سیره رفتاری امام خمینی (س) با کودکان (بخش اول)

0 469

سیره رفتاری امام خمینی (س) با کودکان (بخش اول)

در این مطلب سعی شده تا گوشه هایی از ارتباط عاطفی امام با کودکان و نوجوانان و نیز گوشه هایی از ویژگی های رفتاری و تربیتی حضرت امام به تصویر کشیده شود. با ما همراه باشید.

سیره رفتاری امام خمینی (س) با کودکان (بخش اول)
سیره رفتاری امام خمینی (س) با کودکان (بخش اول)

یکی از رموز موفقیت امام در برپایی حکومتی مبتنی بر اندیشه های اصیل اسلامی را می توان در توجه به تربیت نسل انقلاب دانست.
 

مقدمه

در زمان حیات پربار حضرت امام خمینی (س) بسیاری از خصوصیات فردی، جنبه های عاطفی و روحیات اجتماعی ایشان کمتر در گفته ها و نوشته ها مطرح شده است. همگی امام را به یک مرجع دینی و فقیه والامقام و یک سیاستمدار دینی بیشتر می شناسند تا فیلسوفی بزرگ یا مربی اخلاق، حال آنکه به گفته یادگار امام «کسانی که با زندگی و سیر نهضت حضرت امام آشنایی دارند به این نکته واقفند که امام بیش از آنکه یک سیاستمداری قاطع و انقلابی باشد و پیش از آنکه به عنوان مرجعی عام زعامت دینی و مرجعیت را معنایی تازه بخشد یک مربی بزرگ و معلمی نمونه بود.»

تربیت در اندیشه امام به عنوان یک مربی انسان ساز از ارزش و جایگاه والا برخوردار است. به طوری که یکی از رموز موفقیت امام در برپایی حکومتی مبتنی بر اندیشه های اصیل اسلامی را می توان در توجه به تربیت نسل انقلاب دانست. حضرت امام در عرصه تربیت تنها به بیان رهنمودهای تربیتی و اخلاقی بسنده نکرده و در میدان عمل قبل از آنکه آراء و اندیشه های خویش را به دیگران توصیه کنند خود به کار بسته اند. در این میان نکات بسیار آموزنده و تربیتی فراوانی در رفتار اجتماعی و خانوادگی امام وجود دارد که می تواند ما را به معیارهای تربیتی مورد نظر امام و درک شیوه های رفتاری ایشان رهنمون سازد.

یکی از ابعاد تربیتی حضرت امام نحوه رفتار و برخورد ایشان با کودکان و نوجوانان می باشد. ایشان علاوه بر اینکه همیشه با چهره ای خندان و دستانی مهربان از کودکان استقبال می کردند نسبت به تربیت صحیح آنان بسیار حساس و دقیق بودند و خانواده ها را به تربیت سالم و الهی فرزندان دعوت می کردند؛ که از لابلای سخنان گهربار و نیز سیره عملی ایشان می توان در این زمینه به نکات بسیار آموزنده ای دست یافت. در تنظیم این مجموعه که تحت عنوان «پدر مهربان» به زیور طبع آراسته شده است سعی گردیده تا گوشه هایی از ارتباط عاطفی امام با کودکان و نوجوانان و نیز گوشه هایی از ویژگی های رفتاری و تربیتی حضرت امام به تصویر کشیده شود.
 

محبت به کودکان

امام در برخوردهای خصوصی با افراد، به خصوص کودکان، عواطف خودشان را خیلی روشن و مشخص و در کمال محبت نشان می دادند. وقتی کودکی با والدینش نزد ایشان می آمد، در درجه نخست به او توجه می کردند و محبت خودشان را نشان می دادند که از علائم این ابراز محبت، گرفتن دست بچه ها میان دستان شان و زدن روی دست و یا لمس کردن گونه های آنها بود.[۱]
 

مهربان ترین چهره

امام همیشه سعی می کردند که در خانواده مهربان ترین چهره برای ما باشند. با وجود اینکه همه ما نزدیکتر از امام به خود داشتیم مانند پدر، مادر، برادر و خواهر؛ اما امام یک کانون رحمت و عاطفه و برای همۀ ما ملجأ و پناه بودند و ما احساس می کردیم ایشان از همه به ما نزدیکتر و مهربانتر است.[۲]
 

آزادی عمل

بچه ها در حضور امام بسیار آزاد بودند و تا وقتی امام حضور داشتند وسعت عمل شان بیشتر از زمانی بود که ایشان نبودند چون فکر می کردند یک حامی دارند و اگر عمل نادرستی انجام بدهند، ما به احترام امام اعتراض نمی کنیم. در نتیجه وقتی امام می آمدند به جای اینکه بچه ها یک مقدار آرامتر باشند، فکر می کردند که حالا هر کاری دلشان بخواهد می توانند بکنند.[۳]
 

حواسم پیش بچه هاست

امام نسبت به همه کودکان توجه خاصی داشتند اگر در حسینیه بچه ای گریه می کرد، وقتی به خانه می آمدند به شدت اظهار ناراحتی می کردند که: اینها، بچه های کوچک را در هوای گرم یا سرد می آورند و من حواسم پیش بچه ها می رود و می خواهم مطالبم را زود تمام بکنم که آنها اذیت نشوند. [۴]
 

نوازش کودک خردسال

زمانی که ملاقات های حضرت امام در قم قطع شد؛ ایشان روزها به باغچه مرحوم اشراقی می رفتند و غروب هم به خانه ایشان در دورِ شهر می آمدند. در مسیر، کودکان دنبال ماشین امام می دویدند. بچه ای هر روز سر راه می نشست و ماشین حضرت امام را که می دید، به دنبال ماشین می دوید. یک روز امام فرمودند ماشین متوقف شود و آن کودک خردسال را نوازش کردند. [۵]
 

تماشای برنامه کودک

یک روز برای انجام کاری به داخل منزل امام رفتم، دیدم امام با علی جلوی ایوان نشسته اند و برنامه کودک را از تلویزیون نگاه می کنند. من تعجب کردم که رهبری بنشیند و با مهربانی با یک بچه برنامۀ کودک را نگاه کنند. [۶]
 

زهرا کجاست؟

وقتی که در نجف بودیم، دختر من دو ـ سه سالش بود؛ آقا با او خیلی مأنوس می شدند و او می آمد و برای امام حرف می زد. در فوت حاج آقا مصطفی او سر سفره مدام بهانه می گرفت و حرف می زد. روز سوم یا چهارم بود که به مادرش گفتم: سر و صدا می کند. او را نیاور. گفت: باشد، من و او در مطبخ می نشینیم. وقتی سر سفره نشستیم، آقا گفتند: «زهرا کو؟» گفتیم: زهرا آنجا غذا می خورد. گفتند که: «اینجا اذیت می کند؟ خیلی خوب، اگر می گویید اذیت می کند، او را بیاورید اینجا، آن وقت خودتان بلند شوید، بروید!» [۷]
 

مهمان امام

یک روز با علی به باغی رفتیم. یکی از محافظان، دختری داشت، علی به زور گفت: باید او را ببریمش پهلوی امام، سپس او را پیش امام برد. وقت ناهار بود. امام به علی گفت: دوستت را بنشان می خواهیم ناهار بخوریم. با هم نشستند تا ناهار بخورند. ما دو سه دفعه رفتیم که بچه را بیاوریم که مزاحم امام نباشد، ایشان گفتند: نه بگذارید ناهارش را بخورد. بعد که ناهارش را خورد، رفتیم و بچه را آوردیم. امام پانصد تومان هم به او هدیه داده بودند. امام با بچه ها بسیار الفت داشتند و مهربان بودند، تنها با علی این طور نبودند، بلکه همه بچه ها را دوست داشتند. [۸]
 

سلام، بدون جواب نمی ماند

در آن زمان که من کودکی بیش نبودم، حضرت امام جذبه و وقار خاصی داشتند. به عنوان نمونه ما هیچ گاه نمی توانستیم مستقیم به چشمان آن حضرت نگاه کنیم و قدرت نظر انداختن مستقیم به چشم های آن وجود مبارک را نداشتیم. از سر و صدای شاگردان امام که در حال عبور معظمٌ له از کوچه، از ایشان سؤال می کردند، متوجه حضور امام می شدیم. چنانچه در کوچه مشغول بازی یا صحبت بودیم، صحبت و بازی خود را قطع می کردیم و در گوشه ای می ایستادیم و وقتی که امام به ما می رسیدند، سلام می دادیم. علیرغم آن حالت پرخاش و ستیزی که با دستگاه حکومتی وقت داشتند و علی رغم درگیری ها و مشکلات روزمره، هرگز به یاد ندارم که سلام یکی از بچه ها بدون جواب مانده باشد. امام به صورت تک تک بچه ها نظر می انداختند و در حالی که تبسمی بر لبانشان بود، پاسخ سلام همگی را می دادند. [۹]
 

امام خمینی، سلام

در ملاقاتی که با امام داشتیم، یکی از کودکان تا امام را دید از همین پایین که ایستاده بود با صدای خیلی بلند گفت: امام خمینی، سلام. امام لبخند زدند. ایشان که تبسم کردند، من آن کودک را بلند کردم و آقا دست به سر و صورتش کشیدند و او هم دست امام را بوسید. امام به بچه های کوچک خیلی توجه می کردند و با آنها به گرمی برخورد می کردند. [۱۰]
 

 اوقات خوش

وقتی بچه بودیم، گاهی اوقات شب ها در منزل امام می خوابیدیم و آن شبها حال و هوای خاص خودش را داشت. صبح ها امام داخل حیاط می آمدند که قدم بزنند، ما هم گوش به زنگ بودیم، امام که وارد حیاط می شدند، فوری می دویدیم پهلوی ایشان و دستمان را به کمرمان می زدیم و با ایشان قدم می زدیم. ما بچه های پر شر و شوری بودیم ولی وقتی با ایشان قدم می زدیم، خیلی آرام بودیم و خیلی هم به ما خوش می گذشت. [۱۱]

ادامه دارد…

منبع: پدر مهربان، خاطراتی از رفتار حضرت امام خمینی (س) با کودکان و نوجوانان، به کوشش: سید احمد میریان، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ص ۱ – ۲۶

شاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
نظر بدهید

توجه داشته باشید که آدرس ایمیل نمایش داده نمی شود.

توجه داشته باشید پس از تایید نمایش داده می شود