باستر داگلاس، غیرممکن را ممکن ساخت

نمی دانم شما باستر داگلاس را می شناسید یا نه… من تا همین چند روز پیش او را نمی شناختم.
تا این که به طور تصادفی این ویدیوی انگیزشی را دیدم؛ تماشای ویدیوهای انگیزشی یک عادت بسیار خوب است که اگر می خواهید  هیج وقت تسلیم ‌نشوید،  به شما توصیه می کنم  حتما این کار را چند بار در هفته انجام دهید.ویدیوهای انگیزشی علاوه بر این که سوخت ما را برای ادامه مسیرمان تامین می کنند، همچنین باعث می شوند  با شخصیت های جدیدی آشنا شویم که در عین نا باوری توانستند کارهای بسیار مهمی انجام دهند؛

همه ما در زندگی مان غول هایی برای خود ساختیم و فکر می کنیم به هیچ وجه نمی توانیم بعضی کارها را انجام دهیم؛

• نه من نمی تونم این کار رو انجام بدم چون هیچ کس نتونسته انجام بده
• محاله بتونم این مساله سخت رو حل کنم
• شکست دادن قهرمان جهان کار من نیست
• و …

باستر دقیقا کاری را انجام داد که از نظر خیلی ها  غیر ممکن بود !

داستان از این قرار است که مایک تایسون قهرمان بی چون و چرای جهان بود. هیچ کس نمی توانست مایک را شکست دهد. یک قهرمان شکست ناپذیر… به او مایک آهنین می گفتند؛ تا آن زمان تاریخ بوکسوری  مثل او ندیده بود.

اگر مایک حریفش را ناک اوت می کرد، حریفش دیگر نمی توانست به مبارزه ادامه دهد؛ همه بوکسورها می دانستند این کار غیر ممکن است که با مشت مایک تایسون زمین بیافتند و دوباره بتوانند بلند شوند.

اما بوکسور کم سن و سال ثابت کرد این کار غیر ممکن نیست. باستر داگلاس همان جوانی بود که با ضربه مشت مایک تامسون زمین افتاد اما بلند شد و اتفاق فراموش نشدنی در تاریخ رقم زد.

باستر دقیقا کاری را کرد که از نظر همه غیر ممکن بود. اگر قبل از شروع مسابقه از تک تک تماشاگران می پرسیدند آیا باستر داگلاس شانسی برای پیروزی دارد‌ ؟ همه بدون شک می گفتند:

نه! هیچ کس نمی تواند حریف مایک شود.

اما باستر تمام معادلات را بهم زد و نه تنها از زمین بلند شد بلکه اسطوره شکست ناپذیر بوکس را شکست داد.

برای من جالب بود بدانم چه انگیزه ای قوی پشت موفقیت داگلاس وجود داشت که غیر ممکن را باور نکرد و مایک آهنین را شکست داد.

جواب این سوال را باستر داگلاس بعد از پایان مسابقه به خبرنگار داد؛ وقتی از او پرسیدند چگونه توانست این نتیجه شگفت انگیز را رقم بزند، جواب او بسیار واضح بود :

مادر باستر دو روز پیش فوت شده بود
اما او قبل از فوتش به همه گفته بود که پسرم مایک تایسون را شکست خواهد داد.

این موضوع اهمیت انگیزه را به ما نشان می دهد.
البته شاید خیلی از ما جای این بوکسور بودیم، نه تنها انگیزه برنده شدن نداشتیم، بلکه  به خاطر فوت عزیزترین شخص زندگی مان، زندگی برایمان تمام می شد. اما به نظر من درس مهمی که باستر داگلاس به کل انسان های تاریخ آموخت این بود که هیچ چیز در این دنیا غیر ممکن نیست؛ فقط باید دنبال چرایی خودتان باشید.

برای درک بیشتر و پیدا کردن «چرا»-ی اصلی‌تان توصیه میکنیم مقاله «قدرتمندترین سلاح در جنگ با سختی های زندگی برای یک هدف» حتما بخوانید؛ چون هر کاری که ما انجام می دهیم، حتما با دلیل مهمی آن را شروع کردیم؛ اما چه اتفاقی می افتد که تسلیم می شویم و فکر می کنیم انجام آن کار غیر ممکن است؟

بیش تر دانش آموزان فکر می کنند برای به دست آوردن رتبه تک رقمی در کنکور حتما باید از بهترین معلم های خصوصی و بهترین منابع استفاده کنند و برای این کار پول کافی باید داشته باشند؛ پس بعضی ها بی پولی را بهانه ای برای موفق نشدن شان می دانند.

اما هر سال می بینیم تعداد دانش اموزان شهرستانی
که با امکانات محدود توانستند رتبه برتر کنکور را به دست بیاورند، کم نیست !
چه اتفاقی در این میان رخ داد؟

هیچ چیز عجیبی اتفاق نیافتاده فقط آن ها محدودیت ها را باور نکردند و چرایی خود را پیدا کردند‌.
مثل باستر داگلاس که تسلیم شرایط بد نشد و تاریخ بوکس را شگفت زده کرد. (در ضمن اگر کنکوری هستید ما در این صفحه لیستی از بهترین جملات انگیزشی را برایتان آماده کرده‌ایم که باید هر روز ده بار آنها را بخوانید)

بیایید سعی کنیم محدودیت ها را باور نکنیم و انگیزه قوی برای خود ایجاد کنیم.

محدودیت زاییده ی ذهن ماست.
در حقیقت هیچ کار غیر ممکنی وجود ندارد. غیر ممکن ها را ذهن ما می سازد.

اگر شما ورزشکار هستید و فکر می کنید شکست دادن قهرمان رشته تان کار غیر ممکنی است، مدیر شرکتی هستید و پیشی گرفتن از شرکت رقیب را غیر ممکن می دانید، کارمند هستید و فکر می کنید در مقابل همکاران تان هیچ شانسی برای ارتقای شغلی ندارید یا ایده شروع کاری را در سر دارید اما فکر می کنید با بودجه تان شدنی نیست؛ بهتر است بدانید شما گرفتار حصار ذهنی شده اید که خودتان برای خودتان ساختید.

راه های زیادی برای رفع محدودیت ذهنی وجود دارد. مثل تلقین و تکرار جملات مثبت، تجسم مثبت و.. همه این راه ها می توانند مفید باشند اما من می خواهم کاری را که باستر داگلاس انجام داد، به شما پیشنهاد کنم. انگیزه باستر مادرش بود.

او می خواست با عملی کردن حرفی که مادرش قبل از مرگ زده او را خوشحال کند.

شما هم در هر زمینه شغلی، درسی، ورزشی و … که فعالیت می کنید، بعد از تعیین اهداف روشن، یک یا چند انگیزه قوی برای خود پیدا کنید.

به عنوان مثال یک کارمند ساده هستید و قرار است چند ماه آینده، یک آزمون برای ارتقای شغلی تان برگزار شود؛ برای قبولی در این آزمون در قدم اول یک انگیزه قوی در خودتان ایجاد کنید و کاری به رقیبانتان نداشته باشید که تا چه حد قوی هستند.  مثلا به خودتان بگویید: اگر من بتوانم ارتقای شغلی بگیرم با حقوق چند ماهم می توانم خانه، ماشین و … مورد علاقه ام را بخرم.

قبولی در این آزمون را غیر ممکن تصور نکنید و تمام تلاش تان را برای رسیدن به هدف انجام دهید؛ بدون شک مثل داگلاس موفق خواهید شد.

بیش تر ما اسیر بازی های ذهن مان می شویم و چون انگیزه قوی برای به ثمر رساندن کاری که قصد انجامش را داریم، پیدا نمی کنیم؛ پس خیلی راحت تسلیم می شویم؛ اما اگر سعی کنیم برای هر هدفی که داریم، یک دلیل قوی و محکم پیدا کنیم مسیر برایمان هموارتر و آسان تر خواهد شد.

فراموش نکنید انجام هیچ کاری غیر ممکن نیست
و حتی اگر حریف شما مثل مایک آهنین شکست ناپذیر هم باشد؛
اگر یک انگیزه قوی در خود ایجاد کنید، می توانید مثل داگلاس تاریخ ساز شوید.

همین حالا دست به کار شوید و انگیزه های قوی برای هر هدف و کار خود پیدا کنید. این کار اصلا سخت نیست فقط با توجه به علایق و شرایط تان کمی نیاز به فکر کردن دارید.

در ضمن می‌خواهیم از موفقیت‌های شما بدانیم
از آن موقعیت‌هایی که خود را در با انگیزه در آن موفق دانسته‌اید