مراحل رشد در کودکان

0 3,896

بسیاری از شکایت های والدین از رفتار فرزندان شان، ناشی از عدم توجه به مراحل رشد و ویژگی ایشان است. برای تربیت درست کودک باید همگی این مراحل به درستی شکل بگیرد. با ما همراه باشید تا با این مراحل بیشتر آشنا شوید.

تربیت کودک باید همگام با رشد او صورت بگیرد.

تربیت همگام با رشد

بدون شک یکی از مهمترین و موثرترین دوران زندگی آدمی، دوران کودکی است. دورانی که در آن شخصیت (Personality) فرد پایه‌ریزی شده و شکل می‌گیرد. امروزه این حقیقت انکارناپذیر به اثبات رسیده است که کودکان در سنین پایین (طفولیت) فقط به توجه و مراقبت جسمانی نیاز ندارند، بلکه این توجه باید همه ابعاد وجودی آنها شامل رشد اجتماعی، عاطفی، شخصیتی و هوشی را دربر گیرد. این ابعاد عوامل تعیین کننده و اساسی یک انسان هستند که از دوران کودکی پایه‌گذاری و شکل می‌گیرند.
بنابراین فراگیری «روان شناسی رشد» با هدف نگاه دقیق و علمی به کودک و نیازهای او و یافتن شیوه‌های صحیح پرورشی و آموزشی کودک برای والدین و مربیان ضروری است.

درک رشد طبیعی کودکان

بسیاری از والدین انتظارات غیر واقع بینانه ای از کودکان خود دارندکه با سطح رشد کودک شان متناسب نیست. والدین با آشنا شدن با مراحل رشد طبیعی کودک، مشکلات مربوط به تأخیر رشد، وجود تفاوت های فردی در میان کودکان می توانند کودکان خود را بهتر درک کنند و انتظارات واقع بینانه تری داشته باشند.
همه ی کودکان زیر ۲ سال، دوست دارند به اشیای مختلف دست بزنند یا آنها را به دهان ببرند و یا اینکه به صداهای مختلفی که می شنوند سریع عکس العمل نشان می دهند، یا اشیا را پرتاب می کنند، این مساله کاملا طبیعی هست و در همه کودکان دیده می شود. والدین نباید کودکان را از این کارها منع کنند زیرا که تمام این کارها طبیعی هست و نشان دهنده رشد طبیعی کودکان هست.
تنها کاری که والدین باید انجام بدهند این است که محیط امنی را برای کودکشان فراهم کنند و تمام وسایلی را که خطرناک هستند جمع آوری کنند.

مراحل رشد کودک

۱-اعتماد در برابر بی‌اعتمادی

نخستین مرحله نظریه رشد روانی-اجتماعی بین تولّد تا یک سالگی پدید می‌آید و بنیادی‌ترین مرحله در زندگی است.
– به دلیل آن که نوزاد به طور کامل وابسته است، رشد اعتماد در او به کیفیت و قابلیت اطمینان کسی که از او پرستاری می‌کند بستگی دارد. نیازهای کودک بلافاصله، به موقع و به مقدار لازم تأمین شود.
– اگر اعتماد به نحو موفقیت‌آمیزی در کودک رشد یابد، او در دنیا احساس امنیت خواهد کرد.
– اگر مادر یا پرستار ناسازگار، پس زننده یا از نظر عاطفی غیرقابل دسترس باشد، به رشد حس بی‌اعتمادی در کودک کمک می‌کند.
– عدم توفیق در رشد اعتماد، به ترس و باور این که دنیا ناسازگار و غیرقابل پیش‌بینی است منجر می‌گردد.

۲- خود گردانی و استقلال طلبی در برابر شرم و شک

دومین مرحله در دوران اولیه کودکی (۳- ۱ سالگی) صورت می‌گیرد و بر شکل‌گیری و رشد حس عمیق‌تری از کنترل شخصی در کودکان تمرکز دارد.
– در این سن کودک تمایل دارد، کارهایش را خودش انجام دهد و کلمه «نه» را زیاد از کودک می شنوید.
– رویدادهای مهم دیگر در این مرحله شامل به دست آوردن کنترل بیشتر بر انتخاب غذا، اسباب‌بازی و لباس است.
– کودکانی که این مرحله را با موفقیت پشت سربگذارند، احساس امنیت و اطمینان می‌کنند. در غیر این صورت، حس بی‌کفایتی و شک به خود در آن‌ها باقی می‌ماند.
یکى از اشتباهات والدین کودکان نوپا این است که در مراحل رشد کودکشان دخالت می کنند.
بعنوان مثال مکیدن انگشت، پرت کردن وسایل، کثیف کارى هنگام خوردن، دست زدن به وسایل منزل و جیغ زدن، کارى طبیعى براى کودکان زیر دوسال است، که باید با درایت والدین به مرحله ایى گذرا تبدیل شود.
اما زمانى که والدین به جنگ رفتار طبیعی فرزندشان می روند، نه تنها آن رفتار را تقویت می کنند بلکه رابطه خود را با فرزندشان تبدیل به لجبازى می کنند.

۳- ابتکار یا خلاقیت در برابر احساس گناه

در خلال سال‌های قبل از مدرسه، (۶-۳ سال) کودکان شروع به قدرت نمایی و اعمال کنترل بر دنیای خود از طریق برخی بازی‌ها و سایر تعاملات اجتماعی می‌کنند.
– کنجکاوی و خلاقیت مهمترین عامل موفقیت کودکان در آینده و در مدرسه است. همه کودکان سالم، خلاق و کنجکاوند، متأسفانه در مسیر رشد و در اثر اشتباه والدین خلاقیت شان سرکوب می شود.
کودک نوپای خلاق عاشق آب بازی، خاک بازی، کشف محیط اطراف، لمس وسایل لمس غذاها، بازی در طبیعت است. والدین باید به این مرحله از رشد فرزندشان آگاه باشند و با بِکُن نَکُن بی دلیل و سخت گیری وتلاش برای داشتن فرزندی تمیز، مؤدب و مرتب کنجکاوی و خلاقیت را در فرزندشان از بین نبرند.
– کودکانی که این مرحله را با موفقیت بگذرانند، حس توانایی شخصی و قابلیت رهبری دیگران را پیدا می‌کنند؛ و آن‌هایی که در به دست آوردن این مهارت‌ها ناکام می‌مانند، حس گناه، شک به خود و کمبود ابتکار در آن‌ها باقی می‌ماند.
بسیاری از والدین انتظارات غیر واقع بینانه ای از کودکان خود دارندکه با سطح رشد کودک شان متناسب نیست. والدین با آشنا شدن با مراحل رشد طبیعی کودک ، مشکلات مربوط به تأخیر رشد، وجود تفاوت های فردی در میان کودکان می توانند کودکان خود را بهتر درک کنند و انتظارات واقع بینانه تری داشته باشند.

– کودک در سنین ۴، ۳ یا ۵ سالگی معمولاً دارای تفکر عینی است؛ یعنی این که وی آنچه را می‌‌تواند لمس، مشاهده و تجربه کند به سادگی درک می‌‌کند؛ بنابراین اگر موضوعی انتزاعی را برایش شرح می‌‌دهید باید آن را با مثال هایی عینی در باره تجربیات ملموس زندگی او همراه کنید.
مثلاً اگر درباره ضرورت رعایت بهداشت و نحوه بروز بیماری در اثر فعالیت میکروبی برایش توضیح می‌‌دهید بهتر است از کتاب یا کارتون با نقاشی‌ها و تصاویر کارتونی از میکروب استفاده کنید و حرف های تان را با تصاویر عینی و ملموس همراه سازید.

– کودک در سنین پیش دبستانی، تفکر خود محور دارد. او تنها دنیا را از زاویه دید خود می‌‌نگرد. مثلاً زمانی که به علی گفته می‌‌شود آرام تر بازی کند تا برادر بزرگش بتواند درس بخواند، وی قادر نیست خود را به جای برادرش تجسم کند و رفتارش را به خاطر او تغییر دهد. نه بدین علت که وی خودخواه است، بلکه به این علت که توانایی شناختی لازم برای این کار را پیدا نکرده است تا دریابد هر تجربه‌ای در دیگران چه احساسی به وجود می‌‌آورد.
– جان دارپنداری: کودک در سنین پیش دبستانی، ویژگی‌‌های انسانی را به اشیای بی جان نسبت می‌‌دهد؛ مثلا زمانی که علی در هنگام دویدن، با میز برخورد می‌‌کند و به زمین می‌‌خورد ممکن است بگوید این میز است که عمداً موجب زمین خوردن وی شده است.
– دوستان خیالی و بازی های خیالی در دوره سه تا شش سالگی جزو بازی ها و فعالیت های ذهنی و وانمودسازی های رایج هستند و با ورود به گروه همسالان در مهد و پیش دبستانی بتدریج کاهش یافته یا حذف می شوند.

۴- کوشایی در برابر حقارت

– این مرحله، سال‌های اول مدرسه، تقریباً از ۶ سالگی تا ۱۱ سالگی را در برمی‌گیرد.
– کودکان از طریق تعاملات اجتماعی شروع به رشد حس غرور نسبت به دستاوردها و توانائی‌های خود می‌کنند. بازی، گروه های همسالان و روابط خانوادگی نقش مهمی در اجتماعی شدن کودک در این دوره بر عهده دارند. کودک در اثر بازی با همسالان حالات خودخواهی را از دست می دهد با سازگاری با گروه دوستی، مشارکت و تشریک مساعی را فرا می گیرد و از طریق تقلید حرکات و گفتار دیگران خود را با موازین اجتماعی منطبق ساخته و می کوشد همانند دیگر مردم باشد
– کودکانی که توسط والدین یا معلمان تشویق و هدایت می‌شوند، حس کفایت، صلاحیت و اعتقاد به توانایی‌های خود در آن‌ها به وجود می‌آید.
– آن‌هایی که از سوی والدین، معلمان یا هم‌سن و سال‌های خود به قدر کافی مورد تشویق قرار نمی‌گیرند به توانایی خود برای موفقیت، شک خواهند کرد.

۵- هویت در برابر بی هویتی و سردرگمی

– دوران نوجوانی، همزمان با دوران بلوغ است. دوران بلوغ یکی از بحرانی ترین دوره های زندگی هر فرد است. دوره نوجوانی و بلوغ، به سنین بین ۱۲ تا ۱۸ سالگی اطلاق می شود. گاهی گذشتن از مرز کودکی و رسیدن به قلمرو بلوغ، با نابسامانی های زیادی روبروست.
– هویت انسان در نوجوانی شکل می گیرد. در این دوره، نوجوان سؤالاتی از خود می پرسد مثل اینکه من کیستم؟ به کجا می روم و چه هدفی دارم؟
نحوه جوابگویی به این سؤالات، در رشد هویت نوجوان تاثیر می گذارد. اگر او بتواند به این سؤالات پاسخ مناسب بدهد، احساس آرامش می کند، وگرنه دچار اضطراب می شود.
در دوران نوجوانی، انسان با مجموعه ای از تغییرات شناختی – روانی و احساسی روبروست. نوجوان به این موضوع اهمیت می دهد که در نزد دیگران چگونه جلوه می کند.
نوجوان درتلاش است تا بین تصوری که از خود دارد و تصوری که دیگران از او دارند، هماهنگی ایجاد کند. گاهی اوقات طرد شدن از سوی اجتماع و یا اطرافیان، ممکن است باعث شود که نوجوان از هیچ راهی نتواند احساس هویت کند. البته دستیابی به احساس هویت فردی تا حدی به مهارت های شناختی نیز بستگی دارد.

– استقلال‌طلبیِ اولیه و کودکانه فرزندان از سن ۲ تا ۳ سالگی شروع می‌شود واستقلال طلبی روانشناختی نوجوانی، اوج رشد این احساس است. با این تفاوت که در کودکی دنبال کسب استقلال جسمی و مهارتی هستند اما در نوجوانی، استقلال شخصیتی برایشان مطرح می‌شود.
به همین دلیل گاهی پذیرش استقلال نوجوان توسط خانواده را به عنوان از «شیرگرفتن روانشناختی» تعبیر می کنند.
والدین آگاه همانطور که در کودکی از استقلال مهارتی فرزند خود (راه رفتن، مستقل غذاخوردن، مستقل خوابیدن و…) خوشحال می‌شدند، در دوره نوجوانی هم بایستی از استقلال شخصیتی و مخالفت‌ورزی فرزندشان استقبال کنند.
– روانشناسان، نوجوانی را آغاز دوره تفکر انتزاعی می دانند. در این دوران، نوجوان احساس قدرت زیاد می کند. می تواند قضایای منطقی را درک کند و استدلال علمی در او قوی می شود. در دوره نوجوانی، استعدادها و توانمندی ها نیز اختصاصی تر می شود.
– از دیگر ویژگی های دوره نوجوانی، ابراز وجود است. اثبات شخصیت و نشان دادن قابلیت ها، یکی از مطبوع ترین لذات روحی و روانی در نوجوان است که برای رسیدن به آن از هیچ کوششی دریغ نمی کند.

– عدم تعادل عاطفی: حساسیت ها و هیجانات ناشی از زودرنجی که از خصوصیات دایمی این دوران است، اغلب به علت تغییر و تحولات غدد داخلی و میزان ترشح هورمون ها و نوع تربیت و آموزش دوران گذشته است که در مجموع وضع زندگی عاطفی نوجوان را تغییر می دهد. چنان که گاهی با کوچک ترین برخوردی عصبانی می شود و به هنگام عصبانیت و خشم ممکن است به گریه متوسل شود و یا غمگین و افسرده به تنهایی پناه ببرد.
– آن‌هایی که از طریق کاوش‌های شخصی، تشویق و پشتیبانی مناسبی دریافت کنند، این مرحله را با حس استقلال و کنترل و نیز حسی قوی نسبت به خود پشت‌سر می‌گذارند. ولی کسانی که نسبت به باورها و تمایلات خود نامطمئن بمانند، درباره خود و آینده نیز نامطمئن و گم‌گشته خواهند بود.

منبع: درسنامه مهارت های زندگی با رویکرد تربیت فرزند
نویسنده: گروه نویسندگان پورتال فرهنگی راسخون

شاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
نظر بدهید

توجه داشته باشید که آدرس ایمیل نمایش داده نمی شود.

توجه داشته باشید پس از تایید نمایش داده می شود