تربیت دینی, عوامل موثر و انواع آن
تربیت دینی, عوامل موثر و انواع آن
تربیت به معنای پروردن، نشو و نما دادن و زیاد کردن و از ماده «ربو» است که به معنای بالا رفتن، اوج گرفتن، افزودن و رشد کردن است. برخی نیز گفته اند تربیت، از حد افراط و تفریط بیرون آوردن و به حد اعتدال سوق دادن است.
تربیت دینی, عوامل موثر و انواع آن
مقدمه
اهمیت تربیت
چنانچه این استعدادها به شکوفایی و فعلیت نرسد، زندگی انسان بیهوده و عبث خواهد بود و کسی که هدف مشخص و اعتقادات راسخی دارد، هرگز بدین وضع راضی نیست، بلکه همواره در مسیر کمال گام می نهد و هر لحظه خود را به هدف نزدیک تر می کند. پس انسانی دور از تربیت، یعنی انسان دور از حیات فرهنگی و اعتقادی، دور از کمال و پیشرفت، انسان بی هدف و بالاخره انسانی دور از انسانیت است.
عوامل اصلی مؤثر در تربیت
۱٫ خانواده
ساختار عقلانی کودک، از طریق مسموعات (شنیدن الفاظ به کار رفته در میان افراد خانواده، داستان ها و …)، خواندنی ها (مانند کتاب ها و مطبوعات و …) و مشاهدات (مانند تلویزیون، حوادثی که در محیط خانواده رخ می دهد و رفتارهایی که از بزرگترها می بیند)، بنیان نهاده می شود.
۲٫ مدرسه و محیط های آموزشی
۳٫ جمعیت های دینی و اخلاقی
۴٫ عوامل پیش بینی نشده
انواع تربیت:
۱٫ تربیت جسم
پیامبر اسلام(ص) می فرماید: «ان لبدنک علیک حقا؛ برای بدن تو، حقی است که باید آن را ادا کنی.»
براساس این حدیث باید وسایل تغذیه و آسایش و بهداشت بدن را فراهم ساخت. اسلام ما را به بهره برداری از مزایای دنیا برای بدن دعوت می کند، اما درصدد تنظیم و تعدیل نیازهای آن است؛ زیرا اگر انسان بخواهد به گونه های افسار گسیخته درصدد تأمین نیازهای جسم خود باشد، در هیچ حدی متوقف نمی شود.
۲٫ تربیت عقل
اسلام واقعیت زندگی زمینی بشر را فراموش نکرده است و تاریخ گواه است که مسلمانان تا چه پایه در امور مادی ترقی کردند. ولی پیشرفت مادی، آنها را فریب نداد و هرگز آنها را از انسانیت خارج نکرد و این نکته مهم ترین امتیازی است که میان روش تربیتی اسلام و دیگر روش ها وجود دارد.
در اسلام پیوند میان انسان و خدا، براساس محبت و مودت و امید است؛ علاقه ای ناگسستنی که عقل و روح را به هم مربوط می سازد. به همین جهت، عقل در تعالیم اسلامی دستخوش انحراف و گمراهی نمی گردد و هرگز از طریق خیر منحرف نمی شود و از معلومات و اکتشافات در راه شر بهره برداری نمی کند.
میان روح و ماده پیوندی وجود دارد که در نتیجه آن انسان اسیر ماده نمی شود و ظواهر دنیوی هرگز نمی توانند او را مغلوب کنند؛ بلکه انسان در سایه چنین تربیتی در همه حال به یاد خداست و همواره از او استمداد می جوید. از این رو، در تعالیم اسلامی انسان عنصری فعال و مؤثر در ماده است، نه آنکه او تحت تأثیر آن قرار می گیرد.
۳٫ تربیت روح
روش اسلام در پرورش روح آن است که پیوستگی خلل ناپذیری را میان انسان و خدا در تفکر و شعور و عمل انسانی در هر لحظه و هر جا ایجاد کند و بدین منظور، از راه های مختلف بهره می گیرد.
اسلام قلب انسانی را در برابر قدرت خداوند حساس و بیدار می کند؛ وقتی قلب انسان در برابر خدا حساس گشت، روح او در جامعه به راه مستقیم هدایت می شود و افراد جامعه دور از هر گونه جرم و پلیدی زندگانی می کنند. اینگونه تربیت، نتایج فراوانی برای افراد جامعه دارد؛ از جمله اینکه عادت به محبت و علاقه را در بشر به وجود می آورد؛ چون نفس انسان نیز مانند جسم بر اثر تراکم سموم در آن، مسموم می شود و هیچ عاملی مانند محبت نمی تواند این سموم را برطرف سازد.
روح در آیین اسلامی به گونه ای تربیت می شود که به هر چیز ارزشمندی محبت بورزد، به ویژه محبت میان افراد بشری که بخشی از منظور نهایی تربیت اسلامی است.
بیشتر بخوانید :
منابع:
۱٫ باقری، خسرو، نگاهی به تربیت اسلامی، تهران، سازمان پژوهشی و برنامه ریزی، ۱۳۶۸٫
۲٫ شریعتمداری، علی، اصول تعلیم و تربیت، تهران، دانشگاه تهران، ۱۳۷۸٫
۳٫ شکوهی، غلامحسین، تعلیم و تربیت و مراحل آن، مشهد، آستان مقدس، ۱۳۷۲٫
۴٫ مطهری، مرتضی، تعلیم و تربیت اسلامی، تهران، انتشارات صدرا، ۱۳۷۱٫
۵٫ موسوی کاشمری، سیدمهدی، روش های تربیت، قم، انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی، ۱۳۷۹٫
۶٫ نیکزاد، محمود، کلیات فلسفه تعلیم و تربیت، تهران، انتشارات کیهان، ۱۳۷۵٫
۱٫ فروغ کافی، ج۸، ص۱۷۷، ح۱۹۷٫
۲٫ ملک، آیه۱۵٫
۳٫ اعراف، آیه۱۰