شما شوخ طبع از نوع مثبت یا منفی هستید؟
شما شوخ طبع از نوع مثبت یا منفی هستید؟
شوخ طبع بودن یک فرق اساسی با لوده بودن دارد،آن فرق این است که شما شوخ طبع بودن را میتوانید یک وسیله برای خدمت کردن به خلق قرار دهید. اما لوده بودن فقط سبب دوری شما از خلق میشود. این نوشتار به نکات مثبت شوخ طبعی می پردازد.
شما شوخ طبع از نوع مثبت یا منفی هستید؟
مقدمه
شما وقتی با چهره گشاده و خندان با دیگران برخورد می کنید در واقع یک زمینه سازی می کنید برای اینکه دیگران بتوانند به راحتی با شما ارتباط بگیرند و یک وسیله برای جذب کردن دیگران است بدون اینکه هزینه مالی بکنید. امام علی (علیهالسلام ) در این مورد می فرمایند : « خوش رویی، احسانی است بی هزینه».[۲]
حفظ حرمت ها در هنگام شوخی کردن
روزی پیامبر و حضرت علی(علیهالسلام) کنار هم خرما می خوردند. پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) هر خرمایی را که می خورد، به آرامی، هسته اش را نزد هسته های علی (علیهالسلام) می گذاشتند. هنگامی که از خوردن خرما دست کشیدند، همه هسته ها جلوی حضرت علی (علیهالسلام) بود. پیامبر در این موقع، رو به حضرت علی(علیهالسلام) کردند و فرمودند: «ای علی! بسیار می خوری». حضرت علی (علیهالسلام) در جواب پیامبر فرمودند: «آن که خرما را با هسته خورده است، پرخورتر است».[۳]
نکته: هنگام شوخی و مزاح نباید با شخصیت یک فرد بازی کنید و او را مورد تمسخر و توهین قرار دهید تا دیگران بخندند، بلکه باید شوخی ها و طنز های شما به گونه ای باشد که به شخصیت دیگران لطمه نزند. امام باقر (علیه السلام) میفرماید :خداوند عزوجل دوست دارد کسى را که در میان جمع شوخی کند به شرط آن که ناسزا بگوید.[۴]
شوخی های بیش از حد و اندازه
شوخ طبع بودن یعنی مقاوم در برابر مشکلات
شوخ طبعی و جذب دیگران
شوخ طبعی و رفع مشکل دیگران
ما میتوانیم با کارهای درست و اصولی هم شخصیت خودمان را حفظ کرده و هم شادی و سرور را به قلب برادر دینی خودمان وارد سازیم. امام علی (علیهالسلام) فرمودند : سیره پیامبر خدا این بود که وقتی یکی از اصحاب خود را غمگین می دید، او را به وسیله شوخی کردن، شاد میکرد و می فرمود: خداوند، نفرت دارد از ترشرویی در چهره برادرش. [۷]
پی نوشت :
[۱] تحف العقول، صفحه ۴۹، بحار الانوار، جلد ۷۷، صفحه ۱۵۵٫
[۲] غرر الحکم و درر الکلم، حدیث ۱۵۰۳٫
[۳] محمّد رضا رمزی اوحدی، ۱۰۰۱ داستان از زندگانی امام علی (علیهالسلام) قم: انتشارات سعید نوین، صفحه ۹۸٫
[۴] محمد کلینی، اصول کافى ، جلد ۲، صفحه ۶۶۳، ح۴٫
[۵] غررالحکم، جلد ۴، صفحه ۵۹۷، ح۷۱۲۶٫
[۶] فضلبنحسن طبرسی، ترجمه سیدحبیبالله موسوی، مکارم الاخلاق، تهران: حبیب، ۱۳۸۹، صفحه ۲۱٫
[۷] مستدرک الوسائل ،جلد ۸، صفحه ۳۲۱٫