آثار سازنده زیارت از منظر قرآن و سنت

0 3,756

در روایات پیشوایان معصوم ‌(علیهم‌السّلام) بر زیارت مشاهد و اماکن مقدس تاکید زیادی شده است و سیره‌ی عملی اهل‌بیت ‌(علیهم‌السّلام) و علمای بزرگ گواهی روشن بر این مهم هست، چرا که زیارت این اماکن مقدس فواید زیادی در زندگی فردی و اجتماعی انسان و همچنین در زندگی اُخروی انسان دارد. در اینجا به بعضی از فواید و آثار زیارت اشاره می‌شود.

مقدمه

« زیارت » در لغت به معنای «قصد» است و در موردی به کار می‌رود که فردی از نقطه ای به نقطه دیگر، برای دیدار شخصی یا مکانی برود و هدفش از این کار تعظیم و تکریم آن فرد یا آن مکان باشد. (۱) گاهی نیز زیارت به جمله ها و عباراتی گفته می شود که انسان با آنها، با فرد سخن می گوید و این اصطلاحی غیر از اصطلاح لغوی است.

اسلام و فطرت

اسلام، آیینی است فطری و دستورهای آن با آفرینش انسان هماهنگ و همسو است؛ این آیین، از هر نوع تشریعِ خلاف فطرت پیراسته است. قرآن مجید بر این اصل تصریح می کند و می‌فرماید: فَأَقِمْ وَجْهَکَ لِلدِّینِ حَنیفاً فِطْرَتَ اللَّهِ الَّتی فَطَرَ النَّاسَ عَلَیها لا تَبْدیلَ لِخَلْقِ اللَّهِ ذلِکَ الدِّینُ الْقَیمُ وَ لکِنَّ أَکْثَرَ النَّاسِ لا یعْلَمُون). (۲) مثلًا انسان همواره عدل و داد را دوست دارد و از ظلم و ستم بیزار است و به زندگی اجتماعی علاقهمند و از زندگی در بیغوله ها گریزان و ….

اکنون به بحث در مورد دیدار و زیارت انسان های محبوب در آرامگاه های شان پرداخته و نظریه اسلام را در این زمینه بررسی می کنیم:

علاقه به در گذشتگان فطری است

هر انسان سالمی به پدر، مادر، فرزندان، بستگان و دوستان خود علاقه مند است و گاهی هستی خود را فدای آنها می کند و پس از درگذشت ایشان، به یاد آنها است و در خانه دل، مهر و محبت آنان را پرورش می دهد و از همین رو است که آثار و یادگارهای آنها را حفظ می کند و پس از خاکسپاری، همواره مهر خود را در کنار قبر آنان به نمایش می گذارد تا رابطه اش با این از دست‌رفتگان قطع نشود و آرامگاه آنان به صورتی خاص محفوظ بماند. بنابراین، جلوگیری از زیارت قبور افرادِ مورد علاقه، امری است ناسازگار با فطرت و گامی است در مخالفت با خواسته های انسان. از این رو، شرع مقدس به زیارت قبور فرمان داده و آثاری بر آن بیان شده است.

آثار تربیتی زیارت قبور

شک نیست که انسان موجودی است با حرص و ولع و دوستار مال و جاه؛ ولی در عین حال عواملی در زندگی او هست که این خواسته را تعدیل می کند و به این غریزه سر و سامان می بخشد و کاری می کند که تلاشش برای زندگی و گردآوری اموال و ثروت در مسیر سعادت باشد نه در مسیر گردآوری اموال. یکی از عوامل تعدیل‌کننده این درخواست، رفتن به وادی خاموشان است که در آن، بزرگان و قدرتمندان و ثروتمندانِ جهان با لباسی سفید و همشکل آرمیده اند و چیزی جز کفن همراه خود نبرده اند. همین دیدار سبب می شود که انسان، از حرص و آز خویش بکاهد و دل به دنیا نبندد.

در روایاتی که از پیامبر خدا (ص) نقل شده، به این نکته تصریح گردیده است. آن حضرت می فرمایند: «کُنْتُ نَهَیتُکُمْ عَنِ زِیَارَهِ الْقُبُورِ. أَلَا فَزُورُوها فَإِنَّهَا تُرِقُّ الْقَلْبَ وَ تُدْمِعُ الْعَینَ وَ تُذَکِّرُ اْلآخِرَهَ». ترجمه: من شما را از زیارت قبور نهی کرده بودم -به خاطر این که به زیارت قبور مشرکان می رفتند که خود ممنوع است- اکنون (که قبور مسلمانان و شهیدان در برابر شماست) ،زیارت کنید! زیرا زیارت ،دل ها را نرم و دیدگان را اشک بار می سازد و آخرت را به خاطر می آورد. (۳) و در حدیث دیگر فرمودند: «زُورُوا الْقُبُورَ فَإِنَّهَا تُذَکِّرُ اْلآخِرَهَ». گور مردگان را زیارت کنید زیرا آخرت را به یاد شما می آورد. (۴) امّ سلمه می گوید: پیامبر (ص) فرمودند: «زُورُوا القُبُورَ فَإِنَّ لَکُمْ فِیهَا عِبْرَهٌ»؛ «قبور را زیارت کنید؛ زیرا برای شما در آن آموزندگی و عبرت است.»

زیارت قبور عالمان

آنچه گفته شد، مربوط به زیارت قبور مردم عادی است که کمترین فایده آن، یادآوری مرگ و روز رستاخیز است، ولی زیارت تربت عالمان، اثر دیگری دارد؛ زیرا علاوه بر این‌که از شخص آنان تجلیل می‌شود، نوعی ترویج از علم و دانش به شمار می رود و سبب می شود که نسل جوان، به خاطر احترامی که عالمان- در زندگی و پس از مرگ- دارند، به علم گرایش پیدا کنند و در شمار آنان در آیند.

زیارت تربت شهیدان

زیارت تربت شهیدان که با خون سرخ خویش از شرف و عزّت ملّتی، دفاع کرده اند مفهومی فراتر از زیارت قبور افراد عادی دارد. حضور در کنار مرقد آنان نوعی بستن پیمان با ایشان است که راه آنها را ادامه خواهند داد. برای روشن شدن مطلب، مثالی را مطرح می کنیم:

زائر خانه خدا در طواف، «حجرالأسود» را استلام می کند. هدف از دست‌گذاردن بر این سنگ سیاه چیست؟ هدف، نوعی پیمان بستن با ابراهیم خلیل (ع) است که پیوسته در راه آرمان او، سعی و کوشش کند و چون دست زائر به قهرمان توحید نمی رسد، دست بر چیزی می‌گذارد که بازمانده از اوست. در احادیث وارد شده که زائر خانه خدا به هنگام استلام حجر بگوید: «أمانتی أَدَّیتُها و مِیثَاقِی تَعَاهَدْتُهُ لِتَشْهُدَ لی بِالمُوَافَاه». «امانتی که بر ذمّه ام بود ادا کردم و بیعت خود را تجدید نمودم تا به ادای آن گواهی دهی.»

از این بیان روشن می شود که چرا اسلام دستور می دهد به زیارت شهیدان احُد و کربلا و دیگر شهدا بشتابیم؛ زیرا حضور در کنار تربت آنان و یا دست‌گذاردن بر ضریح و قبرشان نوعی بستن پیمان با روح و هدف آنان است که زائر راه آنان را تداوم خواهد بخشید. پس زیارت قبر شهید، گذشته از تکریم و احترام او، پاسداری از آرمان های اوست.

حضور در حرم پیامبر (ص)

حضور یافتن در حرم حضرت رسول (ص)، گذشته از اینکه قدرشناسی از جانفشانی ها و فداکاری های اوست، بیعت با آن حضرت و نشان پایداری بر آرمان های او نیز هست. این مطلب از امام هشتم (ع) وارد شده که فرمود: «إِنَّ لِکُلِّ إِمَامٍ عَهْداً فِی عُنُقِ أَوْلِیَائِهِ وَ شِیعَتِهِ وَ إِنَّ مِنْ تَمَامِ الْوَفَاءِ بِالْعَهْدِ زِیَارَهَ قُبُورِهِم». (۵) «هر امامی به گردن دوستان و شیعیان خویش پیمانی دارد و زیارت قبور پیشوایان، بخشی از عمل به این پیمان است.»

گویی زائر در زیارت، با پیشوای خویش پیمان می بندد که جز راه آنان نپیماید و از راه و رسم دیگری پیروی نکند و با رهبر خویش اینگونه گفت وگو می کند: «ای پیامبرخدا، اگر انصار در «عقبه دوم» با تو بیعت کردند تا از حریم رسالت دفاع کنند و یا گروهی از مهاجر و انصار در «حدیبیه» با تو دست بیعت دادند که به حمایت از دین خدا بپردازند، من نیز ای شفیع امّت، با حضور در حرم تو و تماس با تربت پاک تو، با تو پیمان می‌بندم که پاسدار آرمان های تو باشم. گرد شرک و گناه نگردم و از تو می خواهم که برایم از درگاه الهی طلب آمرزش کنی. اگر گردشگران عالم برای دیدار آثار باستانی و مناظر زیبا، رنج سفر بر خود هموار می‌کنند؛ من با دویدن در بیابان و خفتن در کنار خار مغیلان، خواهان زیارت مرقد تو هستم. از آنجا که دستم به تو نمی رسد، تربت تو را می بویم و می بوسم.

طلب آمرزش از پیامبر خدا (ص)

در قرآن مجید به گنهکاران دستور داده شده که به حضور پیامبر (ص) برسند و از او درخواست آمرزش کنند و پیامبر خدا (ص) هم در حق آنان دعا نمایند. در این صورت خداوند گناهان آنان را می‌بخشد: (وَ لَوْ أَنَّهُمْ إِذْ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ جاؤُکَ فَاسْتَغْفَرُوا اللَّهَ وَ اسْتَغْفَرَ لَهُمُ الرَّسُولُ لَوَجَدُوا اللَّهَ تَوَّاباً رَحیما). (۶) «اگر آنان که بر خویش ستم کرده اند نزد تو می آمدند و از خدا آمرزش می خواستند و پیامبر نیز برای آنان آمرزش می خواست، خدا را توبه‌پذیر و مهربان می یافتند.»

این آیه هر چند در آغاز نظر، مربوط به دوران حیات پیامبر (ص) است، ولی با توجه به این‌که پیامبرِ شهیدان بهتر از شهیدان، زنده است و پیام‌های زائران را می‌شنود و پاسخ درود فرستندگان را نیز می گوید؛ می تواند برای زائران مرقد خویش طلب مغفرت کند. شگفتا! همین آیه، هم‌اکنون که مرقد پیامبر خدا (ص) در اختیار افراد بی‌مهر و یا کم‌مهر قرار گرفته، بالای مرقد او نوشته شده است.

زیارت قبور و سنّت پیامبر (ص)

نه تنها پیامبر (ص) به طور شفاهی، یاران را به زیارت قبور می خواند، بلکه خود نیز به زیارت آنان می رفت. مُسلِم در صحیح خود نقل می کند: عایشه- همسر پیامبر (ص)- می گوید: پیامبر در آخرین بخش شب، خانه را به قصد زیارت بقیع ترک می کرد وآنگاه وارد این سرزمین می شد و با آرمیدگان در دل خاک اینگونه سخن می گفت: «السَّلَامُ عَلَیکُمْ دَارَ قَوْمٍ مُؤْمِنِینَ وَأَتَاکُمْ مَا تُوعَدُونَ غَدًا مُؤَجَّلُونَ وَإِنَّا إِنْ شَاءَ اللَّهُ بِکُمْ لَاحِقُونَ اللَّهُمَّ اغْفِرْ لأَهْلِ بَقِیعِ الْغَرْقَدِ». (7) «درود بر شما ای ساکنان خانه افراد با ایمان! آنچه که به وقوع آن در آینده وعده داده می شدید، سراغ شما آمد (و شما میان مرگ و روز رستاخیز به سر می‌برید.) ما نیز به شما خواهیم پیوست. پروردگارا! اهل بقیع غرقد را بیامرز!»

نه تنها خود پیامبر (ص) به زیارت آنها می شتافت، حتی همسرش را نیز آموزش داد که آنها را اینگونه زیارت کند: «السَّلَامُ عَلَی أَهْلِ الدِّیارِ مِنَ الْمُؤْمِنِینَ وَالْمُسْلِمِینَ وَیرْحَمُ اللَّهُ الْمُسْتَقْدِمِینَ مِنَّا وَالْمُسْتَأْخِرِینَ وَإِنَّا إِنْ شَاءَ اللَّهُ بِکُمْ لَلَاحِقُونَ». (8) «درود بر ساکنان مؤمن و مسلمان این سرزمین! خداوند همه مؤمنان را؛ چه آنها که درگذشته اند و چه آنها که خواهند مرد، رحمت کند. ما نیز به خواست خدا به شما خواهیم پیوست.»

همسر پیامبر (ص) و نیز دخت گرامی آن حضرت، فاطمه زهرا (س) به زیارت قبور می رفتند و هیچ کس بر آنان ایراد نمی گرفت، ولی اکنون باب زیارت قبور بقیع به روی زنان بسته است. این نوعی تناقض میان سنّت صحابه و رفتار دستگاه های دینی برخی کشورهاست. آیا حکم خدا در قرن چهاردهم دگرگون شده است؟ چرا باید زنان از آثار سازنده زیارت قبور، آن‌هم زیارت شهیدان و اولیا محروم باشند؟!

زیارت مرقد پیامبر (ص) در احادیث

تقی‌الدین سبکی شافعی (م ۷۵۶) از فقیهان چیره‌دستی است که عقاید ابن تیمیه را در مورد عدم استحباب زیارت قبر پیامبر (ص) نقد کرده و کتابی به نام «شفاء السّقام فی زیاره خَیرِ الأنام» نوشته است. وی در این کتاب احادیثی را که محدّثان درباره زیارت قبر پیامبر (ص) نقل کرده اند، گردآورده است که می تواند مسأله را به حدّ تواتر برساند. حتی مفتی سابق عربستان سعودی- عبدالعزیز بن باز- به این جماعت پیوسته و با صراحت، به استحباب زیارت قبر پیامبر (ص) فتوا داده است. (9)
اکنون در اینجا تنها به نقل چند روایت می‌پردازیم:

عبدالله بن عمر از پیامبر (ص) نقل می‌کند: «مَنْ زَارَ قَبْرِی وَجَبَتْ لَهُ شَفَاعَتِی». (10) «هر کس قبر مرا زیارت کند شفاعتم بر او حتمی است.» امام محمد باقر (ع) از پیامبر نقل می کند: «مَنْ زارَنی حَیاً و مَیتاً کُنْتُ لَهُ شَفیعاً یومَ القیامهِ». (11) «هرکس در دوران حیاتم و بعد مرگم زیارتم کند، در روز قیامت شفیعش خواهم بود.» امیرمؤمنان (ع) می‌فرماید: «أَتِمُّوا بِرَسُولِ اللَّه (ص) حَجَّکُمْ إِذَا خَرَجْتُمْ إِلَی بَیتِ اللَّهِ فَإِنَّ تَرْکَهُ جَفَاءٌ وَ بِذَلِکَ أُمِرْتُمْ وَ أَتِمُّوا بِالْقُبُورِ الَّتِی أَلْزَمَکُمُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ حَقَّهَا». (12) «زمانی که آهنگ زیارت خانه خدا کردید، حج خود را با زیارت مرقد پیامبر (ص) به پایان رسانید؛ زیرا ترک زیارت مرقدِ او، جفا بر آن حضرت است و شما به این کار مأمور شده اید و نیز با زیارت قبوری که به زیارت آنها ملزم شدهاید، حج خود را به پایان رسانید.»

روی این اساس، همه مسلمانان جهان، در ایام حج، برنامه سفر خود را طوری تنظیم می‌کنند که یا در رفتن و یا به هنگام برگشتن، به زیارت مرقد پیامبر (ص) موفق شوند. چه بسا راه دوری را بر می گزینند تا به این هدف جامه عمل بپوشانند.

تفسیر حدیث «لَا تُشَدُّ الرِّحَالُ …» در این‌جا ممکن است سؤالی مطرح شود که این روایات، زیارت پیامبر (ص) را مستحب می‌شمارد اما درباره سفر برای زیارت او سخن نمی گوید، بلکه می توان گفت که سفر طبق روایت ابوهریره، برای زیارت مرقد او جایز نیست؛ زیرا وی از پیامبر (ص) نقل می کند: «لَا تُشَدُّ الرِّحَالُ إِلَّا إِلَی ثَلَاثَهِ مَسَاجِدَ: مَسْجِدَی هَذَا وَ مَسْجِدِ الْحَرَامِ وَ مَسْجِدِ الأَقْصَی». (13)«سفر جز به سوی سه مسجد انجام نمی گیرد: این مسجد من، مسجدالحرام و مسجدالأقصی.» ولی پاسخ این پرسش روشن است. موضوع در حدیث پیامبر (ص) «شدّ رحال» (و سفر) به مساجد است نه سفر به غیر آنها؛ مثلًا زیارت قبور، زیارت والدین، سفر برای تجارت و یا تحصیل علم. علت اینکه فقط برای این سه مسجد «شدّ رحال» می شود، این است که غیر این سه مسجد، در همه جا ثواب یکسانی دارد؛ مثلًا آن کس که در تهران است شایسته نیست برای درک ثواب مسجد جامع به شهر دیگر برود؛ زیرا ثواب مسجد جامع مثلًا تهران و سمنان یکسان است و این ارتباطی به زیارت قبور ندارد.

زیارت مساجد سبعه

زائران مدینه منوره به زیارت «مساجد سبعه» می روند و اگر مسجد «ردّ شمس»، «بلال» و «الاجابه» را بر آنها بیفزاییم، شمار مساجد به ده می رسد. اگر زائران خانه خدا به زیارت این مساجد می روند، نه به خاطر آن استکه در آنجا با گزاردن نماز اجر بیشتری ببرند، بلکه هدف، یاد و تجدید خاطره مسلمانان صدر اسلام است که در سخت ترین وضعیت (دوران جنگ احزاب یا خندق) برخی از این مساجد را ساختند و در آنها نماز گزاردند. حضور در این مراکز، بستن پیمان با شهیدان آن راه است. در اینجا هدف دیگری نیز هست و آن، تبرّک جستن از این مساجد است که خون شهیدان راه توحید با آنها عجین می باشد. در پایان، آیه ای را یادآور می شویم که به صورت آشکار دستور می دهد به زیارت قبور مؤمنان بشتابیم: وَ لا تُصَلِّ عَلی أَحَدٍ مِنْهُمْ ماتَ أَبَداً وَ لَا تَقُمْ عَلَی قَبْرِهِ. (14)

در این آیه، پیامبر (ص) در باره مشرکان، از دو چیز نهی شده است:
الف) بر هیچ‌یک از مردگان آنان نماز نگزار!
ب) در کنار قبر آنها برای دعا توقف نکن!

بخش دومِ آیه برای ما اهمیت ویژه ای دارد و آن اینکه آیا مقصود از ایستادن در کنار قبر، تنها توقف در هنگام دفن است یا مفهومی گسترده تر دارد؟ مفسّران معنای دوم را تأیید می کنند که به اختصار، کلام برخی از آنان را یادآور می شویم:
بیضاوی می گوید: «لَا تَقِفْ عِنْدَ قَبْرِهِ لِلدَّفْنِ أَوْ الزِّیارَهِ» (15) ؛ «بر سر قبر منافقان- خواه برای دفن و خواه برای زیارت- توقف نکن.» همین نظریه را جلال‌الدین سیوطی (16) و عارف بورسی (17) و آلوسی بغدادی (18) آورده اند. در این صورت معنا چنین خواهد بود: «بر سر قبر هیچ‌یک از منافقان، در هیچ زمانی توقف نکن». و مفهوم آیه این است که توقف بر قبر مؤمنان جایز و بلکه شایسته است، خواه برای دفن و خواه برای غیر آن. بنابر این، هر مسلمانِ با ایمانی می تواند از این فیض بهره مند باشد که پیامبر (ص) در کنار قبر او توقف و برای او دعا کند، به جز منافقان که از این فیض بی‌بهره اند.

حفظ آثار صالحان در سایه زیارت قبور

آثار سازنده زیارت قبور، به ویژه زیارت قبور عالمان و شهیدان و اولیای الهی و پیامبر گرامی (ص) در گرو حفظ قبور آنان است. زیارت، سبب بازسازی این قبور و صیانت آنهاست و روشن است اگر امت اسلامی پیوند خود را با این مراقد متبرّکه قطع کند؛ با گذشت زمان، این مراکز به دست فراموشی سپرده می شوند و اثری از آنها باقی نمی ماند و در نتیجه دو خسارت بزرگ متوجه امت اسلامی می شود:
۱٫ آثار سازنده ای که در زیارت این مراکز بوده، از دست می رود.
۲٫ مسائل صدر اسلام و سیره و تاریخ اولیای دین به تدریج فراموش می شود و نسل های آینده با دیده شک و تردید به اصل حادثه می‌نگرند؛ زیرا زیارت قبور آنها مایه تجدید خاطره ها بود و در صورت تحریم این اعمال، با گذشت زمان به دست فراموشی سپرده شده و نوشته ها نیز جایگزین مشاهده ها نمی شود و کم‌کم دیگر مسائل مربوط به اسلام نیز به همین سرنوشت دچار می شود و شک و تردید نسبت به خود آیین پیامبر خاتم و شخص شخیص او و برنامه هایش راه پیدا کرده و با گذشت زمان کم‌رنگ می شود؛ همچنانکه جریان درباره حضرت مسیح (ع) از این قرار است. از خود حضرت مسیح و یاران او و کتابش اثر ملموسی بر جای نمانده و نسل حاضر که با محسوسات سر و کار دارد، نسبت به اصل وجود مسیح و آیین او، با دیده تردید می‌نگرد و چه بسا احتمال می دهد که این آیین، ساخته و پرداخته مورخان و داستانسرایان باشد. چنانکه سرگذشت لیلی و مجنون و شیرین و فرهاد به همین سرنوشت مبتلا شده است.

به خاطر این آرمان است که قرآن مجید دستور می دهد خانه هایی که در آنجا صبح‌گاهان و عصرگاهان، تسبیح خدا گفته می شود مورد احترام و بزرگداشت قرار گیرد: فی بُیوتٍ أَذِنَ اللَّهُ أَنْ تُرْفَعَ وَ یذْکَرَ فیهَا اسْمُهُ یسَبِّحُ لَهُ فیها بِالْغُدُوِّ وَ الآصال رِجالٌ لا تُلْهیهِمْ تِجارَهٌ وَ لا بَیعٌ عَنْ ذِکْرِ اللَّهِ وَ إِقامِ الصَّلاهِ وَ إیتاءِ الزَّکاهِ یخافُونَ یوْماً تَتَقَلَّبُ فیهِ الْقُلُوبُ وَ الأَبْصار. (19) « (این چراغ پرفروغ) در خانه‌هایی قرار دارد که خداوند اذن فرموده، دیوارهای آنرا بالا برند (تا از دستبرد شیاطین وهوس بازان در امان باشد)؛ خانه‌هایی که نام خدا در آنها برده می‌شود و صبح وشام در آنها تسبیح او می‌گویند. مردانی که خرید و فروش و بازرگانی، آنان را از یاد خدا و برپاداشتن‌نماز و ادای زکات غافل نمی کند. آنها از روزی می ترسند که در آن، دل ها و چشم ها زیر و زبر می شوند.»

بنابراین، مقصود از «بیوت»، مساجد نیستند؛ زیرا مساجد غیر از بیوت است و در قرآن هم «بیت‌الله‌الحرام» غیر از «مسجدالحرام» است. بیت سقف لازم دارد تا ساکنان را از سرما و گرما حفظ کند در حالی‌که در مسجد، پوشش و سقف شرط نیست و احیاناً در مناطقی باز بودن سقف مستحب است. در این صورت، خانه های اولیای الهی؛ مانند خانه علی (ع) و فرزندان او، که معبد شب و روز آنها بوده، باید حفظ شود و مورد احترام قرار گیرد. اتفاقاً حرم عسکریین که از روی کینه‌توزی ویران شد، معبد ائمه بوده و پیوسته در آنجا نماز گزارده و تسبیح گفته اند.

سیوطی می نویسد: وقتی این آیه نازل شد و پیامبر (ص) آن را در مسجد تلاوت کرد، مردی برخاست و از پیامبر خدا (ص) پرسید: در اینجا مقصود از بیوت، کدام خانه ها است؟ پیامبر (ص) فرمود: خانه های پیامبران. ابوبکر در حالی که به خانه علی و فاطمه (س) اشاره می کرد پرسید: آیا این هم از همان خانه هاست؟ پیامبر (ص) فرمود: از برترین آنها است. (20)

پی نوشت :

۱- مصباح المنیر، ص ۳۵۴
۲- لقمان: ۳۰
۳- کنز العُمّال، ج ۱۵، حدیث ۴۲۵۵۵
۴- صحیح مسلم، ج ۲، ص ۶۷۱
۵- وسائل الشیعه، ج ۱۰، باب ۴۴، از ابواب مزار، حدیث ۲
۶- نساء: ۶۴
7- صحیح مسلم، ج ۳، ص ۶۳، کتاب جنائز.
8- همان، ص ۶۴
9- جریده الجزیره، تاریخ ۲۴ ذی‌القعده، سال ۱۴۱۱، شماره ۶۸۲۶
10- سنن دارقطنی، ج ۲، ص ۷۸، باب المواقیت.
11- قرب الاسناد، ۳
12- خصال صدوق، ج ۲، ص ۴۰۶
13- صحیح مسلم، ج ۴، ص ۱۲۶، باب لا تشدّ الرّحال.
14- توبه: ۷۴
15- تفسیر بیضاوی، ج ۱، ۴۱۶
16- تفسیر جلالین، توبه: ۸۴
17- روح‌البیان، ج ۳، ص ۳۷۸
18- روح المعانی، ج ۱۰، ص ۱۵۵
19- نور: ۳۷- ۳۶
20- الدّر المنثور، در تفسیر آیه یاد شده.

نویسنده: آیت الله سبحانی

نظر بدهید

توجه داشته باشید که آدرس ایمیل نمایش داده نمی شود.

توجه داشته باشید پس از تایید نمایش داده می شود