چگونه با افراد مغرور برخورد کنید؟

0 3,877

غرور سبب شده تا شیطان از رحمت خداوند دور شود و ریشه ای این امر ناپسند از شیطان است.انسان نباید به مال، زیبای، علم و دانش خودش مغرور شود چون اینها ماندگار نیست، آنچه که ماندگار است، اخلاق نیکوست.

یکی از ریشه‌های غرور، عقده حقارت و نوعی پستی و ذلت است که شخص مغرور در باطن خویش احساس می‌کند.
سجاد رستمی چورتی

مقدمه

غرور یکی از آفت ها و مرض های قلبی است که انسان را از درون تهی می‌کند و اعمال و رفتار انسان را نابود می‌کند و در حقیقت به جای اینکه پروردگار بی‌همتا را پرستش کند از نفس، مال، مقام و علمش بتی ساخته و آنها را عبادت می‌کند. غرور سرچشمه صفات رذیله دیگری مانند خود برتر بینی و تکبر و عجب و خودپسندی و ترک تواضع و کینه و حسد نسبت به دیگران و تحقیر آنها می‌شود.

ریشه های غرور از چیست؟ 

۱٫ احساس حقارت 

یکی از ریشه‌های غرور، عقده حقارت و نوعی پستی و ذلت است که شخص مغرور در باطن خویش احساس می‌کند و با ابزار بزرگی و دست زدن به کارهایی که شایسته او نیست می‌کوشد تا حقارت درونی خویش را از مردم پنهان کرده و شکست و واماندگی خود را از قافله ره‌ پویان طریق کمال و سعادت جبران نماید.
امام صادق(ع) می‌فرمایند:«هیچ کس لاف بزرگی نمی‌زند مگر به خاطر ذلّتی که در خود احساس می‌نماید»[۱]
روان‌شناسان و دانشمندان امور تربیتی بر این نکته تاکید دارند که هر نوع انگیزه برتری خواهی و کبر و غرور ریشه در احساس عدم امنیت روحی داشته و از عقده حقارت نشأت می‌گیرد.
غرور باعث می‌شود افراد به چگونگی تفکر دیگران درباره خود اهمیت بسیاری بدهند. آنها به تایید دیگران وابسته هستند. گاهی افراد، متکبرانه رفتار می‌کنند تا توجهی که نمی‌توانند به‌ نحو دیگر به‌دست آورند را کسب کنند.

۲٫ تایید دیگران

این امر برای افرادی صدق می‌کند که با متکبر بودن، توجه زیادی در گذشته دریافت کرده‌اند و لذا انجام این کار را ادامه می‌دهند. در این موارد، وقتی آنها دیگر توجه دریافت نمی‌کنند، این نوع رفتار را متوقف می‌سازند.

اسباب غرور

اسباب غرور و خودبینی بسیار زیاد است و مغروران گروههاى مختلفى هستند:

۱٫ مغروران به علم و دانش

آنها کسانی هستند که وقتی به مقامى از علم میرسند غرور و خودبینى بر آنها عارض میشود، جز افکار خویشتن را نمی بینند و براى افکار دیگران ارزشى قائل نیستند، گاه خود را از مقربان الهى می پندارند و قطعا اهل نجات! اگر کسى کمترین انتقادى از آنها کند ناراحت می شوند و از همه انتظار احترام و پذیرش و قبول را دارند!
در حدیثى از رسول خدا(ص) می خوانیم که به ابن مسعود فرمود: «یابن مسعود! لاتغترن بالله و لاتغترن بصلاحک و علمک و عملک و برک و عبادتک; اى ابن مسعود! به (کرم) خدا مغرور نشو و همچنین به صالح بودن و علم و عمل و نیکوکارى و عبادت هایت.[۲]

۲٫ مغروران به زیبایی و جمال 

برای بعضی ها، زیبایی وسیله ای امتحان است که ظرفیت آنها سنجیده شود اما در این امتحان مردود می‌شوند چون زیبایی خود را وسیله ای فخر فروشی و غرور می‌کنند. آنهایی که درگیر این افت هستند، باید بدانند که زیبایی آنها ماندگار نیست بلکه آن چیزی که باقی می ماند، اخلاق نیکوست.

۳٫ جهل و نادانی

جهل و نادانی یکى دیگر از اسباب غرور است، همان گونه که علم و دانش گاه سبب غرور می شود جهل و نادانى نیز در بسیارى از جاهلان سبب غرور است. در حدیثى از امیرمؤمنان می خوانیم: «من جهل اغر بنفسه و کان یومه شرا من امسه; کسى که جاهل است مغرور به خویشتن مى‌شود شود و امروزش بدتر از دیروز اوست. امیرالمومنین علی(ع)  فرمودند : «کفی بالاغترار جهلاً»ریشه غرور جهل است. [۳]حالا یک تعبیر غلیظ‌ تری هم دارند که فرمودند: «أحمقُ الحُمَق الاغترار» احمقی بالاتر از این نیست که انسان مغرور شود. [۴]

اولین مغرور

کبر و غرور آن بد اخلاقی است که نخستین بار در نفس شیطان آشکار گردید، او خود را نسبت به آدم(ع) والا تر فکر کرد و گفت: أَنَاْ خَیْرٌ مِّنْهُ خَلَقْتَنِی مِن نَّارٍ وَخَلَقْتَهُ مِن طِینٍ : من از او بهترم، مرا از آتش آفریده ای و او را از گل. پس خیلی ناپسند است که انسان پیرو شیطان باشد و عملی که شیطان به وسیله ای آن عمل از بهشت رانده شد و مورد لعنت خداوند قرار گرفت آیا شایسته است که ما دچار کبر و غرور شویم؟

تعریفی از فرد مغرور

یک شخص متکبر یا مغرور می‌تواند به‌عنوان فردی تعریف شود که به‌گونه‌ای عمل می‌کند که انگار برتر، ارزشمندتر یا مهمتر از دیگران است و دیگران را دست‌کم می‌گیرد. همچنین فرد مغرور انتظار دارد به‌خاطر ویژگی‌های خاص و دستاوردهای بزرگش، مورد تحسین و احترام باشد. غرور در روانشناسی دلالت بر میل به سلطه و اعتماد مفرط به توانایی‌های خود و خود را شایسته‌ی موفقیت دیدن دارد.
دکتر محمدمهدی بدیعی روانپزشک می‌گوید :غرور به حالت احساسی گفته می‌شود که در آن شخص برای خود ارزش بسیار زیادی قائل است و در مقابل تواضع و نیستی بکار می‌رود. فکر اینکه شخص از همه کس و همه چیز خود را بالاتر می‌داند.نحوه برخورد با فرد مغرور

۱٫ اعتماد به نفس بالا داشته باشید

یکی از بهترین راه های برخورد با یک فرد متکبر، نشان دادن اعتماد به نفس بالای خودتان است. با یک شخص متکبر با دانستن اینکه خودتان قوی، شایسته و مطمئن هستید، رفتار کنید.

۲٫ موضوع مکالمه را تغییر دهید

اگر هیچ چیز درست کار نمی کند، راهی برای انتقال به یک موضوع مکالمه جدید پیدا کنید این می تواند قدرت را از شخص متکبر بگیرد. افراد مغرور و متکبر بیشتر به گفتگویی که در آن احساس راحتی می کنند تسلط بیشتری دارند.

۳٫مخالفت خود را اعلام کنید

نظر او اگر مخالف با حقیقت است و برای شما محرز شده که کذب است، به غرور او پایان بدهید و با جدیت به او بفهمانید که با غرور نمی‌شود حرف درست را به کرسی بنشاند.

جمله انگیزشی و تذکر : عزت نفس‌تان را پرورش دهید. شما نیازی ندارید که دیگران را سرزنش کنید و بر آنها مسلط شوید تا احساس اعتبار کنید. ما همگی ارزشمند هستیم. اگر نمی‌دانید چطور غرورتان را متوقف کنید، به یک روانشناس حرفه‌ای مراجعه کنید.

چگونه با فرد مغرور صحبت کنیم؟ 

در صورتی که شخص متکبر تحمل شنیدن انتقاد را دارد باید ابتدا به صورت غیرمستقیم یا مستقیم با او در زمینه رفتارش صحبت کرد و از او خواست که رفتار خود را شایسته کند. چرا که در اکثر موارد که انسان ناخواسته به تکبر و خودبرتربینی مبتلا می شود، اگر از ناحیه دوستان و نزدیکان به بدی و زشتی این صفت آگاه و ملتفت شود، به راحتی می تواند این صفت را از بین برد. به عنوان مثال در شیوه غیرمستقیم می توانید وقتی او دارد از خودش تعریف می کند و یا کاری را انجام می دهد که نشان دهنده این صفت است، به شوخی به او بگویید: «شما که همیشه هوای خودتان را دارید»؛ یا «چه قدر از خودتان تعریف می کنید» و.. . تا متوجه شود که رفتارش توجه دیگران را به خود جلب کرده و دیگران او را آدم خودبین و متکبر می دانند.
در شیوه مستقیم هم می توانید برای این که ابتدا ظرفیت پذیرش انتقاد را در مخاطب به وجود بیاورید ابتدا از او تعریف کنید و از امتیازات و صفات خوبش بگویید و بگویید که به او علاقه دارید و قصد بدی ندارید. آن گاه اشاره کنید که این رفتار او باعث می شود که دیگران نظر بدی نسبت به او داشته باشند و شخصیت او در نظر دیگران پایین بیاید.پاورقی
[۱] عاملی، حر، وسائل‌الشیعه، چاپ اول، ج۵، قم: موسسه آل البیت لاحیاء التراث، ۱۴۰۹ق، ص ۳۷۹٫
[۲] طبرسی، حسن بن فضل، مکارم الاخلاق، جلد ۲، قم: شریف رضی، ۱۳۷۰،صفحه ۳۵۰
[۳] غرر الحکم، ت‍رج‍م‍ه‌ م‍ح‍م‍دع‍ل‍ی‌ ان‍ص‍اری‌، ق‍م‌: ام‍ام‌ ع‍ص‍ر(ع‍ج‌)، ۱۳۸۰، صفحه ۷۵
[۴] همان، صفحه ۳۱۳
[۵] قران کریم ، سوره اعراف ، آیه ۱۲منبع
قرآن کریم ، سوره اعراف
عاملی، حر، وسائل‌الشیعه، چاپ اول، ج۵، قم: موسسه آل البیت لاحیاء التراث، ۱۴۰۹ق
طبرسی، حسن بن فضل، مکارم الاخلاق، جلد ۲، قم: شریف رضی، ۱۳۷۰
غرر الحکم، ت‍رج‍م‍ه‌ م‍ح‍م‍دع‍ل‍ی‌ ان‍ص‍اری‌، ق‍م‌: ام‍ام‌ ع‍ص‍ر(ع‍ج‌)، ۱۳۸۰

شاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
نظر بدهید

توجه داشته باشید که آدرس ایمیل نمایش داده نمی شود.

توجه داشته باشید پس از تایید نمایش داده می شود