در یک فرسخی نیشابور فعلی، زیارتگاه شیعیان است. 4

حضرت علی النقی (ع) در سال 254 هجری در روز سوم ماه رجب به دست متوکل مسموم شده و به شهادت رسید امام حسن عسکری بر جنازه پدر نماز خواند و حضرت را در سامرا در خانه خویش به خاک سپرد. در پایان این گفتار دل هایمان را به یکی از گفتار دلنشین این امام همام منور می کنیم:

حضرت فرمود: «الدنیا سوق ربح فیها قوم و خسر الاخرون» دنیا بازاری است که گروهی در آن سود می برند و گروهی زیان. 5

اگر ما معرفت خود را نسبت به ائمه و تعالیم گوهربارشان بیشتر سازیم و سفارش های آن بزرگواران را به کار ببندیم حتماً از گروهی هستیم که در دنیا سود جسته و در آخرت خرسند و شاد هستند خداوند توفیق عمل کردن به دستورهای بزرگان دین را به همه ما مرحمت فرماید.

پی نوشت:
1.ستارگان درخشان، ج 12، ص. 19
2.همان، ص. 23
3.همان، ص. 49
4.منتهی المقال، ص. 242
5.تحف العقول، ص. 358 به نقل از اداره پاسخگویی آستان قدس رضوی

منبع: مرکز تحقیقات کامپیوتری علوم اسلامی نور، نرم افزار پرسمان

شاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
نظر بدهید

توجه داشته باشید که آدرس ایمیل نمایش داده نمی شود.

توجه داشته باشید پس از تایید نمایش داده می شود