عدم قیام امام باقر و امام صادق علیهماالسلام و علت آن

0 3,796

امام باقر و امام صادق علیهما السلام با در نظر گرفتن شرایط جامعه و تعداد یارانی که داشتند، قیام و حرکت برای تشکیل حکومت را به صلاح ندیدند.

سوال

چرا امام باقر و امام صادق علیهما السلام قیام نکردند؟ آیا حضرت اصلاً به دنبال تشکیل حکومت نبودند؟

پاسخ

همان طور که می دانیم شان امام، هدایت و ارشاد مردم است. و تشکیل حکومت هم یکی از ابزارهای هدایت و پیاده سازی احکام الهی در جامعه و تحقق جامعه الهی است. بنابراین این تصور که تشکیل حکومت، هیچ گاه در دستور کار ائمه نبوده است، تصور غلطی است. ولی ائمه اهداف خود را بر اساس شرایط و مقتضیات زمان، پیگیری و اولویت بندی می کردند.

بنابراین وقتی امام باتوجه به شرایط جامعه می بیند که شرایط برای قیام و حرکت فراهم نیست و در صورت قیام، اهداف مد نظر محقق نخواهد شد، تاکتیک خود را عوض کرده و از راه دیگری برای تحقق جامعه الهی و تشکیل حکومت اسلامی زمینه سازی می کند.

برای همین امام باقر و امام صادق علیهما السلام با در نظر گرفتن شرایط جامعه و تعداد یارانی که داشتند، قیام و حرکت برای تشکیل حکومت را به صلاح ندیدند. برای همین راه دیگری در پیش گرفتندو با تربیت شاگردان و تعلیم دین، سعی در احیای آموزه های دین داشتند.

اما علت عدم قیام حضرت را شاید بتوان در این داستان که از کتب مختلف نقل شده به وضوح از زبان خود حضرت نیز شنید

مأمون رقی می گوید:

در محضر سرور و مولایم امام صادق(ع) بودم،که سهل بن حسن خراسانی داخل شد.

بر امام(ع) سلام کرد و نشست.

سپس گفت:

ای فرزند پیامبر(ص)! رحمت و رأفت از آن شماست و شما خاندان امامت هستید،چه چیزی مانع اقدام شما برای گرفتن حکومت اسلامی می شود؟

در حالی که شما همین الان از پیروان خود یکصد هزار شمشیرزن می توانی داشته باشی! و آنان پیشاپیش شما شمشیر می زنند.

امام صادق(ع) به آن مرد خراسانی فرمود:

خدا حقت را حفظ بکند بنشین.

سپس امام صادق(ع) به حنیفه گفت:

ای حنیفه تنور را آتش بزن!

حنیفه تنور را آتش زد و تنور یکپارچه آتش شد، و اطراف تنوراز شدت گرما سفید گشت.

امام صادق(ع) به آن مرد خراسانی فرمود:

بلند شو و خود را به تنور بینداز!

خراسانی گفت:

سرور و مولایم! مرا با آتش معذب مکن و مرا از این امر معاف بدار، خداوند تو را معاف بدارد.

امام(ع) به او فرمود:

تو را از این کار معاف کردم.

در این حال هارون مکی به محضر امام صادق(ع) رسید وکفشش هم در دستش بود و بر امام سلام کرد.

امام به هارون مکی فرمود:

کفشت را به زمین بینداز!

و برو در داخل تنور در میان آتش بنشین.

هارون مکی کفش خود را انداخت و در میان تنور نشست!

امام شروع کرد به گفتگو با آن مرد خراسانی و از اوضاع و احوال خراسان سؤال می کرد.

پس از آن امام(ع) به مرد خراسانی فرمود:

بلند شو و نگاه بکن!

و ببین در تنور چه خبر است؟!!

مرد خراسانی به تنور نگاه کرد و دید که هارون مکی چهار زانو در میان آتش نشسته است.

پس از آن هارون مکی از تنور بیرون آمد.

و بر ما سلام کرد و نشست.

امام به مرد خراسانی فرمود:

در خراسان چند نفر مانند این فرد پیدا می شوند؟

خراسانی گفت:

به خدا قسم حتی یک نفر هم مانند این فرد پیدا نمی شود.

پس از آن امام صادق(ع) فرمود:

ما در زمانی که پنج نفر یاور (واقعی) نداریم، دست به قیام مسلحانه نمی زنیم.

ما بهتر از دیگران، وقت خروج و قیام مسلحانه را می دانیم.

(بحارالانوار مجلسی، ج۴۷، ص۱۲۳)

شاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
نظر بدهید

توجه داشته باشید که آدرس ایمیل نمایش داده نمی شود.

توجه داشته باشید پس از تایید نمایش داده می شود