آداب معاشرت بر اساس رساله حقوق امام سجاد (علیه السلام) (بخش اول)

0 86

آداب معاشرت بر اساس رساله حقوق امام سجاد (علیه السلام) (بخش اول)

رساله حقوق امام سجاد (علیه السلام) یکی از متون حدیثی بیان شده از امام چهارم شیعیان می باشد که در آن حضرت به برخی از حقوق اشاره کرده اند که به گونه ای آداب معاشرت اسلامی با دیگران است. در این نوشتار به بیان توضیحاتی در مورد این رساله و آداب معاشرت از نگاه اسلام می پردازیم. با ما همراه باشید.

آداب معاشرت بر اساس رساله حقوق امام سجاد (علیه السلام) (بخش اول)
آداب معاشرت بر اساس رساله حقوق امام سجاد (علیه السلام) (بخش اول)

ادای حق نسبت به دیگران، گاه یک واجب شرعی و گاه یک واجب اخلاقی.
 

مقدمه

افرادی که ارزش های انسانی بر زندگی شان حاکم است، همیشه به دنبال یافتن پاسخ این سئوال بوده اند که وظیفه‌اش در مقابل دیگران چیست؟ اگر کسی به انسان لطفی کرد، باید در مقابل کار نیک او چه کرد و یا اگر کسی ظلمی در حق انسان نمود، باز وظیفه انسان نسبت به او چیست؟
 
رساله حقوق متنی است که امام سجاد(علیه السلام) در آن به بیان همین دست از تکالیفی که بر دوش انسان در مقابل خدا، خود و دیگران بر عهده دارد، پرداخته و به صورت اجمالی آنها را بیان می کنند.

معنای حق 
آنچه در ابتدا به ذهن انسان خطور می‌کند آسانی تعریف حق  است ولی هنگامی که قدم در راه تعریف و توضیح آن می‌نهد، آن را بسیار مشکل و گاه محال می‌پندارد. حق یکی از آن کلماتی است که با گام نهادن در یک محیطی خاص، رنگ تعریفی آن را به خود گرفته است، با مراجعه به قرآن و روایات از یک سو و نوشته‌های فلسفی، کلامی، اخلاقی و فقهی از سویی دیگر و نیز در علم حقوق، فلسفه حقوق و فلسفه سیاست نشان می‌دهد که حق، معانی و اصطلاحات مختلفی دارد. آنچه برای فهم این رساله بدان نیاز است، تفاوت قائل شدن و فهم تفاوت این اصطلاحات و معانی است.
 
حضرت علی(علیه السلام) در وصف حق می‌فرمایند :
« الحق اوسع الاشیاء فی التواصف و اضیقها فی التناصف… »[۱]
دایره حق در توصیف و گفتار، گسترده ترین چیزهاست ؛ اما در عمل تنگ ترین دایره هاست. (این حدیث هم می تواند به سعه مفهومی واژه «حق» اشاره داشته باشد و هم به سعه مصداقی آن)
 
آنچه با استقراء در تعریف و معانی حق به دست می‌آید، پنج چیز است:

معنای اول حق

حق در اصل به معنای مطابقت با مقتضای حکمت یا مطابقت با اعتقاد، قول یا فعل، واقع و نفس الامر است.[۲] در این معنا حق در مقابل باطل و ضلال بوده و یکی از اسمای حسنای خداوند (جل جلاله) است. حق در این معنا به صورت غیر اضافی استعمال می‌شود و صفت اعتقاد، قول و فعل واقع می‌شود. [۳] حق به این معنا در آیات قرآن کریم[۴] و روایات [۵] بسیار آورده شده است.
 

معنای دوم حق

در این معنا، حق همواره به خداوند متعال اضافه شده است: حق الله، حقوق الله یعنی واجب، لازم. در این اضافه، خداوند تعیین‌کننده حق است نه صاحب حق، حق‌الله یعنی ما یجب عن الله.  به این نکته باید توجه کرد که حق در این معنا مرادف حکم الله، تکلیف و وظیفه الهی است و صاحب حق می‌تواند خداوند، انسان‌ها، اشیاء، طبیعت، جانداران و گیاهان باشند. مثلاً حق معلم، وظایفی است که خداوند نسبت به معلم انسان تعیین کرده است.
استعمال واژه حق در این مورد، این ویژگی را بر واژه حکم، تکلیف یا وظیفه دارد که در حق به صاحب حق توجه خاصی شده است. حق به این معنا شامل احکام الزامی و غیر الزامی، امور حقوقی و اخلاقی نیز هست و در اموری که ترک آن جرم و مجازات دنیوی محسوب می‌شود منحصر نمی‌باشد.
 

معنای سوم حق

حق در معنای سوم به معنای اصطلاح خاص فقهی در ابواب قضا، شهادت و حدود است.
حق الله و حق الناس: در ادبیات فقهی و نیز عرفی این اضافه زیاد به کار برده می شود. خمس و زکات، اوقاف عمومی و حد و حدود از مثال‌های حق الله شمرده شده‌اند و اموری از قبیل نکاح، طلاق، قصاص، دین و… حق الناس.
 

معنای چهارم حق

حق در مقابل حکم، حق به این معنا، اصطلاحی فقهی است و در ابواب معاملات به کار برده می‌شود همچون حق مالکیت، حق حضانت، حق شفعه و خیار و… . در این مورد غالباً کاربرد حق به صورت اضافه صورت می گیرد.
حق به این معنا سه ویژگی دارد:
۱٫ قابل استفاده است
۲٫ قابل انتقال است
۳٫ قابل به ارث گذاشتن است.
 

معنای پنجم حق

حق در مقابل تکلیف، حق حیات، حق مقاومت در برابر ظلم، حق مساوی در برابر قانون، حق تصرف و تعیین سرنوشت، حق انتخاب عقیده و دین، حق آزادی.
این حقوق در آغاز به عنوان حقوق فطری یا حقوق طبیعی معرفی می‌شدند اما به تدریج ماهیتی کاملاً عرفی، وضعی و قراردادی یافت و از لوازم انسان از حیث انسان بودن او شمرده شد.
اموری که اگر از سوی کسی زیر پا گذاشته شود جرم محسوب می‌شود می‌توان از متجاوز به این حریم به دادگاه شکایت کرد نه اینکه ناقض حق تنها مرتکب معصیت دینی شده باشد و در آخرت مؤاخذه شود.
پس با در نظر گرفتن این توضیحات و مصادیقی که بیان شد می توان گفت، مجموعه این حق‌ها، آن چیزی است که «علم حقوق» را تشکیل می‌دهند  که با علم اخلاق مرز مشخصی دارند. هر گاه در علم حقوق، فلسفه حقوق و فلسفه سیاست از حق بحث می‌شود مراد این معنای پنجم است. حقوق بشر نیز به همین معناست و حق به این معنا در متون دینی به کار نرفته است.
اما با توجه به مستقلات عقلیه و عنایت به اینکه اکثر مصادیق حقوق به این معنی عقلایی هستند می‌توانند در زمره مؤیدات دین به حساب آیند به ویژه اینکه اکثر حقوق یاد شده نه تنها با تعالیم اسلامی منافات ندارد بلکه در راستای اهداف متعالی دین نیز قرار دارند.
ریشه الهی قائل شدن برای حقوق بشر نه تنها از قدر و قیمت این حقوق نمی‌کاهد بلکه بر عکس ضمانت اجرایی آن را بیشتر می‌کند چرا که با ضمیمه شدن عقاب اخروی به مجازات دنیوی برای ناقض و ثواب اخروی به پاداش دنیوی برای رعایت‌کننده آنها پشتوانه این حقوق مضاعف می‌شود.

ادامه دارد…

پی نوشت:

[۱]. نهج البلاغه، خطبه ۲۱۶
[۲]. المطابقه و الموافقه، کمطابقه رجل الباب فی حقه مفردات راغب، ص ۲۴۶
[۳]. صدرالمتألهین، اسفار، سفر اول، منبع ثانی، فصل اول، ج ۱، ص ۸۹
[۴]. لا تلبسوا الحق بالباطل (بقره/۲۶). انا ارسلناک بالحق (بقره /۱۱۹) الحق من ربک (بقره/۲۴۷). الوزن یومئذ الحق (اعراف/۸) فذلکم الله ربکم الحق (یونس/۳۲). خلق السموات والارض بالحق (جاثیه /۲۲).
[۵]. میزان الحکمه، ج ۳، ص ۱۲۲۸-۱۲۴۰
 
شاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
نظر بدهید

توجه داشته باشید که آدرس ایمیل نمایش داده نمی شود.

توجه داشته باشید پس از تایید نمایش داده می شود