ارزش های اخلاقی، اجتماعی و آموزشی بازی برای کودکان

0 551

ارزش های اخلاقی، اجتماعی و آموزشی بازی برای کودکان

یکی از فواید بازی برای کودکان، رشد جسمی و روانی ایشان است. در این نوشتار برآنیم به بیان فواید بازی در رشد ارزش های اخلاقی و اجتماعی کودکان بپردازیم. با ما همراه باشید.

ارزش های اخلاقی، اجتماعی و آموزشی بازی برای کودکان
ارزش های اخلاقی، اجتماعی و آموزشی بازی برای کودکان

 بازی یکی از راه هایی است که مفاهیم و ارزش های اخلاقی را به کودکان منتقل می کند.
 

ارزش اجتماعی بازی

 کودک در خلال بازی به کشف محیط اطراف خود می پردازد و از طریق بازی نخستین گام ها را برای اجتماعی شدن بر می دارد، همکاری و تشریک مساعی با گروه را فرامی گیرد و بر کیفیت تأثیرگذاری بر دیگران و تأثرپذیری آگاه می شود.
 
کودکان از طریق بازی یاد می گیرند که چگونه می توانند پذیرش افراد گروه را به دست آورند و به میزان توانایی های لازم برای موفقیت در گروه پی می برند. همچنین بر چگونگی استفاده از توانایی های دیگران برای رفع نیازهای خود آگاه می گردند.
 
بازی باعث رشد جنبه اجتماعی شخصیت کودک می شود. او، در بازی گروهی، ناگزیر به رعایت نکات اجتماعی و قواعد بازی است. در خلال بازی گروهی، مفاهیم اجتماعی مانند نوبت گرفتن، صبر و حوصله نشان دادن، احترام به حقوق دیگران، اعتماد به نفس پیداکردن، پیروزی و شکست را فرا می گیرد.
 

نظر هارلوک

هارلوک می گوید: کودک در بازی با همبازی های خود یاد می گیرد که چگونه با افراد غیر اعضای خانواده، روابط اجتماعی برقرار کند و چگونه مشکلاتی را که از این نوع رابطه به وجود می آیند حل کند. کودک از طریق بازی های دسته جمعی و مبتنی بر همکاری، حتی با بزرگسالان، بده بستان را یاد می گیرد. در خانه، بازی کردن باعث صمیمیت بیشتر میان والدین و کودک میان خواهر و برادرها می شود و به تطابق اجتماعی بهتر و محیط خانوادگی سالم تر می انجامد.
 
این نکته درست است که کودک، از طریق برخورد با سایر کودکان، در مدرسه نوع رفتار اجتماعی را یاد می گیرد، ولی محیط مدرسه، برخلاف بازی آزادانه، فرصت های اندکی را برای رفتار اجتماعی در اختیار کودک قرار می دهد، به ندرت خانه یا مدرسه راه کافی و مناسب برای ارضای تمایل برخوردهای اجتماعی را به کودک می دهد. این تمایلات در بازی آزادانه کودک بهتر ارضاء می شوند.
 

یادگیری نقش های اجتماعی

نقش های اجتماعی از طریق بازی های کودکان از ۶ تا ۱۲ سالگی آموخته می شوند. تقریبا در هر فرهنگی، کودکان به نوعی نقش بزرگسالان را بازی می کنند که این خود مانند هر بازی در جریان اجتماعی کردن آنان دخالت می کند. در خانه بازی کودک بعضی جنبه های اساسی نقش های بزرگسالان را بر عهده می گیرد و چگونگی بیرون آمدن از یک نقش و واردشدن به نقش دیگری را می آموزد. اگر دختر خردسالی که در نقش مادر بازی می کند هوس کند که به اداره برود و کار کند و پدر را به نگهداری بچه وادارد، بقیه بچه ها که بازی می کنند او را به نقش های اولیه برمی گردانند، چون مادران معمولا نمی گذارند پدران بچه داری کنند و یا ظرف و کهنه بشویند.
 
هنگامی که چنین دختری بالغ می شود و ازدواج می کند، در صورتی که عکس نقشی را که در کودکی آموخته صادق ببیند بسیار متعجب خواهد شد. زیرا آنچه ضمن بازی کودکان آموخته می شود در بزرگسالی کاملا طبیعی به نظر می رسد، در واقع اجزای عاطفی همانندسازی نقش چنان نیرومند جایگزین می شود که بسیاری از افراد مرد یا زنی را که به نوعی در نقش معکوس عمل می کنند نا به هنجار می انگارند.
 
اطفال اغلب اولین بار از راه بازیه ای دسته جمعی به ارزش کودکان دیگر که بدون آنها بازی مقدور نیست پی می برند. آنها به وسیله بازی یاد می گیرند که چگونه یکدیگر را قبول داشته باشند، درباره قوانین بازی توافق کنند و دسته جمعی بر گروه رقیب پیروز شوند. مفهوم همکاری، پیروزی، شکست، همچشمی و برتری طلبی اغلب در این مرحله از بازی گروهی منتقل می شود و کودکان به رشد اجتماعی لازم می رسند. در سنین اولیه، کودک ترجیح می دهد تنها بازی کند و به ندرت اجازه می دهد کودکان دیگر در بازی او شرکت کنند و آگاهی بازی گروهی ندارد.
 
تا سنین ۶- ۵ سالگی کودک دوست دارد که با اسباب بازی های خودش بازی کند. در این مرحله است که استعدادهای شخصی کودک رشد می یابند. بنابراین، نباید از این ترسید که کودک در نتیجه تنها بازی کردن فرد خودخواهی بارآید، بلکه باید این امکان را به کودک داد که در تنهایی بازی کند. در این بازی انفرادی باید او را تنها گذاشت و نباید یارانی را به او تحمیل کرد، زیرا چنین تحمیلی باعث تباهی روحیه کودک می گردد و، در نتیجه، او را عصبی می کند.
 

ارزش اخلاقی بازی

 بازی یکی از مهمترین عوامل در تربیت اخلاقی کودک است. بازی نیز یکی از راه هایی است که مفاهیم و ارزش های اخلاقی را به کودکان منتقل می کند. یعنی رفتارهای خوب را از رفتارهای بد مشخص می کند. گرچه کودک در خانه و مدرسه با ارزش های اخلاقی آشنا می شود، اما درونی شدن و تثبیت معیارهای اخلاقی در خانه و مدرسه هرگز به اندازه بازی قوی نیست. کودک در می یابد که اگر بخواهد در بازی فرد قابل قبول به حساب آید، باید درستکار، باحقیقت، مسلط به خود و با انصاف و عادل باشد.
 
او همچنین می فهمد که همبازی هایش نسبت به خطاهای وی در بازی بسیار کمتر از والدینش شکیبایند. بنابراین، یاد می گیرد که اصول اخلاقی را هنگام بازی نسبت به محیط خانه و مدرسه به طور کامل تر رعایت کند.
 
کودکی که پلیس می شود و به دستگیری دزد می پردازد، علاوه بر رشد فعالیت های جسمانی، به تأیید اصول اخلاقی نیز اقدام می کند. در ضمن وظایف، حدود و قدرت این شغل را می آموزد. کسی که دزد می شود با دستگیر شدن و پذیرش تنبیه، در واقع، به زشتی عمل دزدی صحه می گذارد و به اجرای عدالت اجتماعی تن در می دهد.
 

رزش آموزشی و تربیتی بازی

کودکان در خلال بازی ها، به ویژه بازی های آموزشی، به مفاهیم ذهنی جدیدی دسترسی پیدا می کنند و مهارت های بیشتر و بهتری را کسب می کنند. آنان به کمک بازی، با رنگ های مختلف و شکل های گوناگون و جهت های متفاوت آشنا می شوند و تجارب ارزنده ای به دست می آورند.
 
در حین بازی، مطالب آموختنی، بدون فشار و با میل و رغبت فراگرفته می شوند و، به همین علت، برخی مربیان معتقدند که هرگونه مطلب درسی را باید فقط همراه با بازی به کودکان آموخت و اصولا بهتر است ساعات رسمی دروس مدارس ابتدایی را به ساعات بازی های خلاق و آموزنده تبدیل کرد. این عقیده به ظاهر، تا حدی درست به نظر می رسد، ولی از آنجایی که در بازی برای فراگرفتن مطالب کم، باید وقت زیادی مصرف کرد، گروهی از مربیان با آن مخالفت می کنند و می گویند بهتر است بازی را فقط به ادوار قبل از آموزش رسمی و جدی، یعنی مرحله های اول و دوم کودکی، اختصاص داد و در مرحله آموزشگاهی مطالب را به طور جدی تری آموخت.
 
بازی به کودک کمک می کند تا دنیایی را که در آن زندگی می کند بشناسد، بفهمد، اداره کند و میان واقعیت و تخیل فرق بگذارد. کودک به هنگام بازی درباره خودش، دیگران و رابطه اش با آنها چیز یاد می گیرد. کودک میزان توانایی های خود را با دیگران مقایسه می کند و به این ترتیب یک مفهوم روشنت ر و واقع گرایانه تر از خود به دست می آورد. بازی به او فرصت می دهد که تجربه کند و توانش های خود را به آزمایش بگذارد، بدون آنکه مجبور باشد مسئولیت کامل اعمال خود را به عهده بگیرد. مثلا، در نقاشی، می تواند هر قدر دلش می خواهد شکل بکشد، بدون آنکه بر اساس این شکل هایی که می کشد نمره ای بگیرد، در بازی، کودک نقش  های مختلفی را به عهده میگیرد و در می یابد که کدام نقش بیشترین لذت را به او می دهد. در عین حال، بازی او را قادر می سازد که رضایت بخش ترین رابطه ها را با دیگران برقرار سازد.
 
به صراحت، می توان تأکید کرد که تا سنین ۶-۵ سالگی، روحیه خودخواهی و تجاوز کاری در کودک بسیار چشمگیر است. لازم است کودک را از تمرین زیاد در این تجاوز کاری باز داریم. وقتی که کودک تنها بازی می کند، استعدادهای خود یعنی تصورات ذهنی و سازمان بندی مادی را تکامل می بخشد که این خود دارای ارزش تربیتی است.
 
منبع: روان شناسی بازی. محمدعلی احمدوند. صص ۹-۱۱٫ دانشگاه پیام نور. پنجم. ۱۳۸۱.
شاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
نظر بدهید

توجه داشته باشید که آدرس ایمیل نمایش داده نمی شود.

توجه داشته باشید پس از تایید نمایش داده می شود